لایحه ای برای نفوذ بهائیت در ایران
گروه اندیشه
دوره پهلوی را میتوان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهرههای شاخص بهائیت در این دوره، با بهرهمندی از حمایتهای ویژه شاه، سمتهای سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند. به گزارش پایگاه اینترنتی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، علاوه بر حمایت مستقیم شاه و رژیم از این جریان سیاسی که از طرق مختلف، همچون کمکهای مالی، صورت میگرفت، حمایتهای غیرمستقیم، مانند تصویبنامههای قانونی نیز در دستور کار رژیم شاه برای حمایت از بهائیان قرار داشت. از جمله این اقدامات، میتوان به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اشاره کرد که با وجود اهداف متفاوتی که در ظاهر بر آن ها تأکید میشد، تمرکز آن بر قدرتیابی بهائیان بود. این لایحه جنجالی که در سال 1341 به تصویب رسید، در واقع بر مبنای حمایت از بهائیت پیریزی شده بود؛ از این رو، موجب اعتراض مردم و گروههای مذهبی شد.
لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چیست؟
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، لایحهای بود که مقدمات طرح و تصویب آن، بعد از سفر شاه به آمریکا فراهم شد. بعد از بازگشت شاه از آمریکا، امینی از نخستوزیری برکنار شد و به جای او، اسدا... علم، به نخستوزیری رسید و مأمور اجرا و تصویب این لایحه شد. گفته میشود آمریکا، نقش زیادی در تشویق شاه به اجرای این سیاست داشته است. در واقع این سیاست، ابتدا توسط آمریکا و شخص امینی به اجرا درآمد؛ اما شاه که در این مرحله از قدرتش کاسته شده بود و آنچنان که میخواست، امینی از او اطاعت نمیکرد، درصدد برآمد وی را کنار بگذارد و خود مستقیماً مجری اقدامات به اصطلاح اصلاحی باشد. بعد از روی کار آمدن علم به عنوان نخستوزیر، لایحه مذکور، در 14 مهر 1341، به تصویب کابینه رسید. لایحه، شامل 92 ماده و 17 تبصره بود که مهم ترین اصول آن، حذف شدن قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، مجاز بودن سوگند به هر کتاب آسمانی و نیز، دادن حق رأی به زنان بود.
اهداف لایحه
هدف مهم شاه و رژیم از این لایحه، حذف گروههای سنتی و نیز مذهبی از عرصه قدرت و جایگزین کردن آنان با گروههای غیرمذهبی بود. به عبارت دیگر، تأکید بر اصولی چون مجاز دانستن سوگند به هر کتاب آسمانی و نیز حذف شدن قید اسلام از شرایط انتخابشوندگان، ضمن آنکه تسهیل راه ورود غیرمسلمانان و قدرت گرفتن آن ها را چارت سیاسی کشور، زمینه حذف تدریجی گروههای مذهبی را نیز، فراهم میکرد. به طور کلی، دربار بعد از کودتای 28 مرداد، به منظور تقویت و تجدید ساخت قدرت مطلقه، نیازمند اخراج گروههای قدیمی، از بلوک قدرت و ایجاد پایگاه اجتماعی جدید برای تحکیم قدرت خود بود. در این بین، یکی از مهم ترین گروههایی که میتوانست وارد دایره قدرت شود و به نفوذ هر چه بیشتر دست یابد، بهائیان بودند. در یکی از بیانیههای اعتراضی حضرت امام(ره) که درباره این لایحه و از طریق تلگراف به شاه، منتشر شد، آمده است: «ما میگوییم زنها را به اسم آزادی و ترقی به فساد نکشید و منحرف نسازید. شما حساب کنید در این بیست و چند سالی که از این کشف حجاب مفتضح میگذرد، چه چیزی عاید زن ها شده، چه چیزی عاید مردها و چه چیزی عاید این مملکت شده است.» بر همین اساس، برخی از صاحب نظران معتقدند، حذف قرآن و حذف «مسلمان بودن» برای «قانونی شدن حضور عناصر بهائی در مصادر امور کشور انتخاب شده و پشتیبانی شاه از رژیم صهیونیستی در توسعه مناسبات ایران و اسرائیل، شرط حمایتهای آمریکا از شاه بود. نفوذ پیروان مسلک استعماری بهائیت در قوای سه گانه ایران، این شرط را تحقق می بخشید.
رابطهای غیرقابل انکار
رابطه بهائیان و صهیونیستها در دوره پهلوی، رابطهای غیرقابل انکار است که از طریق اسناد و شواهد بسیاری، به اثبات رسیده است. با تشکیل یکی از مقرهای مهم بهائیان در فلسطین که خود دلیلی متقن بر حمایت صهیونیستها از این فرقه است، ارتباط متقابل این دو گروه با یکدیگر، در کنار حمایتهای مستقیم رژیم پهلوی، دوران طلایی بهائیت و اسرائیل را در آن دوره رقم زد؛ به طوری که وقتی بهائیان، سمتهای دولتی ایران را با حمایتهای آمریکا و انگلیس به دست میآوردند، رابطه بسیار نزدیکی با اسرائیل برقرار کردند که بر محور منافع مشترک، با داشتن دشمن مشترکی به نام مسلمانان بود.
کمکهای راهبردی بهائیان به صهیونیستها
علاوه بر محورها و اهداف مشترکی چون ضدیت با اسلام؛ بهائیان و صهیونیستها، در موضوع حجاب زنان نیز همسو و موافق بودند. همرأیی این دو گروه و نیز، نقش صهیونیستها در تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، خود دلیل محکمی بر اهداف اصلی مجریان آن، یعنی افزایش قدرت بهائیان است. ارتباطی که بارها و طی اسناد مختلف به خوبی آشکار شد و در دوران پهلوی نیز به اوج خود رسید. این ارتباط که کاملاً دوسویه و متقابل بود، تا جایی پیش رفت که بهائیان نیز، در مواقع رویارویی اسرائیل با مسلمانان فلسطین، همچون جنگهای اسرائیل و فلسطین، از صهیونیستها حمایت میکردند. چنانچه طی یکی از این جنگها، بهائیان مبالغ هنگفتی، برای کمک به اسرائیل جمعآوری کردند. پول جمعآوری شده، حدود 120 میلیون تومان بود که در ظاهر، برای «بیت العدل» حیفا فرستاده میشد. بنابراین، موضوع نفوذ و قدرتیابی بهائیت در این لایحه، به حدی آشکار بود که امام خمینی(ره) نیز، با اشاره به آن، استقلال و اقتصاد کشور را در خطر قبضه بهائیان دانست و اعلام کرد: «این جانب، حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمانان جهان اعلام خطر می کنم. قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیستهاست که در ایران، به [شکل] حزب بهائی ظاهر شدند ... تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است.»
مخالفت عمومی با لایحه
علاوه بر امام(ره)، دیگر علما، همچون آیات عظام میلانی و گلپایگانی نیز، طی تلگرافهای متعدد به شاه و علم، مخالفت صریح خود را با این لایحه اعلام کردند. با گسترش موج نارضایتیها، موضوع اعتراض از حدود علما خارج و به مساجد و محافل عمومی کشیده شد. روحانیون تهران، جلساتی تشکیل دادند و اقداماتی را که باید انجام گیرد، بررسی کردند. سخنرانی مرحوم محمدتقی فلسفی در مسجد ارک را میتوان از جمله اعتراضات سیاسی در محافل وسیعتری چون مسجد دانست. اما در نهایت، ضربه اصلی را امام خمینی(ره) با بیانیههای شدیداللحن خود و مقاومت در برابر این لایحه، به رژیم شاه وارد کرد و باعث شد تا علم، در 7 آذرماه 1341، الغای این تصویبنامه را اعلام کند. با این حال، امام خمینی(ره)، بعد از لغو لایحه نیز، فریب رفتار رژیم را نخورد و خواستار لغو رسمی لایحه، به صورت قانونی و اعلام آن از طریق جراید شد؛ به این معنا که دولت باید با تصویبنامهای، تصویب نامه قبلی خود را باطل میکرد. در نهایت، با مقاومت امام(ره)، این اتفاق نیز افتاد و لایحه به طور کامل لغو شد.
روزنامه خراسان
تاریخ: 23 مهر ماه 1396