كلمات كليدي : بدیع، بلاغت، فصاحت، وجوه آرایش كلام، محسّنات كلامی، جاحظ، ابن معتزّ ، جرجانی
نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
در لغت، به معنی «نوپدید آمده» و «نوپدید آورنده» و در اصطلاح ادبی، فنّی است که در آن از صنعتهای کلام و زیباییهای الفاظ نظم و نثر بحث میشود و آن را پس از معانی و بیان، سومین فنّ از فنون بلاغت دانستهاند.
مباحث علم بلاغت، از جمله بدیع، تا قرن هفتم قمری، با عناوین مختلف در آثار نویسندگان مطرح میشده است که آن را گاه بیان، گاه بلاغت و گاه بدیع میگفتند.
"ابویعقوب سکّاکی" (متوفّی 626ق) نخستین کسی بود که علم بلاغت را به دو بخش معانی و بیان تقسیم کرد و مباحث مربوط به فنّ بدیع را به عنوان «وجوه تحسین کلام» شناساند، پس از سکّاکی، "بدرالدّین محمّد بن مالک" (متوفّی 686ق)، در تلخیص کتاب او، از این مباحث با عنوان «علم بدیع» یاد کرد.
فنّ بدیع را دانشِ شناختِ وجوه آرایش کلام، پس از مطابقت با مقتضای حال و وضوح دلالت، دانستهاند. از این تعریف چنین برمیآید که مرتبۀ بدیع پس از حصول فصاحت و بلاغت است.
وجوه آرایش کلام یا در لفظ است و یا در معنی،از این رو آنها را به لفظی و معنوی تقسیم کردهاند، بر این وجوه نامهای گوناگونی نهادهاند، مانند: فنون بدیع، محاسن، صنایع و مُحسّنات، صناعت، صنعت و صناعت مستحسن، فصاحت لفظی و فصاحت معنوی، بدایع صنایع.
در ادبیات عصر عبّاسی، شاعرانی پدید آمدند که مباحث بلاغی (مانند تشبیه، استعاره و صنایع بدیعی) را در شعر خود فراوان به کار میبردند؛ از آن جملهاند: بشّاربن بُرد (متوفّی 168ق)؛ ابونُواس (متوفّی 198ق)، مسلم بن ولید (متوفّی 208ق) و کلثوم بن عَمرو عَتّانی(متوفّی 220ق).
"جاحظ" (متوفّی 255ق) از نخستین کسانی بود که لفظ «بدیع» را در معنی بلاغی آن برای مباحثی، اعمّ از بیان و بدیعِ به کار بردند. او بدیع را منحصر در کلام عرب و دلیل برتری زبان عربی بر دیگری زبانها دانست.
در سدۀ سوم ق، نخستین اثر مستقلّ راجع به بدیع را، "عبدالله بن معتزّ "(متوفّی 296ق) با تألیف کتاب "البدیع" در 274ق پدید آورد. ولی برخی از محقّقان "نقدالشّعر" قدامة بن جعفر (متوفّی 337ق)، معروف به کاتب بغدادی، را نخستین تألیف در این زمینه میدانند.
ابن معتزّ در کتاب خود پنج صنعت را تحت عنوان بدیع میآورد: استعاره، تجنیس، مطابقه، ردّ اعجاز الکلام علی ما تقدَّمها و مذهب کلامی، و بر اینها دوازده صنعت دیگر میافزاید که به آنها تحت عنوان محاسن الکلام و الشّعر میپردازد.
قدامة بن جعفر در کتاب نقدالشّعر تعداد این صنایع و فنون بلاغی را به بیست عدد میرساند. نکتۀ گفتنی دربارۀ این کتاب برخی نامگذاریهای آن است، مثلاً «مطابقه» را «تکافؤ» یا «ردّ العجز علی ما تقدّم» را «توشیح» نامیده است. قدامة در تألیف آن متأثّر از اندیشههای ارسطو بوده است.
نویسندهای که به تفصیل به بدیع و صنایع شعری پرداخته، "ابوهلال عسکری" (متوفی 395ق)،مؤلّف کتاب "الصّناعتین" است. این کتاب دایرة المعارفی در بلاغت است که، بدون جداسازی معانی و بیان و بدیع، مباحث این علوم را در ضمن بابهای مختلف آورده است. شاید بتوان گفت که کتاب ابوهلال نخستین کتابی است که مباحث مربوط به علم بلاغت عربی را به طور منظّم مطرح کرده است.
پس از ابوهلال عسکری، "ابن رَشیق قَیروانی" (متوفّی 456 یا 464ق)، مؤلّف کتاب "العمدة فی صناعة الشّعر"، مانند پیشینیان، در بحث موضوعات مربوط به بدیع، از بیان نیز سخن میگوید.
شخصیت ممتاز دیگری که هم در مباحث اعجاز قرآن و هم در مباحث بلاغی از جملۀ مؤسّسان بوده "عبدالقاهر جرجانی" (متوفّی 471ق) مؤلّف "اسرارالبلاغة" و "دلائل الاعجاز" است. او، ضمن بحث دربارۀ تجنیس و سجع، موارد زیبایی و نازیبایی آنها را نشان میدهد و زیبایی را بیشتر در معنی میداند تا در لفظ.
از جمله پیروان عبدالقاهر جرجانی، در مسائل بلاغی، "فخر رازی" (متوفّی 606ق)، مؤلّف "نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز"، است که به تصریح خود او. کتابش تهذیب دو کتاب ارجمند جرجانی، یعنی دلائل الاعجاز و اسرار البلاغة، است.
در میان دیگر آثار مهمّ در علم بدیع میتوان از "المثل السّائر فی ادب الکاتب و الشّاعر" ضیاء الدّین ابن اثیر (متوفّی 637ق)، "تحریر التّحبیر" ابن ابیالاصبع مصری (متوفّی 654ق)، "منهاج البلغاء وسراج الادباء" حازم قرطاجنی (متوفّی 684ق)، "الطّراز المتضمّن لاسرارالبلاغة" و "علوم حقائق الاعجاز" یحیی بن حمزه (متوفّی 749ق)، "نظم الدّرّ والعقیان" محمّد بن عبدالله تِنِسی (متوفّی 899ق)، "البرهان فی علوم القرآن"، بدرالدّینمحمّد زرکشی (متوفّی 794ق)، "الاتقان فی علوم القرآن" جلالالدّین سیوطی (متوفّی911ق) نام برد؛ مباحث این دو اثر اخیر به بدیع در قرآن اختصاص دارد.
از آثاری که از آنها به عنوان دایرةالمعارف بدیع میتوان یاد کرد "انوارالرّبیع فی انواع البدیع"، تألیف سید علیخان مدنی شیرازی (متوفّی 1120ق) است که او آن را در شرح قصیدۀ بدیعیۀ خود نوشته است. در واقع مدنی شیرازی آخرین ادیبی است که، با در نظر داشتن آراء پیشینیان خود، به نگارش یکی از مفصّلترین کتابهای بدیع در ادبیات اسلامی پرداخته است.
کاربرد صنایع بدیعی در ایران باستان نیز وجود داشته است، در قسمتهای منثور اوستا و در کتب ادبی زبان پهلوی و رسائل و مکتوبات زمان ساسانی، همچنین در سرودههای فارسی، از جمله در اشعار فردوسی، عنصری و فرّخی سابقهای طولانی دارد. در پایان عهد سلجوقیان و مقارن ایام اتابکان، که توجّه به صنایع ادبی قوّت گرفت، بیشتر تکیۀ نقد فنّی بر این صنایع بود و این امر از نخستین گامهای استواری بود که نقّادان در راه شناخت محاسن کلام برداشتند و این فنون و صنایع را ملاک ارزش و اعتبار آثار ادبی دانستند.
صنایع ادبی تا اندازهای از لوازم شعر و موجب زیبایی آن است، امّا به شرط آنکه کار به افراط و تکلّف نکشد.
از اواخر سدۀ ششم ق، سرودن قصاید بدیعیه در شعر فارسی نضج گرفت. قصیدۀ بدیعیه قصیدهای است که هر بیت یا هر یک از دو مصراع آن دارای یکی از صنایع بدیعی باشد وبنای بیت بر آن صنعت باشد و همه یا عمدۀ صنایع در آن قصیده درج شده باشد و بیتی بدون صنعت در آن نباشد، از نخستین بدیعیه سرایان میتوان از "فخرالدّین قوامی مطرَّزی گنجوی" (متوفّی سدۀ ششمق)، صاحب قصیدۀ مصنوع "بدایعالاسحار فی صنایع الاشعار"،نام برد.
از قدیمیترین کتابهای تألیف شده دربارۀ بدیع که در ادب فارسی اثر داشته است "محاسن الکلام" از نصربن حسن مرغینانی (متوفّی سدۀ پنجمق) به زبان عربی است. از ویژگیهای محاسن الکلام تعریف دقیق برای هر صنعت است، با ذکر مثالهای فراوان از قرآن، احادیث و سرودههای عرب. مرغینانی از سرودهها و نوشتههای عربی خود نیز مثالهایی آورده است. در این کتاب، علاوه بر صنایع ادبی، که بعدها جزو علم بدیع شد، دربارۀ علم بیان نیز بحث شده است.
عنصرالمعالی کیکاووسبن اسکندر نیز در "قابوسنامه" نام چند صنعت بدیعی، از جمله مجانس، مطابق، متضادّ، مزدوج و مسجّع را آورده است تا، با به کارگیری آنها، شعر خوشتر آید. و این نخستین فهرستی است که از صنایع ادبی در زبان فارسی موجود است، امّا نخستین اثر فارسی برجای مانده از سدۀ پنجم ق دربارۀ شرح اصطلاحات بدیعی "ترجمان البلاغه"، تألیف محمدّبن عمر رادویانی است. در این کتاب، نخست هر صنعتی تعریف شده و سپس شواهدی به فارسی آمده است. کتاب در 73 فصل تنظیم شده است که بیش از دو برابر فصول کتاب مرغینانی است.
"حدائق السّحر فی دقائق الشّعر"، تألیف رشید وطواط (متوفّی 573 یا 578ق)، در سدۀ ششم ق است. حدائق السّحر از مهمترین کتب پیشینیان در بدیع و نقد ادب به شمار میرود. رشید وطواط در کتاب خود از شصت صنعت نام برده و پس از تعریف هر صنعت شواهد متعدّدی به عربی و فارسی آورده و گاه به سرودههای فارسی و عربی خود نیز استشهاد کرده است.
از برجستهترین آثار دربارۀ بدیع به فارسی "المعجم فی معاییر اشعار العجم"، از شمس قیس رازی، است که در نیمۀ اوّل سدۀ هفتم ق تألیف شده است. برخی از آثار مهمّ دیگر که پس از المعجم دربارۀ بدیع به فارسی تألیف شده عبارت است از: "کنزالفوائد"، تألیف شهاب انصاری (متوفّی سدۀ هفتمق)، "حقائق الحدائق"، از شرفالدّین رامی تبریری (متوفّی سدۀ هشتمق)، "دقائقالشعر" از علیبن محمّد تاج الحلاوی (متوفّی سدۀ هشتمق)،"بدایعالافکار فی صنایع الاشعار"، از کمالالدّین حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفّی 906 یا 910ق)، دو کتاب "بدایع الصّنایع" و "تکمیل الصّناعة"، از میر سید برهان الدّین عطاءالله بن محمود مشهدی نیشابوری (متوفّی 919ق)، "بیانِ بدیع"، از میرزا ابوطالب فندرسکی (متوفّی 1100ق)، "حدائق البلاغة"، از فقیر دهلوی (متوفّی 1183ق)، "مدارج البلاغة" از رضاقلیخان هدایت (متوفّی 1288ق)، "علم بدیع" از محمّد حسین فروغی (متوفّی 1335ق)، "ابداعالبدایع" از قریب گرکانی (متوفّی 1345ق)،"درِّۀ نجفی"، تألیف نجفقلی میرزا، ملقّب به آقاسردار، "دررالادب"، تألیف حسامالعلماء آقْاِوْلی،"هنجار گفتار"، از جلالالدّین همایی و "موسیقی شعر"، از محمّد رضا شفیعی کدکنی.