دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ضربت خوردن علی(ع)

No image
ضربت خوردن علی(ع)

کلمات کلیدی : شب نوزدهم رمضان، ضربت خوردن، علی (ع)، پیامبر(ص)، امّ كلثوم، مسجد کوفه، ابن ملجم مرادی، فزتُ و َرَبّ الكعبه

نویسنده : حمیده قلی‌زاده

شب نوزدهم ماه رمضان و ضربت خوردن امیرالمومنین (ع)

در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بود، که امیر والایی‌ها و رادمرد سرافراز اسلام و آن یار همیشگی دین و شریعت محمدی به وسیله شمشیر پلیدترین و شقاوت پیشه‌ترین انسان‌ها، فرق مبارکش شکافت و خون سرش محاسن سفید او را رنگین ساخت.

امام علی (ع) بارها از پیامبر اسلام در مورد کیفیت و چگونگی شهادتش روایت‌ها شنیده بود و رسول خدا با سخنان معجزه‌آسایش که خبر از آینده و رویدادهای تلخ و غم‌بار داده بود.

جنگ خندق و پیشگوئی پیامبر (ص) از شهادت علی(ع)

در روایت آمده است؛ که در جنگ خندق هنگامی که امام علی (ع) مقابل جنگاور کفر و شرک «عمرو» قرار گرفت، با شمشیر «عمرو» که بر فرق سرش اصابت کرد، خون سر، تمام چهره و محاسن امام را رنگین ساخت. در حالی که پیامبر با دستان مبارک خود فرق سر امام را پانسمان می‌کرد و خون چهره گلگون او را پاک می‌کرد، فرمودند:[1]

«اَینَ اَنا یومٌ یضربک اَشقَی الاخَرین عَلی رَاسِکَ وَیخضِب لِحیَتکَ مِن دَم راَسک»

«علی جان! آن گاه که شقاوت پیشه‌ترین انسان‌ها با شمشیر ستم و تجاوز فرق همایونت را هدف قرار می‌دهد. و محاسن شریفت را به خون سرت رنگین می‌سازد من کجا هستم تا زخم سرت را چون امروز پانسمان کنم»[2]

آخرین رمضان

هنگامی که ماه رمضان فرا رسید. آن امام همام، شصت و سه بهار از عمر پربرکت خویش را پشت سر نهاده بود. در آن سال نیز همچون سالهای پیش در خانه فرزندان افطار مهمان بودند و به هنگام افطار بیشتر از سه لقمه غذا تناول نمی‌فرمودند.

در یکی از شب‌ها، فرزندان امام از ایشان علت کم خوردن غذا را پرسیدند. آن حضرت فرمودند:

«همانا روزهای کوتاهی مانده است که امر خدای – بلند مرتبه بزرگوار فرا برسد و من بیش از هر چیز دوست دارم که در آن حال، شکمم خالی باشد.»[3]

علی (ع) مهمان ام کلثوم

در شب نوزدهم ماه رمضان در خانه دخترش امّ کلثوم میهمان بود. در آن شب نیز امام هنگام افطار بیش از سه لقمه غذا نخورد.

امّ کلثوم دختر امیرالمومنین (ع) چنین می‌گوید: «وقتی افطار در شب نوزدهم ماه رمضان پدرم میهمان ما بود. برای آن حضرت طبقی که در آن دو قرص نان جو و کاسه‌ای از شیر و نمک ساییده شده بود، گذاشتم. پس از آن که امام از نماز مغرب فارغ شدند، سر سفره حاضر شدند، هنگامی که چشم ایشان به غذا افتاد و خوب آن را نگریستند، سر خود را با تأسف تکان داده و فرمودند که کاسه شیر را بردار و با اندکی قرص نان و نمک افطار کردند. پس از سپاس به بارگاه خداوند برای نماز و نیایش برخاست. حضرت پیوسته مشغول رکوع، سجود، دعا و تضرّع بودند. امام (ع) تمام شب را بیدار بودند و خداوند متعال را پیوسته عبادت می‌کردند و در آن شب گاه و بی گاه از اطاق خویش بیرون می‌رفتند و با نگاه به آسمان نیلگون می‌فرمود:

«به خدا سوگند این همان شبی است که محبوبم و آموزگارم به من وعده داده است. به خداوند سوگند، هرگز دروغ نگفته‌ام و از رسول خدا دروغ نشنیده‌ام، همانا امشب آن شبی است که به من وعدۀ شهادت داده شده است»[4]

در آن شب، سورة «یس» را تا آخر تلاوت نمودند و بعد از آن اندکی به خواب رفتند. به ناگاه با دلهره از خواب بیدار شده و فرمودند:

«خداوندا، ما را در لقای خود برکت ده»

بسیار می‌فرمودند:

«لاحَولَ ولا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ»

در ادامه دختر ارجمندش چنین آورده است که:‌ آن شب پدرم به فرزندانش فرمودند:

«عزیزانم امشب خوابی دیدم؛ می‌خواهم آن را برایتان وصف کنم»

آن گاه فرمودند:

«پیامبر را در عالم رویا دیدم. ایشان به من فرمودند: «یا اباالحسن! انّک قادم الینا عن قریب»علی جان به زودی میهمان ما خواهی بود»

و نیز فرمودند:

«شقاوت پیشه‌ترین مردم به سوی تو خواهد آمد و محاسن شریف تو را به خون سرت رنگین خواهد ساخت. «وانا والله مشتاق الیک، فهلم الینا فما عندنا خیرٌ لک وابقی»به خدا سوگند که من در شور و شوق دیدار توام و تو در سومین دهۀ ماه خدا به میهمانی ما خواهی شتافت، بیا که آن چه نزد ماست برای تو بهتر و پاینده‌تر است»[5]

هنگامی که اهل خانه، این سخنان جان فرسای ایشان را شنیدند، همه اشک ریختند و به سختی گریستند و فریاد و ضجّه زدند و صدا به گریه بلند کردند. و آن حضرت، آن‌ها را دعوت به سکوت کردند، وقتی ساکت شدند، آن ها را به خوبی‌ها، سفارش و امر کرده و از بدی‌ها نهی فرمودند. هر قدر، وقت صبح طلوع فجر نزدیک‌تر می‌شد، بر اضطراب و تشویش امیرمؤمنان افزوده می‌گشت. ترس ایشان از شأن و جایگاه خداوندی بود، نه از مرگ و خروج روح از بدن!

چنین روایت شده است که هرگاه وقت نماز فرا می‌رسید رنگ رخسار امیرالمؤمنین (ع) تغییر می‌کرد و بدن ایشان می‌لرزید. به همین جهت، بار دیگر امّ کلثوم به آن حضرت عرض کرد: امشب، بیداری و اضطراب شما برای چیست؟ فرمودند:

«همانا اگر امشب را به صبح برسانم، کشته خواهم شد.»[6]

مسجد کوفه

شب نوزدهم به پایان رسید، امام، رفته رفته آماده رفتن به مسجد برای اقامه نماز شدند. هنگامی خروج حضرت از درب منزل، مرغابی‌ها راه را بر امام بستند، تا امام به مسجد نرود. قلاب در به کمر ایشان گیر کرد و کمربند امام باز شده و به زمین افتاد. امام کمربند خویش را بست و راهی مسجد شد.

حضرت پس از ورود به مسجد کوفه، در تاریکی چند رکعت نماز خوانده مشغول تعقیبات نماز شدند. پس از آن به پشت بام مسجد ندای اذان سر داد و خفتگان در مسجد را بیدار نمود. سپس آرام آرام نزدیک محراب شد و با حضور قلب مشغول نماز شدند.

"ابن ملجم" آن عنصر تیره بخت نیز در نقشه خائنانه‌اش تصمیم گرفته بود تا آن حضرت را به هنگام برخاستن از رکوع و یا سر برداشتن از سجده هدف گیرد. به همین جهت پس از آغاز نماز دزدانه برخاست و به سرعت خود را کنار ستونی که امام در کنار آن به نماز ایستاده بود رساند تا در فرصت مناسب به سهمگین‌ترین جنایت تاریخ بشری دست یابد. هنگامی که امام آن پیشوای نماز و نیایش سر از سجده نخست برداشت، آن ملعون با شمشیر زهرآلودش که با هزار دینار آن را آغشته به زهر ساخته بود، فرق همایون سهیل عدالت و آزادگی را نشانه رفت. درست همان جای را هدف قرار داد که در جنگ خندق به وسیله شمشیر «عمرو عامری» هدف قرار گرفته بود. فرق مبارک امام شکافت. خون سر و صورت امام را رنگین کرد. امیر والایی‌ها بر چهره به محراب افتاد در حالی که زمزمه‌اش این بود:

«بسم الله و بِاللهّ وعَلی مِلّةِ رَسولِ اللهِ: فزت وَ رَبِّ الکعبه»

به پروردگار کعبه رستگار و کامیاب شدم.

آن گاه فریاد زدند که:

«به پروردگار کعبه سوگند! ابن ملجم مرا کشت، آن ملعون، آن فرزند یهودیه مرا کشت، ای مردم ابن ملجم از دست شما مگریزد.»[7]

معرفی قاتل

بدین ترتیب امام (ع) با بیان نام و نشان از قاتل خود، خواست بی‌گناهی در آن شرایط بحرانی کشته یا زخمی و دستگیر نشود. ضربت ابن ملجم ملعون، فرق مبارک حضرت را تا پیشانی و محلّ سجده شکافته بود.

تا آن زمان تاریخ پیامبران به خود این موضوع را ندیده بود که در روز رحلت یا شهادت، جبرئیل ندای آسمانی سر دهد. اما از شگفتی‌های عظمت و معنویت علی (ع) بود که با فرود آمدن شمشیر تاریک اندیشی و خشونت بر فرق سر آن امام همام در حالی که هنوز زنده بود، فرشته وحی شهادت جان سوز او را اعلام کرد. خبر این جنایت سهمگین مانند تندبادی کوفه و اطراف آن را به لرزه درآورد. زن و مرد، پیر و جوان، سالم و بیمار سراسیمه از خانه‌های خویش بیرون ریختند و با شیون و فریاد راه مسجد و خانه علی (ع) را در پیش گرفتند. از سوی دیگر «مرادی» دژخیم که آهنگ فرار داشت، به دست مردم اسیر گردید و درحالی که دیدگان خون رنگ و از حدقه بیرون آمده‌اش از وحشت عمیق او خبر می‌داد، وی را به مسجد آوردند. امام علی (ع) وقتی چشمان خود را گشودند و به "ابن ملجم" نگریستند که دستان او را بسته بودند و شمشیرش بر گردش آویزان بود، با صدایی ضعیف و همراه با دلسوزی و مهربانی فرمودند:

«ای مرد؛ گناه بزرگی کرده‌ای! مرتکب امری عظیم و فعلی بسیار بزرگ شده‌ای، آیا بد امامی برای تو بودم که پاداش مرا این گونه دادی؟ آیا با تو مهربان نبودم و تو را بر دیگران ترجیح ندادم و به تو احسان نکردم. آیا مردم نمی‌گفتند تو را به قتل برسانم و....امّا به تو آسیبی نرسانیدم و تو را آزاد گذاشتم، با اینکه می‌دانستم حتماً مرا خواهی کشت، امّا می‌خواستم حجت خدا بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بگیرد. و نزد خدا بر تو غالب شوم، ای فرومایه، می‌خواستم که شاید از گمراهی خود برگردی ولی شقاوت بر تو غالب شد و مرا کشتی، ای شقی‌ترین اشقیا.»[8]

سفارش به امام مجتبی(ع)

آن گاه امام (ع) رو به فرزند خود امام حسن مجتبی(ع) کرد و در حق آن ملعون سفارش نمودند:

«ای فرزندم با اسیر خود مدارا کن و با او مهربان باش و نیکی و شفقت و رحمت را در پیش گیر. پس اگر من از دنیا رفتم او را قصاص کن و با یک ضربت بکش و او را با آتش نسوزان و او را مثله نکن»

آن ملعون حرمت ماه خدا را در حق حجت او در برابر بندگان رعایت نکرد و در هنگامی آن حضرت در حضور حضرت حق بود، خون او را ریخت. فرشتگان آسمانها و ملکوت اعلی به او، خون گریه کردند و فرشته وحی با اندوه و زاری ندا داد که به خدا سوگند که بنیان‌های هدایت فرو ریخت و خردمندان دریافتند که دیگر نه هشدار دهنده‌ای هست و نه هدایت‌گر و روشنی‌ بخشی[9].

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

بررسي ميزان اثرگذاري نهادهاي جامعه‌پذیر كننده روي جامعه‌پذیری ديني نوجوانان و جوانان

بررسي ميزان اثرگذاري نهادهاي جامعه‌پذیر كننده روي جامعه‌پذیری ديني نوجوانان و جوانان

هر يك از نهادهاي جامعه‎پذيري ديني تا چه حد آموزه‎هاي ديني به نوجوانان و جوانان ارائه مي‎كند. ارزيابي جوانان و نوجوانان از اين نهادها و وسايل چگونه است. چرا برخي نهادهاي جامعه‎پذير كننده، در جامعه‎پذيري ديني جوانان موفق و برخي ناموفق‎اند.
خانواده شایسته و تربیت فرزند درسیره رضوی

خانواده شایسته و تربیت فرزند درسیره رضوی

تشکیل خانواده و تربیت فرزند در سیره رضوی، مسئله‌ای حیاتی و برنامه‌ای هدفمند است که اگرچه برمبنای مقررات و قوانین قرآنی، روایی و شرعی جامه عمل می‌پوشد، امّا نخستین مایه‌های آن به‌صورت غریزه، محبّت، عاطفه و اشتیاق متقابل زوج...
نقش علم و عمل در رشد دینی انسان

نقش علم و عمل در رشد دینی انسان

چرا در اخلاق و تربیت دینی علم و عمل کنار هم هستند و به دانستن برای عمل تأکید شده است؟‏ از نگاه دین، علم و عمل چه نقشی می‌توانند در رشد و پیشرفت معنوی انسان داشته باشند؟
راه‌ها و شیوه‌های تربیت عبادی کودکان

راه‌ها و شیوه‌های تربیت عبادی کودکان

اگر پدر و مادر در برابر تعلیم و تربیت دینی و عبادی کودکان خود مسئولیت دارند؛ حال چگونه می‌توانند علاقه به عبادت را در کودکان خود تقویت کنند؟...
راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

چگونه می‌توان افکار و تخیلات شیطانی را از ذهن و قلب خود دور کرد؟ انسانی كه برای تهذیب روح و تربیت دینی خود قدم برمی‌دارد، شیطان رأی قوه متخیله او را به‌جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و مُتَخَیل را معقول جلوه می‌دهد...

پر بازدیدترین ها

بررسی نقش و تأثیر برنامه درسی پنهان، در رشد فرهنگ ایثار و شهادت دانش آموزان

بررسی نقش و تأثیر برنامه درسی پنهان، در رشد فرهنگ ایثار و شهادت دانش آموزان

نتایج تحقیق نشان داد که بین رفتار معلم، شیوه ارزشیابی، رفتار مسئولان نظام اسلامی، محیط فیزیکی و رشد فرهنگ ایثار و شهادت دانش‌آموزان رابطه معناداری وجود دارد.
راهبردها و راهکارهای رسانه در ترویج امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر

راهبردها و راهکارهای رسانه در ترویج امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر

پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبردها و راهکارهای رسانه در ترویج امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر و به روش توصیفی از نوع کتابخانه‌ای با به‌کارگیری مدل راهبرد گذاری swot انجام ‌شده است...
انسان آراسته به اخلاق اسلامی؛ به‌مثابه برترین رسانه زمینه‌ساز و کاربردی در دکترین مهدویت

انسان آراسته به اخلاق اسلامی؛ به‌مثابه برترین رسانه زمینه‌ساز و کاربردی در دکترین مهدویت

این مقاله می‌کوشد تا ثابت نماید که انسان بافضیلت و آراسته به اخلاق اسلامی به‌عنوان یک رسانه، باهدف پیامبر اکرم در حدیث «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و در راستای استقرار حکومت حضرت مهدی (عج)، کاربردی‌تر از رسانه‌های سخت‌افزار امروزی است.
راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

چگونه می‌توان افکار و تخیلات شیطانی را از ذهن و قلب خود دور کرد؟ انسانی كه برای تهذیب روح و تربیت دینی خود قدم برمی‌دارد، شیطان رأی قوه متخیله او را به‌جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و مُتَخَیل را معقول جلوه می‌دهد...
رابطه بین تأثیرات منفی فضای مجازی و تربیت دینی خانواده‌ها

رابطه بین تأثیرات منفی فضای مجازی و تربیت دینی خانواده‌ها

نتایج نشان می‌داد که بین تأثیرات منفی فضای مجازی و تربیت دینی خانواده‌ها، رابطه معناداری وجود دارد...
Powered by TayaCMS