25 آذر 1396, 7:45
به نظر می رسد دهها میلیون کاربر ایرانی شبکههای اجتماعی که بخشی از جامعه ۲ میلیارد نفری این سرزمینهای دیجیتالی به شمار میروند، با فرصتهایی روبهرو شدهاند که کسب و کار، ارتباطات، تبادل اطلاعات و هم چنین سبک زندگی دیجیتالی آنها را دست خوش تغییر کرده است.
از طرفی، استفاده گسترده این ابزار در زندگی امروز، سبک زندگی سنتی و اصیل خیلی از ایرانیها را با چالشهایی مواجه کرده که کمخوابی، کاهش میزان مطالعه، کاهش مهارتهای ارتباط اجتماعی و از همه مهمتر، گسترش فزاینده طلاقهای عاطفی در کشور، بخشی از معضلات فعالیت در این فضاست. طلاق عاطفی، روند فزایندهای در کشور ما دارد و البته آمار دقیقی از آن در دسترس نیست و بررسیهای تجربی، بیانگر واقعیتهایی از این موضوع مهم هستند که فضای شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی نیز، در فراگیر شدن آن نقش مؤثر ایفا کردهاند.
هر چیزی که مانع ارتباط نزدیک زوجین با یکدیگر در محیط خانه شود، بستر طلاق عاطفی را شکل میدهد. به سردی در روابط زوجین طلاق عاطفی میگویند که همان طور که از نامش پیداست، از یک چالش عاطفی و حسی در میان زن و شوهر حکایت دارد. طلاق عاطفی نامهای مختلفی همچون طلاق خاموش، طلاق تاریک و… دارد که هرگاه هرگونه اختلال در روابط عاطفی، شناختی، جنسی و زناشویی بین زوجین توام با عدم درک متقابل و همدلی باشد، باعث ایجاد بدبینی و کاهش فعالیتهای مشترک و سردی روابط زوجین خواهد شد که به مرور زمان جاذبه و اعتماد به یکدیگر ضعیف و پروسه بیتفاوتی و طلاق عاطفی آغاز میشود. افرادی که به طلاق عاطفی گرفتار میشوند، در واقع با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند و به واسطه ذهنیتهای قبلی، بعضا حاضر به طرح دیدگاهها و چالشهای ذهنی خود با دیگران به خصوص کارشناسان روانشناسی و مشاوران خانواده نیستند.
طلاق عاطفی، بستر را برای طلاقهای بعدی در خانه و بروز ناهنجاریهای دیگر در جامعه فراهم میکند. خانهای که در آن طلاق عاطفی بین زوجین برقرار شده است، محفلی برای دورهمیهای پر خاطره و جذاب نیست و اعضای خانواده علاقهمند هستند که وقت خود را بیشتر بیرون از خانه و با دوستان و آشنایان بگذرانند تا با یکدیگر. بررسیها نشان میدهد در خانههایی که به هر دلیلی، طلاق عاطفی بین زوجین واقع میشود، وقوع بزهکاریهای اجتماعی و رفتاری میان فرزندان با روند صعودی همراه است و به همین خاطر، بروز طلاق عاطفی میتواند سبب شکلگیری ناهنجاریهای گسترده و بحرانی در سطح جامعه شود. از جنبهای میتوان، تداوم طلاقهای عاطفی در جامعه را تحلیل برنده ثروت ملی، سلامت اجتماعی، روانی و تهدیدی برای نسل کنونی و آینده کشور دانست که هم چنان با لشکر ۱۱ میلیونی مجردها و ۳۰ میلیونی کمسوادها و بیسوادها دست و پنجه نرم میکند. در خانوادهای که طلاق عاطفی مشاهده شود، فرزندان تمایل کمتری به ازدواج خواهند داشت و اگر زوجی، کمسواد یا بیسواد باشد، با توجه به فقدان حامی مستقیم، تمایل کمتری به باسواد شدن، تحصیل کردن و دستیابی به آرمانهای علمی از پیش تعریفشده خواهد داشت. در واقع طلاق عاطفی، امید و جاهطلبی را از زوجین میگیرد و این عامل، نقش مخرب در ارتقای مهارتهای اجتماعی و فردی فرزندانشان در جامعه خواهد داشت. زمان خاصی برای بروز طلاق عاطفی وجود ندارد. یعنی نمیشود گفت که یک زوج جوان در ۶ ماه اول یا ۴ سال اول یا ۱۰ سال اول زندگی خود در معرض طلاق عاطفی قرار دارند. خیر! شاید زوجی با دارا بودن فرزندان ۳۰ ساله هم، به واسطه مشکلاتی، طلاق عاطفی بگیرند و حتی تداوم این روند، سبب جدایی آنها پس از ۴۰ سال زندگی مشترک شود! بنابراین، نمیتوان زمان خاصی را برای طلاق عاطفی و حتی سن مشخصی برای آن در نظر گرفت و همواره باید برای جلوگیری از وقوع آن، هوشیارانه و آگاهانه رفتار کرد. این که شبکههای اجتماعی روزگار ما، تا چه حد توانسته نقش مخرب در روابط زوجین ایرانی ایفا کند و بستر بروز طلاق عاطفی شود، مقولهای نیست که تاکنون به طور علمی و دقیق و آماری بر روی آن فعالیتی صورت گرفته باشد. اما یافتههای تجربی و شواهدی که بعضا در زندگی روزمره با آن روبهرو میشویم ما را به این درک میرساند که افزایش استفاده اعتیادآمیز از فناوری اطلاعات و ارتباطات به خصوص شبکههای اجتماعی، میتواند محرک خوبی برای بروز طلاقهای عاطفی میان زوجین و حتی دیگر اعضای خانواده شود. وقتی فرزندان وقتهای بسیاری از زمان زندگی در خانه را به ابزارهای دیجیتالی مانند بازیهای رایانهای و پرسه زدن در شبکههای اینترنتی صرف کنند و مادر و پدر نیز به جای صحبت با یکدیگر و ارتباط با فرزندان، در بهترین حالت مشغول فوروارد کردن عکسها و ویدئوهای جالب در اینترنت به یکدیگر در فضای پیامرسانها باشند، قطعا، مهارت های ارتباطی و تبادل تجربه و شناخت اعضای خانواده کاهش پیدا میکند. این حالت زمانی در بین زوجین روی میدهد که آنها با حضور زیاد در شبکههای اجتماعی، کانالها و گروههای مختلف دیجیتالی، با افراد گوناگون آشنا شده و تبادل اطلاعات میکنند و در این فضا، بستر برای بدبینی و سوءتفاهم، بسیار گسترده خواهد بود. در واقع بدبینیهای منشعب از فضای دیجیتالی، یکی از بسترهای توسعه طلاق عاطفی در کشور بوده که این موضوع در شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی که گروهی از افراد، بدون هیچ ضابطهای به تبادل اطلاعات و ارتباطات اقدام میکنند، به وفور قابل مشاهده است. مثلاً «زوجین با کاربرانی در شبکههای اجتماعی آشنا شده و ارتباط حسی و مجازی با آن برقرار کرده و به تبادل عکس و اطلاعات اقدام میکنند»، «زوجین وارد حریم خصوصی زوجین دیگر یا افراد مجرد در شبکههای اجتماعی میشوند»، «زوجین مشغول لایک و کامنت و پست و فوروارد در زیر مطالب افراد متاهل یا مجرد در شبکههای اجتماعی میشوند که زمینه روابط بعدی را فراهم کرده یا فضا را برای بدبینی و سوءتفاهمهای گوناگون فراهم میکند». روشهای بسیاری برای مقابله با بروز پدیده زشت طلاق عاطفی در جوامع مدرن پیشنهاد شده است یکی از بهترین راهکارها، میتواند زوج درمانی باشد. در این شیوه در جلسههای مشترک بین زن و شوهر به منظور بهبود روابط آنها با همکاری مشاوران و کارشناسان، تلاش برای سازش مشکلات آنها انجام میشود که موجب افزایش شناخت زوجها از یکدیگر و روابط زناشویی میشود. راهکار بعدی، استفاده مسئولانه و اثربخش از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی توسط زوجین است. شبکههای اجتماعی، هم چون شمشیر دو لبه میتواند روابط اجتماعی افراد را تقویت یا آن را به شدت تضعیف کند. این هنر استفادهکننده و کاربر است که میتواند بر اساس نیازها و ظرفیتهای خود، دنیایی از فرصتها را برای خود و خانواده از این طریق فراهم کند یا عاملی برای طلاقهای عاطفی و در نهایت فروپاشی خانواده شود. رسانه ملی باید در زمینه طلاقهای عاطفی و شبکههای اجتماعی، بیپرواتر به تولید برنامه و شفافسازی در جامعه برای آگاهسازی اثربخش اقدام کند. پرهیز از ارائه آمار و اطلاعات و شفافسازی و طرح مسئله، آتش را هم چنان زیر خاکستر پنهان میکند و شمار کلاهبرداریهای سایبر و مجرمان اینترنتی و ناقضان حریم خصوصی را کاهش نخواهد داد.
برای مقابله با پدیده شوم طلاقهای عاطفی در جامعه جوان ازدواجزده ایران، آگاهیبخشی کاربردی به طیف جوان و حتی مسن جامعه اطلاعاتی کشور در زمینه آسیبهای شبکههای اجتماعی ضرورت دارد، ضرورتی که باید از مدارس آغاز شود، نه از ماههای اول ازدواج!
دوشنبه اول آبان ماه 1396
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان