چکیده
مقال تثلیث از منظر منتقدین مسیحی از سه قسمت تشکیل شده است. که در قسمت اول نویسنده با اشاره به ماهیت دکترین تثلیث در صدد بیانی صحیح از این آموزه از منابع معتبر مسیحیت میباشد. البته با بیان اندک اختلاف این دکترین در کلیسای شرق و غرب.
بعد از آن به بیان منابع الاهیات مسیحیت میپردازد. و در ادامه با بیان برخی از آیات ادعایی در مورد تثلیث و الوهیت مسیح و بیان دیدگاه قسمتی از جامعه یهودی در مورد تثلیث مسیحیان، قسمت اول این مقال را به پایان میرساند.
«یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و و کلمته القاها الی مریم و روح منه فامنوا بالله و رسله ولا تقولوا ثلاثه انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد»[1]
مقدمه
«از زمان حضرت آدم (ع) تا زمان حضرت عیسی(ع)، تمامی پیامبران بر یگانگی و وحدانیت خداوند متعال شهادت دادهاند و بر آن تاکید میکردند. حتی در عهد قدیم نیز این سیره و روش ادامه داشت. و نیز شاید بتوان با تمسک به برخی از نوشتههای الهیدانان بزرگ مسیحی و یا برخی از منتقدین این ادعا را اثبات کرد. آنها میگویند: تثلیث تعلیم کتاب مقدس نیست، بلکه اصول این عقیده کاملاً بتپرستانه است.[2]
وقتی استاد الهیات، آقای "مک گراث" میگوید: «موضوع انسان[3]بودن عیسی مسیح برای اکثر آبای این دوران(آبای اولیه کلیسا) مسئلهای بدیهی بود»؛ به راحتی میتوان ادعا کرد این توحید حتی در اوائل ظهور مسیحیت نیز ادامه داشت. شاهدی دیگر بر این مدعا را در کتاب استاد الاهیات آقای پل تیلیخ[4] میتوان یافت؛ ایشان میگویند تثلیثِ کلیسای اولیه، یگانهپرستی انحصاری بود.[5]
اما وجود برخی از حوادث و آیات در اناجیل[6] و سایر رسالات عهد جدید این باور را در میان مسیحیان به وجود آورد که حضرت عیسی (ع) و روحالقدس نیز خدا هستند. و دکترین تثلیث یکی از آموزههای مهم مسیحیت میباشد. در این نوشته[7] برآنیم که به صورت مختصر، نمونههایی از فرقهها و مذاهب مسیحی و نیز برخی از افراد و متفکران بزرگ این کیش، که مخالف و یا منتقد دکترین تثلیث هستند را ذکر کنیم.»
آموزه تثلیث[8] بیگمان یکی از پیچیدهترین جنبههای الاهیات مسیحی میباشد و بحثی دقیق و مفصل میطلبد. آنچه در پی میآید کوششی است در جهت ارائه ملاحظاتی که با رویکرد نقد و بررسی این آموزه میباشد(البته با گرایش نقد و بررسی غیر مسلمانان)[9]. اما در ابتدا به ضرورت و به اختصار اصطلاحات و بعد ماهیت این آموزه را بررسی مینماییم.
اصطلاحات تثلیث و تطور تاریخی آن:
نویسنده مسیحی الیستر مک گراث[10] در مورد واژگان و اصطلاحات مربوط به آموزه تثلیث مینویسد: بی گمان یکی از بزرگترین دشواریهایی که پژوهشگر با آن مواجه میشود، اصطلاحات و واژگان مربوط به آموزه تثلیث میباشد. در مورد عبارت «سه شخصیت، یک ذات» حداقل چیزی که میتوان گفت این است که چندان روشنگر نیست. وی در ادامه مینویسد: شاید بتوان ترتولیانوس را اولین الاهیدانی دانست که باعث شکلگیری اصطلاحات و واژگان خاص تثلیث شد. برخی از اصطلاحاتی که وی ابداع کرده عبارتاند از:
1. Trinitas: معادل لاتینی واژه تثلیث را که، از آن زمان تا کنون جزء جداییناپذیر الاهیات مسیحی بوده است.
2. persona: ترتالیانوس این اصطلاح لاتین را به عنوان برگردان واژه یونانی «hypostasis»(به معنای شخص) به کار برد که در آن زمان رفته رفته در محافل کلیسایی یونانیزبان مقبولیت مییافت. معنای لغوی اصطلاح persona، ماسک یا نقاب است. نظیر آنچه بازیگران در نمایشهای رومی بر چهره میزدند. بازیگران در آن زمان نقاب میپوشیدند تا تماشاچیان از این طریق، دریابند هر بازیگر مشغول ایفای چه نقشی است. شاید هدف ترتولیانوس واقعاً این بوده که خوانندگانش ایدهی «یک ذات، سه شخص» را به این معنا تعبیر کنند که خدای واحد در داستان عظیم بشر، سه نقش مجزا، اما مرتبط ایفا کرده است.
3. substantia: ترتولیانوس این اصطلاح را در بیان این مفهوم به کار برد که الوهیت از اتحاد و یگانگی بنیادین برخوردار است؛ هر سه شخص تثلیث از جوهر یا ذاتی مشترک بهرهدارند. جوهر را نباید وجودی مستقل از سه شخصیت تثلیث فرض کرد بلکه، به رغم کثرت و چندگانگی ظاهریشان، بیانگر اتحاد مشترک بنیادین آنها است.[11]
ماهیت تثلیث
نمودار اول: تثلیث
استاد مطالعات ادیان در دانشگاه نیویورک در مورد تثلیث آورده است: «همه مفسران کاتولیکی[12] عهد جدید و عهد عتیق که درباره تثلیث نوشتهاند، هدفشان این بوده است که طبق کتاب مقدس این عقیده را تعلیم دهند که مفهوم پدر، پسر و روحالقدس[13] یک وحدت الهی[14] در ذات واحد با برابری غیر قابل تقسیم است[15]؛ و از این رو، آنها سه خدا، ولی یک خدا هستند[16]؛(به نمودار اول مراجعه شود.) اگر چه پدر، پسر را تولید کرده است و بنابراین، آنکه پدر است، پسر نیست؛ پسر مولود پدر است و بنابراین آنکه پسر است، پدر نیست و روحالقدس نه پدر است و نه پسر، بلکه تنها روح پدر و پسر است و خود او با پدر و پسر برابر است و به وحدت تثیلث تعلق دارد. پدر و پسر و روحالقدس همانطور که غیرقابل تقسیماند کارشان نیز غیر قابل تقسیم[17] است.»[18] (به نمودار دوم مراجعه شود.)
نمودار دوم: دیدگاه کلیسای غرب در مورد تثلیث
البته میتوان گفت که نظام الاهیاتی کلیسای شرق(ارتدوکسها)[19] در مورد تثلیث، نظری غیر از کاتولیکها دارند. کلیسای شرق بیشتر بر تمایز سه شخص یا اقنوم[20] تثلیث تاکید داشت و برای پاس داشتن از اتحاد و یگانگیشان، بر این نکته تاکید میکرد که پسر و روحالقدس هر دو از پدر مشتق میشوند. به اعتقاد آنان، میان سه شخص یا اقنوم تثلیث رابطهای هستیشناسانه وجود دارد.]این[ رابطه ریشه در ماهیت یا نحوه وجود خاص هر یک از این سه شخص دارد؛ برای مثال، رابطه پسر با پدر در قالب مولودبودن تعریف میشود.[21](به نمودار سوم مراجعه شود.)
نمودار سوم: دیدگاه کلیسای ارتدکس در مورد تثلیث
جایگاه تثلیث
به طور کلی میتوان گفت که در سنت مسیحی، پنج منبع برای الاهیات قائل شدهاند:
- 1: کتاب مقدس
- 2: عقل(با تمام محدویتهایی که در مسیحیت برای عقل میگویند)
- 3: سنت(پروتستانها[22] آن را قبول ندارند)
- 4:تجربه دینی (فقط برخی آن را قبول دارند)
- 5:تعالیم رسمی کلیسا که توسط پاپ در مسند پاپی ارایه میگردد(فقط برای کاتولیک ها معتبر میباشد)
به عبارت دیگر میتوان ادعا کرد هر آموزهای که در مسیحیت از اصول مهم به شمار میرود، باید حداقل توسط یکی از این چهار منبع به اثبات برسد تا برای ایمانداران مسیحی از موارد مسلم و قابل اعتماد و اعتقاد به شمار برود.
"توماس میشل" کشیش مسیحی معاصر و از راهبان فرهیخته ژزوئیت در این مورد نوشته است: کلمه سهگانه(تثلیث) هرگز در کتاب مقدس وارد نشده است و نخستین کاربرد شناخته شدۀ آن در تاریخ مسیحیت به "تئوفیل انطاکی" در سال 180 میلادی بازمیگردد. وی در ادامه در قسمتی دیگر از کتاب خود مینویسد: درست است که عهد جدید(کتاب مختص مسیحیان) از کلمه سهگانه تثلیث بهره نمیجوید، ولی درباره خدا سخن گفته و او را «پدر» خوانده است. این نویسنده بعد از اقرار خود به عدم ذکر تثلیث در عهد جدید میگوید: نسلهای بعدی مسیحیت با تامل در تعالیم کتاب مقدس برای فهم بهتر آن کتاب، به تعابیر و مقولههای ویژهای متوسل شدهاند! در ادامه در مورد این آموزه میخوانیم: «با گذشت زمان و در طول تاریخ کلیسا مسیحیان به این نتیجه رسیدند که طبیعت سهگانه خدا، یک راز است و نمیتوان آن را با تعابیر بشری بیان کرد. با آنکه نویسندگان و متکلمان مسیحی به کمک معلومات عهد جدید برای نیل به برخی از آنچه به ذات مربوط میشود، کوشیدهاند، ولی همگی به نافرجامی آن کوششهای بسیار، اعتراف دارند. قابل تأمل است که عهد جدید هنگام اشاره به خدا، واژه یونانی «هوثیوس» را به کار میبرد که به معنای خدای ازلی، خالق، زندهکننده و مولای توانا است. این کلمه به خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب، موسی و پیامبران دیگر اشاره دارد. عهد جدید هرگز عیسی و روحالقدس را «هوثیوس» نخوانده است.»[23]دکتر "هانس کونگ" الهیدان، فیلسوف و استاد الاهیات دانشگاه توبینگن آلمان در مورد آموزه تثلیث بعد از اینکه اعتقاد دارد این دکترین بر اساس کتاب مقدس نیست، بلکه برداشتهای شخصی عدهای بوده، مینویسد: اما به همین نحو تا به امروز آن الهیدانان جزمی کاتولیک و پروتستان غرب که (بیهوده) میکوشند تا با هر نوع مدرنسازی ممکن و هر نوع استدلال جدید آنچه را «عقیده اصلی» مسیحیت پنداشته میشود، برای معاصران خود معتبر نشان دهند، ظاهراً خبر ندارند که رابطه میان پدر، پسر و روحالقدس را نه بر اساس عهد جدید، بلکه بر اساس دیدگاههای "آگوستین" تفسیر میکنند.[24] "جان هیک"[25] در مقالهای با عنوان «اسلام و یکتاپرستی مسیحی» از قول الهیدان کاتولیک "کاربرک لاگرنج"[26] مینویسد: باید صادقانه بپذیریم که آموزه تثلیث هیچ بخشى از پیام مسیحیت نخستین؛ یعنى عهد جدید را شکل نمىدهد و ایمان راسخ در حیات دینى کلیساى مسیحى در هیچ دورهاى از تاریخ مسیحیت بر تثلیث استوار نبوده است.
نتیجهاى که او مى گیرد، این است که عقیده تثلیث بخشى از پیام مسیحى نیست، بلکه نظریهاى است که بشر آن را برای مقاصد دیگرش ساخته، او میگوید: این آموزه که کلیسای اولیه آن را ابرام کرده، مبتنی بر کتاب مقدس نیست[27]. اگر این مقدمه را با با نظریه "رودولف بولتمان"[28] بسنجیم که گفته خطا است که ایمان را بر دعاوی تاریخی استوار کنیم[29] میتوان نتیجه گرفت که دکترین تثلیث، بر اساس ادعای تاریخی نمیتواند معتبر باشد.
زمانی که کشیش مسیحی "توماس میشل" اذعان دارد که توجیه آموزه تثلیث از عهد جدید، تلاشی نافرجام است و نیز جناب "هانس کونگ" میگوید آموزه تثلیث عهد جدیدی نیست بلکه آگوستینی میباشد، شاید بتوان نتیجه گرفت که باید ریشههای ورود دکترین تثلیث در مسیحیت را، در غیر از کتاب مقدس پیدا کنیم.
کتاب مقدس و تثلیث:
قابل ذکر است که این قسمت از باب کامل شدن سیر مباحث آمده است، و به خاطر رعایت اختصار فقط به چندین آیه از کتاب مقدس اشاره میشود.
1- عهد عتیق
یکی از مهمترین آیاتی که به آن در عهد عتیق اشاره شده در سفر پیدایش باب 18 میباشد. حتی آگوستین از این آیه به عنوان قویترین شاهد عهد عتیق نام میبرد.[30]
و خداوند در لوطستان ممری، بر وی(ابراهیم) ظاهر شد... دید که اینک سه مرد در مقابل او ایستادهاند و چون ایشان را دید، از در خیمه به استقبال ایشان شتافت و رو بر زمین نهاد.(پیدایش18: 1-2)[31] همانطوری که در آیه ملاحظه میشود در آغاز داستان بر حضرت ابراهیم(ع) خداوند ظاهر میشود، سپس در بیان چگونگی ظهور خداوند بر او، گزارش سه مرد را به صیغه جمع میآورد. در دنباله آن، با ایشان به صیغه مفرد مانند یک نفر سخن میگوید.
مسیحیان ادعا دارند که آن یک نفر که ظاهر شده بود به ابراهیم(ع)، پسر(عیسی مسیح) میباشد. و نیز از آنجا که در میان این سه نفر، هیچگونه تفاوتی را قائل نشده، پس همان تثلیث میباشد.
جوابِ «پیدایش 18: 1-2»: اگر به آیه 22 همین باب مراجعه شود، جواب روشن میشود: «آنگاه آن مردان از آنجا به سوی مردم متوجه شده و برفتند و ابراهیم هنوز در حضور خداوند ایستاده بود. (18: 22)؛[32] یعنی آن سه نفر رفتند اما ابراهیم هنوز با خداوند صحبت مینمود. پس نمیشود از آن سه نفر، سه اقنوم تثلیث را اثبات کرد.
2- عهد جدید
قابل ذکر است که دایرةالمعارف جدید کاتولیکی، سه آیه برای اثبات پیشنهاد میکند اما همچنان اذعان میکند: «عقیدۀ تثلیث اقدس، در عهد عتیق کتاب مقدس تعلیم داده نمیشود و در عهد جدید کتاب مقدس، قدیمیترین مدرک در رسالههای پولس مخصوصاً در دوم قرنتیان فیض عیسی، خداوند و محبت خدا و شرکت روحالقدس با جمیع شما باد.[33] (13: 14) و نیز اول قرنتیان و نعمتها انواع است ولی روح همان و خدمتها انواع است اما خداوند همان و عملها انواع است لکن همان خدا همه را در همه عمل میکند (12: 4-6)[34] و در متی میخوانیم: پس رفته همه امتها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم اب و ابن در روحالقدس تعمید دهید (28: 29)[35] در جواب[36] این آیات دایرة المعارف کتاب مقدس، الاهیات و نشریات کلیسایی مک کلین و سترانگ، اقرار میکند که این نوع اشارات فقط ثابت میکند که از این سه نهاد نام برده شده است... اما به خودی خود ثابت نمیکند که هر سه لزوماً به طبیعت الهی تعلیق دارند و از احترام الهی یکسان برخوردارند. با وجود اینکه منبع مذکور طرفدار تثلیث است، اما درباره دوم قرنتیان (13:14) میگوید: ما انصافاً نمیتوانیم استنتاج کنیم که آنها دارای اختیار مادی با طبیعت یکسان هستند و درباره متی (28: 18) میگوید: با این وجود این متن به خودی خود، به طور قاطع، نه شخصیت سه نهاد مذکور را ثابت میکند و نه برابری یا الوهیت آنان را.[37]
با مطالعه اناجیل و سرگذشت حضرت مسیح و مقایسه با الاهیات مسیحی و عقاید این دین به یک واقعیت میتوان دست یافت؛ اینکه بسیاری از این عقاید در ادیان غیر آسمانی سابقه داشته است. دکترین تثلیث نیز از جمله عقایدی است که در بسیاری از عقاید باستانی مانند فداییان بابل، آشور و هندوها ریشهدار بوده است، که قدمتی چندین قرن قبل از ظهور مسیحیت داشتهاند.
بسیاری از دینشناسان بر این عقیده هستند که مسئله تثلیث و به خصوص الوهیت مسیح ساخته و پرداخته "پولس" است. "جان بی ناس" در این مورد مینویسد: «پولس رسول را غالباً دومین موسس مسیحیت لقب دادهاند....چون وی نزد اهم غیر یهودی به دعوت مشغول بود و فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد آنان فکری بیگانه بود. از این رو پولس راه دیگری که متناسب با فکر و اندیشه آن اقوام بود درآورد و اظهار داشت عیسی مسیح موجودی آسمانی است که طبیعت و ذات الوهی دارد.[38]
یک ردیه یهودی:
سعدیا(متوفای942میلادی) رئیس مدارس یهودی عراق بود که در نوشته اصلی خود به نام «کتاب الامانات و الاعتقادات» در مسئله تثلیث با مسیحیان مستقیماً مخالفت میکند. وی در این زمینه میگوید که مسیحیان در مسئله صفات خدا گمراه شدهاند و گمان کردهاند در شخصیت خدا تجزیهای وجود دارد و همین امر موجب شده است که برای او تثلیث قائل شوند و از اعتقاد صحیح منحرف شوند.[39]
این عالم یهودی بعد از اینکه با دلایل عقلی آموزه تثلیث را رد مینماید، جواب آیاتی را که مسیحیان از عهد عتیق برای اثبات این آموزه استفاده نمودهاند، میآورد و یک به یک به آنها پاسخ میدهد.
در تلمود نیز مطالبی را در رد نظریه تثلیث و اثبات وحدانیت خدا آوردهاند، از باب نمونه میتوان به مطلب زیر اشاره نمود:
بعد از ذکر آیه «من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خدایی نیست»(اشعیاء 6:44)[40] کلامی را در تفسیر این آیه آوردهاند و گفتهاند من اول هستم، چونکه پدری ندارم، و من آخر هستم زیرا که برادری ندارم و غیر از من خدایی نیست، به سبب آنکه فرزندی ندارم(شموت ربا 5:29).[41] در این کتاب علاوه بر اینگونه سنتها برخی از مناظرات علمای بزرگ یهودی، از جمله "ربی سیملای"[42] را با بزرگان مسیحی آورده است که با حالتی تمسخرآمیز در این نوع مباحث با مسیحیان به بحث و مناظره پرداختهاند.[43]
حاصل سخن:
1. اعتقاد به یگانگی و توحید از موارد مسلم آموزههای پیامبران بوده است.
2. کلمه سهگانه(تثلیث) هرگز در کتاب مقدس وارد نشده است.
3. آموزه تثلیث، از تعالیم کتاب مقدس نمیباشد.
4. آموزه تثلیث، هیچ بخشی از پیام مسیحیت نخستین را شکل نمیدهد.
5. اصول این عقیده، کاملا بتپرستانه است.
6. این دکترین را نسلهای بعدی مسیحیت، برای رسیدن به مقاصد خاص تهیه و تنظیم کردند.
کتاب نامه
- 1) قرآن کریم.
- 2) کتاب مقدس، ترجمه قدیم، انتشارات ایلام، چاپ سوم 2002.
- 3) پیترز، اف ائی؛ یهودیت، مسیحیت، اسلام، ترجمه حسن توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول زمستان 1384، ج 3.
- 4) تیلیخ، پل؛ الهیات سیستماتیک، ترجمه حسین نوروزی، تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول، 1381.
- 5) کونگ، هانس؛ تاریخ کلیسای کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1384.
- 6) کهن، ابرهام؛ گنجینهای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1382.
- 7) گریدی ا. جوان؛ مسیحیت و بدعتها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، نشر طه، چاپ سوم، 1384.
- 8) مجله برج دیدبانی شماره 11 اکتبر 2005، مهرماه 1384.
- 9) مک کواری، جان؛ چهره عیسی مسیح در مسیحیت معاصر، ترجمه بهروز حدادی، فصل نامه تخصصی هفت آسمان بهار 82 شماره 17، (مشخصات کتابشناختى مقاله:
- John Macquarrie, The Figure of Jesus Christ in Contemporary Christianity, in Companion Encyclopedia of Theology, PP. 917-936).
- 10) مک گراث، الیستر؛ درسنامه الهیات مسیحی، مترجم بهروز حدادی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، پاییز 1384.
- 11) میشل، توماس؛ کلام مسیحی، ترجمه حسن توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ دوم، 1381.
- 12) ناس، جان بایر؛ تاریخ جامع ادیان، مترجم علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ چهاردهم، 1383.
- 13) هیک، جان؛ اسلام ویکتا پرستی مسیحی، ترجمه محمد حسین محمد پور، فصل نامه تخصصی هفت آسمان شماره تابستان 85 شماره 30، (مشخصات کتابشناختى مقاله به شرح زیر است:
-
Hick, John, "Islam and Christian Monotheism," in D. C. Sherbok, ed., Islam In The World Of Diverse Faith.
-
[1] . قرآن کریم، سوره نساء، آیه171.
-
[2] . (بتپرستی در مسیحیت ما) به نقل از مجله برج دیدبانی شماره 11 اکتبر 2005، مهرماه 1384 ، ص 3.
-
[3] . اثبات انسان بودن مسیح از این حیث اهمیت دارد که یکی از ارکان اصلی اثبات تثلیث الوهیت مسیح میباشد که اگر این امر زیر سوال برود اصل آموزه تثلیث نیز زیر سوال خواهد رفت.
-
-
[5] . تیلیخ، پل، الاهیات سیستماتیک، ص 306.
-
[6] . البته در میان این کتب تقش اصلی در الوهیت مسیح را انجیل یوحنا و نامه های پولس، بازی مینمایند که در میان محققان این امر کاملا مشهود و مسلم میباشد.
-
[7] . این مقال در سه قسمت مجزا تهیه و تنظیم شده است، قسمت اول آشنایی کلی با دکترین تثلیث، قسمت دوم فرقه هاو مکاتب مخالف و منتقد این باور و قسمت سوم شخصیت های بزرگ منتقد این آموزه و در آخر هم نتیجهگیری است.
-
-
[9] . در این نوشتار اصل بر مسیحی بودن فرقه ها و شخصیت های بزرگ مسیحی است چرا که در این صورت از داخل جامعه مسیحی گروهها، فرقهها و دانشمندانی که با این دین و فرهنگ بزرگ شدهاند و این دین را برای خود برگزیدهاند، اما با برخی از آموزه ها به خاطر ایجاد تحریف در مسیحیت اصیل مبارزه نمودهاند . اما در یک مورد از علمای یهود نیز استفاده شده تا نمونه کوچکی از جامعه یهودی آن زمان که مسیحیت برگرفته از آن جامعه است چنانکه عیسی مسیح نیز به این مهم اذعان دارد.
-
-
[11] . مک گراث، الیستر، درآمدی بر الهیات مسیحی، ص 320 و 321.
-
[12] . کاتولیک در لغت به معانی اصل، اصیل، جامع، بلندنظر، آزاده، از ریشه «Katholicos» یونانی به معنای «مرتبط با کل» و «جامع» گرفته شده است. این واژه در هیچ جای عهد جدید بکار نرفته است. تا قرن سوم کلمه «کاتولیک» به معنای «جهانی» بود. در پایان این قرن، این کلمه به معنای اعتقاد به آموزههای دارای سنت حواری بود که در یک فدراسیون جهانی از کلیساها که همدیگر را به رسمیت میشناختند، پذیرفته شده بود. (کونگ،هانس؛تاریخ کلیسای کاتولیک،ص61. و گریدی، جوان، اُ؛ مسیحیت و بدعتها،ص38.).
-
[13] . روح القدس یکی از سه شخصیت تثلیث است؛ به اعتقاد مسیحیان قدرت وی تا زمان خدمات حضرت عیسی(زندگی زمینی) بر انسانها ظاهر نشده بود. به اعتقاد آنها روح القدس به عنوان یک شخص با تمام خصوصیات مختص به خود آشکار شده است. او یک شخصیت الهی مانند پدر و پسر است. (البته برخی از مسیحیان اعتقاد دارند روح القدس یک نیروی خاص است که آنها را هدایت میکند). (محمدیان، بهرام و دیگران، دایرة المعارف کتاب مقدس، ص554،555 )
-
[14] . وحدانیت خدا در الهیات مسیحی یعنی فقط یک خدا وجود دارد، و ذات الهی غیر قابل تقسیم میباشد. ... خدا نه تنها واحد است، بلکه منحصر به فرد بوده و نظیر ندارد. او فقط دارای یک وجود نامحدود و کامل است. تصور دو وجود نا محدود یا بیشتر بر خلاف عقل و منطق است. (تیسن، هنری، الهیات مسیحی، ص 87)
-
[15] . یعنی خدا از اجزای مختلف تشکیل نشده و نمی توان او را تقسیم کرد. وجود او واحد است و قابل تقسیم نمیباشد. انسان دارای اجزا است و متشکل از بدن، یعنی وجود مادی و غیر مادیاست. اما خدا روح است و از هر نوع انقسام برئ است.
-
[16] . یعنی در عین حال که معتفد به یکی بودن خدا هستند وجود اقانیم ثلاثه را در خدای واحد قبول دارند. به عبارت دیگر در ذات الهی در عین وحدت تثلیث هم وجود دارد. (برگرفته از کتاب الهیات مسیحی، ص 87)
-
[17] . البته اگر به جای غیرقابل تقسیم از عبارت غیر قابل تفکیک استفاده شود صحیحتر خواهد بود. (تیسن، هنری، الهیات مسیحی، ص 87)
-
[18] . پیترز، اف ائی، یهودیت، مسیحیت، اسلام، ج 3ص 405.
-
. [19] Orthodox . واژه ارتدکس در زبان یونانی به معنای راست کیش است. این فزقه از نظر عقیدتی با کاتولیک ها اختلاف چندانی ندارند، آنها رهبری واحد اسقف رم(پاپ) را قبول ندارند.
-
[20] . Hypostases اقنوم حالتی از وجود و عمل است
-
[21] . مک گراث، الیستر، درآمدی بر الهیات مسیحی، ص 324.
-
[22] . Protestant . پروتستان واژهای فرانسوی است که از زبان لاتینی آمده و معنای آن «معترض» است. پروتستانها به رهبری متمرکز عقیده ندارند و برای روحانیت مسیحی ارزش چندانی قایل نیستند.
-
[23] . میشل، توماس، کلام مسیحی، ص 73 و 75.
-
[24] . کونگ، هانس، تاریخ کلیسای کاتولیک ، ص 102.
-
-
-
[27] . هیک، جان، اسلام ویکتا پرستی مسیحی، فصل نامه تخصصی هفت آسمان شماره تابستان 85 شماره30.
مشخصات کتابشناختى مقاله به شرح زیر است:
Hick, John, "Islam and Christian Monotheism," in D. C. Sherbok, ed., Islam In The World Of Diverse Faith.
-
[29] . مک کواری، جان، چهره عیسی مسیح در مسیحیت معاصر، فصل نامه تخصصی هفت آسمان شماره بهار 82 شماره 17.
مشخصات کتابشناختى این مقاله چنین است:
John Macquarrie, The Figure of Jesus Christ in Contemporary Christianity, in Companion Encyclopedia of Theology, PP. 917-936.
-
[30] . برگرفته از یهودیت، مسیحیت، اسلام، ج 3، ص 407.
-
[31] . کتاب مقدس، ترجمه قدیم، (پیدایش 18: 1-2).
-
[32] . همان پیدایش (18: 22).
-
[33] . همان، دوم قرنتیان (13: 14).
-
[34] . همان اول قرنتیان (12: 4-6).
-
[35] . همان، انجیل متی (28: 19).
-
[36] . جهت مشاهده و مقابله نسخههای قدیمی کتاب مقدس و نسخههای جدید به کتاب آشنایی با ادیان بزرگ (حسین توفیقی) به ص 178 و 179 مراجعه شود.
-
[37] . مجله برج دیدبانی شمره 11 اکتبر 2005، مهرماه 1384.
-
[38] .بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص 614.
-
[39] . پیترز، اف ائی، یهودیت، مسیحیت، اسلام، ج 3، ص 409.
-
[40] . کتاب مقدس، ترجمه قدیم، انتشارات ایلام، چاپ سوم 2002.
-
[41] . کهن، ابرهام، گنجینهای از تلمود، ص 32.
-
-
[43] . کهن، ابرهام، گنجینهای از تلمود ص 32.