«یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و و کلمته القاها الی مریم و روح منه فامنوا بالله و رسله ولا تقولوا ثلاثه انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد»[1]
چکیده:
بعد از بیان ماهیت تثلیث و برخی از آیات ادعایی در مورد تثلیث در قسمت اول، در ادامه برخی از مکاتب، فرقهها و گروههای مسیحی که این آموزه را قبول ندارند؛ و آن را تحریف برخی از بزرگان مسیحیت میدانند، و یا آنانکه الوهیت مسیح را که یکی از پایههای اساسی تثلیث است قبول ندارند، آمده است.
مکاتب و فرقههای مسیحی منتقد آموزه تثلیث:
1- ابیونها[2]: یکی از قدیمیترین فرقههای مسیحی که «ابیون» نام دارند از موحدین اولیه محسوب میشوند. آنان "پولس" را به خاطر این تعلیم که عیسی –یک انسان- پسر خدا است، کافر میدانستند. حتی برخی از دانشمندان میگویند که مسیح تا اواسط قرن دوم، خدا شمرده نمیشد؛[3] "ویل دورانت"[4] تاریخنویس مشهور در مورد تفکراتی که توسط پولس وارد مسیحیت شده نوشته: پولس، الهیاتی به وجود آورد که در سخنان مسیح چیزی جز نکات مبهم از آن نمیتوان یافت. وی در ادامه مینویسد: پولس مفاهیمی در الهیات مسیحیت وارد کرد که برای مشرکان قابل قبولتر از یهودیان بود.[5]
البته در این مورد، علت اینکه ابیونها صراحتا دکترین تثلیث را رد نکردهاند این است که هنوز در آن تاریخ این باور وارد مسیحت نشده بود، بلکه مقدمات آن یعنی الوهیت مسیح برای خود، در اعتقادات جای باز کرده بود که ابیونها نیز به مخالفت با آن پراخته بودند.
2- مونارشیزم[6] (مونتانیزم) یا «پسرخواندگی»[7]: میل به تاکید بر یگانگی خدا و جلوگیری از هر توسعهای که ممکن بود به صرف نظر کردن از توحید منجر شود، باعث ایجاد «مکتب مورناشیزم» گردید. "پولس ساموستایی"[8] که در پایان قرن سوم، پاتریارک[9] انطاکیه دعا از عیسی و سرود به افتخار مسیح[10] را در کلیسایش اجازه نمیداد و میگفت: تنها خدا میبایست عبادت شود و دعاها میبایست از طریق مسیح به عنوان واسطه بین خدا و انسان باشد.[11]
وی در مورد مسیح میگفت: مسیح دارای الوهیت نبود، بلکه فقط انسانی نیکو بود که در اثر عدالت و راستکرداری و نیز حلول کلمه الهی در وجودش به هنگام تعمید، قادر به انجام امور الهی بود. در این دو دیدگاه ملاحظه میگردد که در میان ایمانداران اولیه مسیحی، اعتقادات توحیدی جایگاه خاصی داشته و برخی از مسیحیان عیسی را به عنوان فردی که رسالت هدایت مردم را بر عهده داشته، می شناختند.
3- آریانیسم[12]: کلمه آریانیسم از نام "آریوس"[13] (اسقف کلیسای لیبی) است که عقایدش در «شورای نیقیه»[14] (نیکائیه) محکوم گردید. آریوس تعلیم میداد که پسر در نقطهای از زمان توسط پدر خلق شده و قبل از آن وجود نداشته است. همچنین روحالقدس نیز مانند پسر در نقطهای از زمان، توسط پدر خلق شده، اما پسر قبل از خلقت هر چیزی خلق شده لذا از کلیه مخلوقات بزرگتر است. ذات او شبیه ذات پدر است، اما با او همذات نیست و اگر مسیح پسر یگانه پدر است، به این معنی است که توسط پدر به هستی آمده است.
و اشاره دیگر آریانها به آیه: «او خدای نادیده است، نخستزاده تمامی آفریدگان» (کولسیان 15:1). به نظر آنان نخستزاده بودن به این معنی است که پسر در یک نقطه زمانی به وجود آمده است. آنها میگویند اگر این امر در مورد پسر صادق باشد در مورد روحالقدس نیز میتواند صادق باشد.[15]
4- ماکدونیانیسم: سی و شش تن از اسقفانی[16] که به «شورای قسطنطنیه» آمده بودند، از پیروان "ماکدونیوس" بودند، که به الوهیت پسر ایمان داشتند. اما روحالقدس را یک مخلوق میدانستند. شورای قسطنطنیه تلاش میکرد تا نظر ماکدونیانیسم را به سوی پذیرش دیدگاه شورا جلب کند. این اعتقادنامه بر الوهیت روحالقدس تاکید کرد، اما به شکل ضمنی(روحالقدس باید همراه با پدر و پسر پرستیده و تجلیل شود). علیرغم این رویه محتاطانه و مسامحهجویانه شورا، اسقفان پیرو ماکدونیوس در اعتراض به اعتقادنامه، شورا را ترک گفتند.[17]
این فرقه با اینکه الوهیت مسیح را قبول داشتند، اما آموزه تثلیث را رد میکردند، چرا که به الوهیت روحالقدس قائل نبودند.
5- کلیسای ضد تثلیثی لهستان: نخستین کلیسایی که بر اساس ضد تثلیث تاسیس شد در لهستان بود،کشوری که بافتهای از عقاید کاتولیک رم، کلیسای لوتری[18]، کلیسای اصلاحی و کلیسای هوسیت[19]است، تا جائیکه پیروان نوعپرستی در لهستان به این نهضت علاقه فراوانی نشان دادند و ضد تثلیثیهای دیگر کشورها، در صدد پناهندگی به لهستان برآمدند. در سال 1565م. آنها کلیسای خود را با ویژگی الهیات یکتا پرستی، تعمید بزرگسالان و تفسیر سمبلیک عشاء ربانی[20] تشکیل دادند. آنها اعتقاد داشتند که خدا یکی است، مسیح پسر خدا، یک موجود آفریده شده بود، و روحالقدس خدا نبود.
6- دانش مسیحی[21]: "مری بالکر بیکرادی"[22] بنیانگذار «کلیسای مسیح» فرقه دانش مسیحی(آمریکائیها و به خصوص اعضای «کلیسای دانش مسیحی»، این کلیسا را به اختصار و خیلی خودمانی به نام دانش میخوانند) در مورد این کلیسا میگوید: «این کلیسا از آن رو به وجود آمده است تا یادآور سخنان و اعمال مراد و مقتدایمان(مسیح) باشد، مسیحیت باید به صورت نخستین درآید و آن عامل شفابخشی که از دست رفته، بازیافته شود.[23] پیروان این فرقه اعتقاد دارند که: تثلیث یعنی اتحاد پدر، پسر و روحالقدس؛ ولی نه به صورت سه اقنوم که در یک شخص جمع شده باشد، بلکه آنها را به عنوان حیات، حقیقت و عشق و یا به صورت سه رکن دین به شمار میآرود که از یک منشأ الهی نشأت گرفتهاند.[24] اعضای این کلیسا اعتقاد دارند که مسیحیت کنونی از آن عقاید اصیل و اولیه دچار انحراف شده و باید به اعتقادات اصیل برگردد.
7- شاهدان یَهُوَه: «شاهدان یهوه» که رسماً با نام «انجمنهای کتاب مقدس و جزوات واچ تاور»(watchtower Bible and Tract society) شناخته میشوند، در نتیجۀ یک عمر تلاش و فعالیت "چارلز تیز راسل"[25] به وجود آمدهاند. او در سال 1879م. مجله «واچ تاور یا برج دیدبانی صهیون»(zions watchtorwer) را تاسیس کرد که تفسیر خاص خود او از کتاب مقدس، در آن منتشر میشد.[26] واچ تاور به وضوح اعلام میکند که شاهدان یهوه به آموزه تثلیث ایمان ندارند. «عیسی مسیح یا مسیحیان اولیه، هیچ تصوری از آموزه تثلیث در ذهن خویش نداشتند.» (کتاب بگذارید خدا همان خدای حقیقی باشد. ص 111) در جای دیگر همان کتاب آمده است شاهدان یهوه اعتقاد دارند: «حقیقت بدیهی این است که این هم یکی دیگر از تلاشهای شیطان است که میکوشد شخص خداترس را از آموختن و شناختن حقیقت یهوه و پسر او عیسی مسیح بازمیدارد.» در الاهیات واچ تاور، عیسی و روحالقدس، هیچ یک خدا نیستند. در نظام الاهیاتی شاهدان یهوه، عیسی مسیح، خدای مجسم در جسم بشری نیست، بلکه موجودی خلق شده است. و نیز اگر عیسی خدا بود، پس در طی زمان مرگ عیسی، خدا در قبر مرده[27] بود.[28] شاهدان یهوه از جمله مخالفان سرسخت آموزه تثلیث هستند و آن را انحرافی بزرگ از مسیحیت اصیل میدانند و در مورد عیسی مسیح میگویند او یک انسان عادی است همانند دیگران اما با این تفاوت که رفتار و اخلاق او الهی میباشد.
شاهدان یهوه به منظور اثبات اعتقادات خود در مورد تثلیث و نیز اینکه عیسی مسیح همان یهوه نیست، به کتاب مقدس استناد مینمایند. یکی از متون مورد علاقه «شاهدان یهوه» برای اثبات اینکه عیسی مسیح خدا نیست، انجیل یوحنا باب 14 آیه 28[29] میباشد که در آن میخوانیم «شنیدهاید که من به شما گفتم میروم و نزد شما میآیم...زیرا که پدر بزرگتر از من است.[30] آنها با استناد به آخر آیه میگویند پدر ماهیتی غیر از پسر دارد و پسر در همه احوال نیازمند و محتیاج به پدر است.
اما مسیحیان معتقد به تثلیث بر این استفاده شاهدان یهوه این چنین اشکال میگیرند که: این آیه به تبعیت داوطلبانه عیسی از پدر در طی مدت زندگانی وی بر زمین اشاره دارد. و چیزی در مورد برتری ذات او بر ذات پدر نمیگوید. بنابراین، بزرگتر، به موقعیت موقتی او در زمین اشاره دارد نه به شخص او.[31]
اگر کمی دقت و تامل شود در مورد اینکه عیسی(ع) دو جنبه داشت -یک جنبه الوهیتی و دیگری جنبه بشری- لازمهاش تناقض است که یک ذات دارای دو جنبه متناقض باشد که یکی از این جنبهها(بشری) در اصل وجودشان نیازمند و جنبه دیگر(الوهیتی) نیازمندی متناقض با اصل وجودش باشد. اما جدا از این تناقض عقلیی یک ذات با دوجنبه، اگر به چند آیه بعد دقت نماییم معلوم میگردد که مراد در این آیه فقط بشر بودن پسر است؛ زیرا پسر در آیه 31 همین باب میگوید: لیکن تا جهان بداندکه پدر رامحبت مینمایم، چنانکه پدر به من حکم کرد همانطور میکنم.[32] اما متاسفانه مترجمان جدید کتاب مقدس برای القای عقاید خود در کتاب مقدس با اضافه کردن عبارت «آزادنه»، این آیه را ترجمه کردهاند :« من آزادانه آنچه پدر از من میخواهد میکنم...».[33]
علاوه بر اینها، در توضیح آیه 24 برخی از دانشمندان کتاب مقدس میگویند: (باتوجه به آیه34، باب4 انجیل یوحنا) علت برتری پدر از پسر این است که مسیح همواره مجری ارده پدر است که او را گسیل داشته و احکام وی را به جا میآورد.[34]
یکی دیگر از استدلالات شاهدان یهوه به «امثال 22:8» است، تفسیر این آیه تقریباً نسبت به هر متن دیگری در عهد عتیق جنجال بیشتری بر پا کرده است.
این آیهای است که شاهدان یهوه بیش از آیههای دیگر غالباً به آن متوسل شدهاند تا اثبات نمایند که عیسی مسیح صرفاً موجودی خلق شده بوده است. ترجمه جهان نو کتاب مقدس عبری (این کتاب به نام ترجمه «جهان نو» از کتب مقدسه، است و در انتشارت بروکلین، انجمن کتاب مقدس و جزوات واچ تاور به سال 1963 .م چاپ شد.) امثال 22:8 را این گونه آورده است: «یهوه خود، مرا به عنوان مبدا طریق خویش تولید نموده قبل از اعمال خویش مدتها پیش» شاهدان یهوه با استناد بر این آیه مخلوق بودن مسیح را اثبات مینمایند. اما مخالفان شاهدان یهوه اعتقاد دارند که تمامی جنجالها بر سر کلمه عبری gonah است. آنها میگویند کلمه مزبور در اینجا باید «تولید نمودن» یا «خلق کردن» معنی شود، نه آن طور که واچ تاور آن را با عبارت «به وجود آوردن» ترجمه کرده است.[35]
البته شاهدان یهوه از آیات دیگری نیز در این رابطه استفاده نمودهاند.
8-راه جهانی: یکی دیگر از فرقههای مسیحی که آموزه تثلیث را قبول ندارد، فرقه «راه جهانی» میباشد. مقر اصلی آن در «ناکس ویل»[36] اوهایو است. این فرقه توسط "ویکتور پال ویرویل"(victor paul wierwille)، خادم سابق کلیسای انجیلی و اصلاح شده، بنیان گذاشته شد. یرویل دیدگاهی ضد تثلیثی نسبت به خدا دارد و آموزه تثلیث را رد مینماید. به نظر وی عقیده تثلیث، خدا را از ارزش رفیع و متعال و بی همتایش تنزل میدهد، به علاوه انسان را نیز رهایی نیافته باقی میگذارد.[37]
9- کلیسای جهانی خدا(آرمسترانگیسم): بنیانگذار کلیسای جهانی خدا "هربرت و آرمسترانگ" (Herbert w. Armstrong) میباشد. این کلیسا در سال 1934 فعالیتهای خود را آغاز کرد. در الهیات آرمسترانگ، تثلیث به هیچ وجه وجود ندارد. وی میگوید: آموزه تثلیث نتیجه تعلیم انبیای کذبه است. «....الاهیون و منتقدان عالیرتبه، کورکورانه تعلیمی دروغین و ارتدادی را پذیرفتهاند که توسط انبیای دروغین و بتپرست اعلام گشته...».[38] پیروان این کلیسا، دکترین تثلیث را بدعتی از مسیحیت اصیل و اولیه میدانند و آن را قبول ندارند.
10- فرقه علم مسیحی: بنیانگذار این فرقه "مری آن مورس بیکر گلوور پترسون ادی" میباشد. کلیسای علم مسیحی در سال 1879م. در «چارلزتاون» (Charlestown) واقع در ایالت ماساچوست تشکیل گردید و پس از آن در سال 1891 به «نخستین کلیسای علم مسیح» تغییر نام داد. کلیسای علم مسیحی به وضوح آموزه تثلیث را رد نمیکنند، اما دیدگاه آنها درباره شخص مسیح، ضد تثلیثی است. آنها اعتقاد دارند که مسیح، قدرت و حقیقت مطلقی است برای شفای بیماران که تمامی آن قدرت را خود مسیح به خدا نسبت میدهد. آنها میگویند: عیسی انسان است و مسیح اصل الهی میباشد و از آنجایی که در علم مسیحی، عیسی و مسیح، دو وجود متمایز میباشند این تعلیم که عیسی مسیح خدا است، انکار میشود.[39]
این فرقه با اینکه با صراحت، دکترین تثلیث را رد نمیکند اما یکی از لازمههای آن را که الوهیت عیسی باشد، قبول ندارند.
11- فرقه توحیدباوری: گروههایی از مسیحیان، چون الهام گرفته از فلسفه عقل گرایی عصر روشنفکری و خدا باوری طبیعی بودند، غالباً در واکنش به عاطفهگرایی نهضت احیاگری، بینش آزادتری درباره تفسیر کتاب مقدس داشتند و مصداق بارز این فرقهها، فرقه «توحیدباوری» است. این فرقه چون در آئین جماعتگرای آمریکا شکل گرفت و با آثار "ویلیام الری چانینگ"(1780-1842م.) سرو کار داشت، آموزه اسرار آمیز تثلیث را انکار کرد و در مقابل به واحدبودن خدا اعتقاد پیدا کرد. جالب است که توحیدباوران مواضع خود را بر کتاب مقدس مبتنی مینمایند.[40] آنها اعتقاد به تثلیث را از انحرافات جدی مسیحیت کنونی میدانستند و میگفتند که مسیحیت باید خود را با توجه به کتاب مقدس از انحرافات پاک کند تا به مسیحیت اصیل برگردد.
12- پیروان یونیتاریانیسم[41]: از جمله فرقههایی که در عصر اصلاحات پدید آمد فرقه نوینی بود که پیروان آن را «یونیتاریانیسم و یا یونیورسالیستهای موحد» میگویند. پیشوای این جماعت، مردی اسپانیایی موسوم به "میکائیل سروتوس" بود که او را در شهر ژنو که مرکز فرقه «کالونی»[42] بود به جزای کفر و الحاد زنده سوزانیدند. وی ملاحظه کرد که پس از مطالعه دقیق صحف عهد جدید، مسئله تثلیث که بر حسب «اعتقادنامه نیقیه» برای عموم مسیحیان امری مسجل شده بود، در آن صحف وجود ندارد و معتقد شد که این عقیده کفر محض و باطل است.[43] علاوه بر آن «یونیورسالیستهای موحد» یکی از افراد مذهبی جامعه آمریکا است، که اصول اعتقادی و اخلاقی خود را با آزادی انتخاب میکنند و پیوسته آنها را از طریق تجربههای زندگی تکامل میبخشند. به طور کلی یونیور سالیست های موحد به حقیقتی واحد اعتقاد دارند و خدا را یکی میدانند، نه سه تا. آنان رهبری اخلاقی عیسی را – بدون توجه به این موضوع که او بالاترین مرجع دین آنها است – محترم میشمارند.
این فرقه مسیحی، عیسی را آنگونه معرفی میکند که اسلام آن را معرفی کرده است.
لازم به ذکر است که فرقههای دیگری هم وجود دارد، که آموزه تثلیث را قبول ندارند و آن را از انحرافات مسیحیت میدانند[44]. اما به دلیل جلوگیری از اطاله کلام به این چند فرقه بسنده نمودیم تا فقط این مطلب را برسانیم که آموزه تثلیث، آموزهای جزمی و متقن درمسیحیت نیست بلکه مخالفانی با این دکترین از خانواده مسیحیت وجود دارد.
حاصل سخن:
- 1. ابیون ها که یکی از قدیمی ترین فرقه های مسیحیت می باشند از موحدان اولیه مسیحیت به شمار می روند.
- 2. عقاید توحیدی از زمان حضرت عیسی با مسیحیت بوده و در این عصر نیز ادامه دارد.
- 3. مسیح(ع) دارای الوهیت نبوده، بلکه ایشان فقط انسانی راست کردار وعدالت محور بوده که به دلیل داشتن صفات الهی برخی او رابه عنوان یکی از شخصیتهای تثلیث معرفی نموده اند.
- 4. تثلیث، نتیجه تعلیم انبیای کذبه میباشد.
- 5. فرقه های توحید باور مسیحی، در جای جای کره خاکی پراکنده هستند.
کتابنامه
- 1) قرآن کریم.
- 2) کتاب مقدس، ترجمه قدیم، انتشارات ایلام، چاپ سوم 2002م.
- 3) کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، چاپ سوم 2002م.
- 4) بهنامی، ژوزف؛ مدخلی بر آموزه تثلیث، آموزشگاه کتاب مقدس، شورای کلیسای جماعت ربانی، بیتا.
- 5) راستن، لئو؛ فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی، ترجمه محمد بقالی، تهران، انتشارات حکمت، چاپ دوم، 1385ش.
- 6) زیبایی نژاد، محمد رضا، مسیحیت شناسی مقایسهای، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول،1384ش.
- 7) سیار، پیروز؛ عهد جدید بر اساس کتاب مقدس اورشلیم، تهران، نشر نی، چاپ دوم، 1387ش.
- 8) گریدی ا. جوان؛ مسیحیت و بدعتها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، نشر طه، چاپ سوم، 1384ش.
- 9) دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن، قیصر و ومسیح، ترجمه علی اصغر سروش و دیگران، چاپ ششم، چاپ ششم، 1378ش.
- 10) لین، تونی؛ تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، نشر پژوهش فرزان روز، چاپ سوم، 1386ش.
- 11) محمدیان، بهرام و دیگران؛ دایرة المعارف کتاب مقدس، تهران، انتشارات سرخدار، چاپ اول، 1384ش.
- 12) مک داول، جاش و استیوارت دان؛ شناخت بدعتها، تهران، کلیسای انجیلی آشوری، تهران، 1384ش.
- 13) مک گراث، آلیستر،؛ درآمدی بر الهیات مسیحی، مترجم عیسی دیباج، تهران، کتاب روشن، چاپ اول، 1385ش.
- 14) مک گراث، آلیستر؛ درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، پاییز 1384ش.
- 15) ناس، جان بایر؛ تاریخ جامع ادیان، مترجم علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ چهاردهم، 1383ش.
- 16) ویر، رابرت وسایرین؛ جهان مذهبی، بی جا، بی نا، بی تا.
- 17) ویور، موی جو؛ درآمدی به مسیحیت، مترجم حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1381ش.
پی نوشت:
-
[1] . قرآن کریم، نساء171.
-
-
[3] . گریدی، جوان ا، مسیحیت و بدعتها، ص 44.
-
-
[5] . دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج 3، ص 689.
-
-
-
-
[9] . این اصطلاح مخصوص کلیسای شرق(ارتدکس) می باشد.اصطلاح پاتریارک به معنای اسقفی است که بر دیگر اسقفان، روحانیون و مردم سرزمین همجوارو هم سلک خود اختیار و رهبری دارد، یعنی مطابق با قوانین کلیسایی و بدون توجه بر تقدم مقام عالی کاتولیک است.(دایرة المعارف کتاب مقدس، بهرام محمدیان و دیگران ص 476).
-
[10] . خواندن سرود های مذهبی در مراسمات کلیسا یکی از برنامه های مذهبی کلیسا است.
-
[11] . گریدی ا، جوان، مسیحیت و بدعتها، ص 143 و 145.
-
-
-
-
[15] . ژوزف بهنامی، مدخلی بر آموزه تثلیث، آموزشگاه ، ص 38.
-
[16] . مقام اسقفی بالاترین رتبه انتصاب است که در انتصابش به این مقام احتیاج به تقدیس دارد. اسقف می تواند بر مطالب منتشر شده در حوزه مسئولیتش نظارت داشته باشد و احیانا حکم به فساد یا تحریم آنها کند.(مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبایی نژاد ص266).
-
[17] . لین، تونی تاریخ تفکر مسیحی، ص 66.
-
[18] . Lutheranism اندیشه های دینی مارتین لوتر بویژه آن گونه که در کاتشیسم کوچک(1529) و اعتراف نامه آگسبورگ(1530) بیان شده است.(آلیستر مک گراث، درسنامه الهیات مسیحی،ص 521 ).
-
-
[20] . High Massبه این آیین شام مقدس، مجلس سپاس گزاری و شراکت هم اطلاق می شود.این عمل نماد حلول و تجسد الهی قلمداد می شود. در اناجیل آمده است که عیسی در آخرین شب حیات خود به اتفاق شاگردان خود شام دسته جمعی(شام آخر) را صرف کردند.در انجام این مراسم کشیش قطعات کوچکی از نانا مخصوصرا که قبلا با شراب یا آب تقدیس شده بین مسیحیان تقسیم میکند و با خواندن دعا، نان و شراب در بدن مسیحیان به گوشت وخون عیسی مبدل می گردد.(رابرت ویر، جهن مذهبی ص 749 ).
-
-
[22] . Mary Morse Balcer Eddy
-
[23] . راستن، لئو، فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی، ص 186.
-
-
[25] . Charls Taze Russell
-
[26] . مک داول، جاش و استیوارت دان، شناخت بدعتها، ص 44.
-
[27] . طبق ادعای اناجیل عیسی مسیح 3روز و 2 شب بعد از به صلیب کشیده شدن از قبر خود خارج شده و به زندگی زمینی خود پایان می دهد.
-
[28] . مک داول، جاش و استیوارت دان، شناخت بدعتها ، ص 47.
-
-
[30] . کتاب مقدس، ترجمه قدیم (یوحنا 14: 28).
-
[31] . مک داول، جاش و استیوارت دان، شناخت بدعتها، ص 48 و 49.
-
[32] . کتاب مقدس، ترجمه قدیم(یوحنا 14: 31).
-
[33] . کتاب مقدس، ترجمه تفسیری (یوحنا 14: 31).
-
[34] . کناب مقدس، ترجمه پیروز سیارصص 550 و 560 و مراجعه شود به ص 492 پ 1.
-
[35] . مک داول، جاش و استیوارت دان، شناخت بدعت ها، ص 53 و 54.
-
-
[37] . مک داول، جاش و استیوارت دان، شناخت بدعتها، ص 142-148 (با تصرف).
-
-
-
[40] . ویور، موی جو، درآمدی به مسیحیت، مترجم، ص 269.
-
[41] . Unitarian Universalist
-
[42] . اصطلاحی مبهم که به دو معنای کاملا متمایز به کار می رود. نخست، برای اشاره به اندیشه های دینی مجموعه های دینی(مانند کلیسای اصلاح شده) و افرادی (مانند تئودوربز) به کار می رود که عمیقا تحت ناثیر ژان کالون یا اسنادی که وی نوشته بود، بودند. دوم، برای اشاره به اندیشه های دینی خود ژان کالون. مه معنای اول بسیار رایج تر است.(در اینجا هم معنای اول مقصود است.). (مک گراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، ص 510).
-
[43] . ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ص 680و 681.
-
[44] . برای آشنایی بیشتر می توان به سایت ویکی پدیا انگلیسی مراجعه کرد. آدرس سایت مذبور http: //en.wikipedia.org