دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

چگونگی روی کار آمدن امویان (1)

No image
چگونگی روی کار آمدن امویان (1)

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، معاويه، امام علي(ع)، بني اميه، شام

نویسنده : سيد مرتضي مير تبار

بنی امیه از خاندان قریش بودند که از سال چهل و یک هجری تا سال 132ه.ق بر سراسر جهان اسلام حکمرانی می‌کردند و از سال صد و سی و هشت[1] تا چهارصد و بیست و دو هجری حاکم منطقه اندلس (اسپانیا) بودند. این حکومت در سال چهلم هجری به وسیله معاویه بن ابی‌سفیان تأسیس گردید.[2] معاویه یک دولت عربی محض را در شام تأسیس نمود که نود سال دوام یافت. در این مدت چهارده خلیفه که خود را پادشاه معرفی نمودند بر جامعه اسلامی حکومت کردند. در این مقاله سعی شده است تا چگونگی به حکومت رسیدن دولت اموی بیان گردد. برای بررسی این موضوع باید چگونگی به حکومت رسیدن معاویه و موروثی شدن خلافت مورد تحلیل قرار گیرد.

زمینه‌های اجتماعی

از عواملی که باعث ایجاد دولت اموی شد وجود زمینه‌های اجتماعی برای پذیرش حکومت غیر علوی بوده است. زمانی که امام علی(ع) به خلافت رسید با جامعه‌ای روبرو بود که تبعیض نژادی و طبقه‌بندی اجتماعی در آن حاکم بود. در واقع این جامعه که بیست و پنج سال از وفات پیامبر(ص) را پشت سر گذاشته، به تدریج از اسلام واقعی فاصله گرفته و در بسیاری از مسائل اعتقادی و اجتماعی دچار انحراف بود. در دوران خلفا به سبب جنگ‌های خارجی و سرازیر شدن ثروتی فراوان به شهرهای اسلامی، جامعه از محور اصلی خود فاصله گرفت. امام علی(ع) اصلاحات خویش را در زمینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آغاز کرد که از جمله آن اجرای عدالت اقتصادی و تقسیم مساوی بیت المال بین مردم بوده است. اجرای این برنامه اعتراض برخی را به همراه داشت که در نهایت موجبات جنگ جمل را فراهم نمود.[3]

عبدالله بن عباس در نامه‌ای که به امام حسن(ع) نوشته بود گفت که مردم به این دلیل پدرت را رها کردند و به سوی معاویه شتافتند که در تقسیم اموال به صورت مساوی برخورد کرد و آنان تحمل آن را نداشتند.[4]

در تأیید این نظر می‌توان به روی گردانی عبدالرحمان بن سلمی از امام اشاره کرد، چرا که وقتی علت روگردانیش را از وی پرسیدند، گفت: چون از بیت المال سهمی به من نداد.[5] در الغارات نقل شده که اشراف کوفه به این علت که امام علی(ع) در تقسیم اموال به صورت مساوی حکم نمود به معاویه گرایش داشتند چون معاویه همیشه حقوق آن‌ها را محفوظ داشت.[6] این عدالت باعث خوشحالی عده‌ای شد؛ اما در مقابل بسیاری را نیز در مقابل امام قرار داد، چرا که با عمل کرد امام، آنان متضرر می‌شدند.

برخورد با تبعیض نژادی

در زمان خلافت عمر و عثمان با غیر عرب که به موالی معروف بودند، برخوردی ظالمانه صورت می‌گرفت. چنین برخورد بدی با بردگان نیز وجود داشت و در واقع جامعه اسلامی به دوران پیش از اسلام بازگشت و تعصب نژادی و برتر دانستن عرب بر جامعه حاکم بود. زمانی که دوران خلافت امام علی(ع) شد، امام با این شیوه برخورد کرد و روش نژاد پرستانه حاکم در جامعه را محکوم نمود.

آن چه از ابن اسحاق از حرث نقل شده مؤید این عدالت خواهی و مبارزه امام با تعصب نژادی است، وی آورده: من (حرث) نزد علی(ع) بودم دو زن آمدند و ادعای فقر کردند، امام به هر یک از آن‌ها طعام و پیراهن و صد درهم داد. یکی از آن‌ها اعتراض کرد که من عرب هستم و او از موالی، با ما مساوی برخورد می‌کنی، امام فرمود: من در قرآن هیچ برتری برای فرزندان اسماعیل (عرب‌ها) بر فرزندان اسحاق نیافتم، حتی به اندازه بال پشه‌ای.[7]

از این نوع موضع‌گیری از سوی امام موارد زیادی در تاریخ نقل شده است. نمونه دیگر آن در نهج البلاغه یافت می‌شود که مردود دانستن این شیوه از سوی امام را می‌رساند، آن‌چه باعث کوتاهی مردم از علی(ع) گردید، یکی مسئله مربوط به اموال بوده است و دیگر این که علی(ع) اشراف را بر دیگران برتری نمی‌داد، چنان چه عرب را بر عجم برتری نمی‌داد.[8]

این نوع نگرش از سوی امام باعث رنجش خاطر اعراب شد کسانی که خود را بالاتر از عجمان می‌دانستند و لذا با این اختلاف عقیده‌ میان امام علی(ع) و مردم موجبات جدایی آنان از یکدیگر فراهم گشت.

جنگ‌های داخلی

مردم در دوره خلفای نخستین به سبب کشور گشایی و جهاد با غیر اعراب و فتوحات مختلف علاوه بر به دست آوردن اجر معنوی جهاد، با نبرد با کفار هزینه زندگی را تأمین می‌نمودند و به سبب مشغولیت در جنگ‌ها در مناطق دور اختلافی در مسئله خلافت وجود نداشت؛ اما در زمانی که امام علی(ع) به حکومت رسید به دلایل مختلف که اهم آن در بالا ذکر گردید عمده جنگ‌ها به داخل حوزه اسلامی کشیده شد و شورش‌های مختلفی بر علیه حکومت امام انجام گرفت.

بعد از جنگ جمل و پیروزی سپاه امام، حضرت فرمود که اموال و زنان این‌ها محفوظ است، چون مسلمانند؛[9] اما کج فهمی یارانش باعث شد که امام در به کرسی نشاندن حرفش به آنان بگوید: مردم اگر بناست زنان این مردم، کشته و مغلوب را اسیر کنید، بگویید عایشه سهم کدام یک از شماست؟ با این استدلال بود که یارانش نظر امام را پذیرفتند و این نشان می‌دهد که اعراب آن زمان حاضر بودند، برای به دست آوردن اموال از خیلی مسائل گذر کنند و خلیفه را تنها بگذارند که نمونه‌های آن در تاریخ کم نیست.

در جنگ نهروان از یک سو جدا شدگان از امت، همه از قاریان و حافظان بودند کسانی که زاهد بودن آنان برای مردم پنهان نبود به عنوان نمونه در شب حرکت خوارج برای نبرد در طبری آمده که آنان تا صبح به نماز و دعا پرداختند.[10] از سوی دیگر وقتی رو در روی هم ایستادند کوفی، کوفی را می‌کشت و بصری، بصری را. همین نبردها کافی بود که دوباره خاطرات زمان جاهلی در دل مردمان زنده شود که حتی هم‌کیش و خویشاوند به هم رحم نکند و در مقابل یکدیگر به نزاع و جنگ بپردازد.

این حوادث باعث شد که دیدگاه مردم نسبت به خلیفه تغییر کند که برای تأیید این نظر می‌توان با یک نگاه تطبیقی به دو دوره پیامبر(ع) و امام علی(ع) اشاره نمود. در جنگ احد زمانی که زنی فرزند و همسرش را از دست داد، وقتی به او خبر دادند او گفت که حال رسول خدا(ص) چگونه است زمانی که از سلامتی پیامبر(ص) مطلع شد، گفت که اکنون که پیامبر(ص) سالم است هر مصیبتی را می‌توان تحمل کرد، چرا که هر مصیبتی با دیدن پیامبر آسان می‌شود.[11] اما پس از جنگ جمل، زمانی که امام علی (ع) برای دلجویی به منزل عبدالله بن خلف خزاعی رفت همسر او در مقابل امام ایستاد و به او گفت: ای کشنده دوستان و پریشان کننده جماعت، خدا فرزندانت را یتیم کند چنان که پسران عبدالله را یتیم کردی.[12] مادر عبدالله نیز عروسش را در این بی‌احترامی به امام علی(ع) همراهی کرد. یکی از اصحاب امام قصد ادب کردن این دو زن را داشت که امام جلوی او را گرفت.[13]

این نوع نگرش در اکثر مردم جامعه اسلامی به وجود آمده بود تا آن‌جا که بیشتر مردم اندک اندک از امام علی(ع) فاصله گرفتند، چرا که نگرش به خلیفه مسلمین تغییر یافته بود. گلایه امام که در خطبه‌ای بعد از جنگ صفین خوانده شد مؤید این مطلب است. در روزهای آخر زمانی که امام، مردم را برای جنگ با معاویه فراخواند کمتر دور او جمع شدند و وقتی معاویه از این ماجرا مطلع شد بسر بن ارطاة را برای جنگ و شکست امام به آن منطقه اعزام کرد.[14]

آن چه ذکر شد دلایلی بود که با فاصله گرفتن از دوره پیامبر اسلام(ص) و تغییر تفکر اسلامی مردم آن زمان که معیشت خود را بر معنویت خود ترجیح می‌دادند، رخ داد که باعث قدرت یافتن بنی امیه شد. موضوعات داخلی باعث این اتفاقات شده بود که معاویه از آن بهره کافی را برده بود. اما غیر از این موارد دلایل دیگری نیز هست که مردم آن دوره از اهل بیت دست کشیدند و موجبات حکومت امویان فراهم گردید.

مشکلات فرهنگی

با مسائلی که در دوره خلفا بر مردم تحمیل شد، مردم از لحاظ فرهنگی به دوره جاهلیت شبیه شده بودند و اسلام از این جنبه در حال فراموشی بود هم چون مسئله عصبیت قبیلگی که مثل دوره جاهلیت در مردم اعراب مسلمان ایجاد گشت.[15] این مسئله، مسئله‌ای بود که در دوران کوتاه حکومت امام علی(ع) قابل ریشه‌کن نبود و همین مسئله از عمده دلایل روی کار آمدن معاویه بوده است. معاویه با به کار گرفتن مردم تازه مسلمان شده، شام که علاوه بر جدید الاسلام بودنشان، از آگاهی بسیار کمی برخوردار بودند، فضای فرهنگی ـ تبلیغی جدیدی در جامعه اسلامی ایجاد نمود. مردم این سرزمین آشنایی چندانی با اهل بیت(ع) نداشتند و از اسلام نیز شناخت دقیقی نداشتند و در واقع به همان شیوه‌ای که امویان می‌خواستند با اسلام آشنا شدند. به همین سبب معاویه هسته مرکزی تشکیلات حکومت خود را در شام بر پا کرد و از این مردم برای اداره و انجام اهدافش بهره برد.

مسعودی می‌نویسد: یکی از دوستان اهل علم گفت: ما درباره ابی‌بکر و عمر و علی و معاویه بحث کردیم، عده‌ای ناظر مباحثه بودند؛ یکی از آن‌ها که عاقل‌ترین آن‌ها بود، گفت شما درباره ابوبکر و عمر و ... چه می‌دانید، من پرسیدم شما درباره آن‌ها چه فکر می‌کنید؟ جواب داد آیا علی پدر فاطمه نبود؟ گفتم فاطمه کیست؟ گفت همسر پیغمبر و دختر عایشه خواهر معاویه. گفتم حکایت علی چه بوده است؟ گفت در جنگ حنین با پیغمبر کشته شد.[16]

این عبارت نشان از بی‌اطلاعی مردم شام از جامعه اسلامی و پیامبر(ص) و اهل بیت است. معاویه سران شام را به سوی خود کشاند و از جهل آنان در گرفتن بیعت برای خود بهره جست،[17] چرا که مردم شام بنی امیه را تنها وارثان رسول خدا(ص) می‌دانستند[18] و لذا از جان و دل از آنان حمایت نموده و اوامر آن‌ها را انجام می‌دادند. هر نوع فعالیت به نفع امام علی (ع) در شام ممنوع بود[19] و امام علی(ع) چهره‌ای منفور در نزد مردم شام بود[20] که نشان از تبلیغات قوی امویان بر ضد اهل بیت پیامبر(ص) دارد.

سپاهی که در زیر پرچم معاویه قرار داشتند آن قدر احمق و جاهل بودند که وقتی معاویه نماز جمعه را چهارشنبه خواند کسی اعتراض نکرد و همه در نماز حاضر شدند.[21] بنابراین معاویه از این جهالت و غفلت مردم شام بهره برده و ارتشی قدرتمند تأسیس نمود و از قدرت این سپاه در به سلطه کشیدن مردم دیگر مناطق استفاده کرد.

از طرفی سپاه کوفه در ضعف بسر می‌برد و روز به روز تضعیف این نیروها بیشتر می‌شد. ضعف اعتقادی از سویی باعث کم شدن نیروهای سپاه امام شده بود و از جهتی فقر فرهنگی (ایجاد فضایی خلاف فرهنگ اسلامی توسط معاویه) بر قدرت امویان افزود، چرا که مردم با این شیوه به دور خاندان اموی جمع شدند.

مقاله

نویسنده سيد مرتضي مير تبار

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS