غلو در زمان امام صادق(ع) به صورت گستردهای در جامعه اسلامی گسترش یافت. عوامل مختلفی در بوجودآمدن چنین اعتقاد گزافی تاثیر داشت. اما ریاست طلبی و سوء استفاده از جهل مردم عواملی مهم در توسعه این تفکر داشت. یکی از فرقی که در زمان امام صادق(ع) به اعتقادات غلوآمیز گرفتار شد فرقهای به نام بشاریه بود که در این مقاله به معرفی آن میپردازیم.
بشار شعیری
ابواسماعیل بشار شعیری کوفی، به دهقان نیز خوانده شدهاست.[1] کسب و کارش در رابطه با شعیر(جو) بوده است.[2] او در دوران امام صادق (ع) به اعتقادات باطل پرداخت و در حوالی سال 180هـ ق، درگذشت. او مانند دیگر غلات آن زمان چون مغیره و ابوالخطاب و سری و بزیع و حمزه بریری و صائد نهدی به گزاف گوئی پرداخت و از اهلبیت(ع) در این عقاید باطل هزینه نمود. وی اعتقادات فرقه علیاویه را داشته و در مقداری از عقاید غلو آمیز نیز معتقد به گزافه گوئیهای ابوالخطاب از سران غلات بود.[3]
اعتقادات بشاریه
چند عقیده گزاف به این فرقه منسوب شده که به این اعتقادات اشاره میکنیم:[4]
1. علی(ع) پروردگار است و به صورت هاشمی علوی ظاهر شد.
2. حضرت محمد(ص) را بنده و رسول علی(ع) میدانستند.
3. چهار تن (علی (ع) و فاطمه(س) و حسن (ع) و حسین(ع)) را مظهر خداوند پنداشتند.
4. معنی فاطمه(س) و حسن (ع) و حسین(ع) جعلی است و در واقع علی(ع) حقیقی است زیرا او بزگتر از ایشان است و اولین امام است.
5. شخص رسول الله(ص) را انکار میکنند.
6. مخمسه سلمان را فرستاده پیامبر(ص) میدانستند و این گروه همانند مقام رسالت محمد(ص) را از سوی علی(ع) میپندارند و منکر رسالت سلمان هستند.
7.مانند دیگر فرق غلات قائل به تناسخ ارواح و اباحهگری و تعطیل شدن احکام هستند.
8. این گروه معتقدند، چون بشار منکر رسالت سلمان شد و محمد(ص) را فرستاده علی(ع) دانست به صورت پرندهای به نام علیاء مسخ شد که در دریا زندگی میکند.
9. هرکسی که ادعا کند که از آل محمد(ص) است بر خداوند دروغ بسته است و ناحق است و گفتهاند تأویل این آیه (و قالت الیهود و النصارى نحن أبناء الله و أحباؤه)[5]این مدعیان انتساب به محمد(ص) هستند.
10. وی روزگاری معتقد به الوهیت امام صادق(ع) شده بود.
برخورد امام صادق(ع) با بشار شعیری
امام صادق(ع) علاوه بر بیان حقائق دینی و معرفتی به صورتهای مختلف به پاسداشت و دفاع از حریم اعتقادات دفاع میکرد و با مدعیان و گزافه گویان به شدت برخورد مینمود. به دلیل اینکه در جامعه آن روز آسیب گزافه گوئی و عقائد منحرفه دامن گیر جامعه شده بود آن حضرت مستقیما سران باطل را به باد نقد گرفته و به حکم قرآن از ایشان برائت و بیزاری میجست تا مسلمانان بدانند که این افراد دین مسلمین را به بازیچه گرفته و اعتقاداتشان را به انحراف میکشانند. ایشان در مبارزه با غلو به تندی نسبت به سران آن و از جمله بشار شعیری خطاب نمود که چند نمونه از این روایات را بیان میکنیم.
امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود به نام مرازم بن حکیم میفرماید: بشار کیست؟ مرازم در جواب میگوید: او فروشنده جو است. سپس امام میفرماید: خدا بشار را لعنت کند. ای مرازم به ایشان بگو وای بر شما، توبه کنید؛ چرا که کافر و مشرک هستید.[6] در موردی دیگر امام صادق(ع)در مواجهه با بشار او را از خود طرد میکند و میفرماید: از من دور شو، به خدا قسم هزگز زیر سقف یک خانه با تو نخواهم بود. وقتی او خارج شد دوباره حضرت فرمود: وای بر او، آیا گفته یهودیان را نمیگوید، آیا گفته مسیحیان را نمیگوید. آیا گفته مجوس را نمی گوید! و آیا گفته صائبیان را نمیگوید. ( کنایه از اینکه اعتقادات او از اعتقادات همه این ملل باطله بدتر است). به خدا قسم کسی مانند این فاجر، خداوند را کوچک نشمرد.[7]
همانطور که گفته شد یکی از اعتقادات باطل و غلو آمیز او این بود که ربوبیت را برای امام صادق(ع) بیان نموده بود. به همین دلیل امام صادق(ع) در نطقی بسیار تند برای اینکه شیعیان را از او برحذر دارد فرمودند: او شیطان فرزند شیطان است (موجب گمراهی است) از دریا خارج شده تا اصحاب و شیعیان من را گمراه کند.[8] پس از او دوری بجوئید و حاضرین به غائبین اطلاع دهند که من بنده خدا فرزنده بنده خدا هستم. به خدا قسم در اصلاب و ارحام بودهام (کنایه از اینکه مخلوق خداوند هستم و متولد شدهام) به درستی که من میمیرم و روز قیامت برانگیخته میشوم و در موقف جای میگیرم و سوال خواهم شد. به خدا سوگند که از مطالب این شخص در مورد من سوال خواهد شد. وای بر او. او چه کاره است! او راحت میخوابد ولی من نارحت و نگرانم و شما میدانید که من او را تایید نکردم. این مطالب را میگویم تا پایان عمر میگو یم.[9] امام(ع) همچنین برای بشار پیام بیزاری فرستاد که جعفر (امام صادق(ع) میگوید: ای کافر، ای فاسق من از تو بیزارم.[10]امام صادق(ع) در فرمایشی دیگر بطور کلی اشاره میکند که در زمان پیامبر(ص) و ائمه دیگر همیشه افرادی فرصت طلب بودهاند که به معصومین دروغ میبستند و در زمان خود به این افراد اشاره میکنند که عبارتند از: ابوالخطاب و سری و بزیع و بشار شعیری و حمزه بریری و صائد نهدی. سپس ایشان را نفرین به مرگ نمود.[11]