كلمات كليدي : تركيب Composition, compound,structure, synthesis وحدت، اتحاد، وجود
نویسنده : مسعود اسماعيلي
ترکیب در فلسفه به معنیِ «یکی شدنِ چند چیز» است بگونهای که در عینِ وجودِ نوعی کثرت و تمایز میان اجزاء آن، بتوان بنحوی میان آن اجزاءْ جهتِ وحدتی یافت. ترکیب یک لشکر از سربازان، ترکیب آب از اکسیژن و هیدروژن، ترکیب یک خط از پارهخطها و نقاط، ترکیب جسم از ماده و صورت و ترکیب انسان از حیوانیت (جنس انسان) و عقل (فصل انسان)، همگی گونههایی از ترکیباند.
اقسام ترکیب
ترکیب، از جهتِ نوعِ اتحاد و وحدتِ میان اجزاء، دارای اقسامی است؛[1] در درجه اول، ترکیب دارای دو قسم است: ترکیب حقیقى و ترکیب اعتبارى:[2]
1) ترکیب حقیقی: ترکیب حقیقی آن است که میان اجزای مرکب، یک جهتِ وحدتِ حقیقی (نه فرضی و اعتباری) وجود دارد؛ به عبارت دیگر ترکیب حقیقی آن است که برای مرکب، وحدت حقیقیهای غیر از وحدتى که به صرفِ اجتماع اجزاء در کنارِ یکدیگر ـ با یک هیئت اجتماعیه عَرَضی ـ پدید میآید، حاصل شود.[3] نشانه این نوع ترکیب آن است که مرکب، افزون بر آثار و ویژگیهایی که تکتک اجزاء آن دارند، خودْ دارای آثار و ویژگیهایی دیگری نیز هست. مثلاً ترکیب آب از اکسیژن و هیدروژن ترکیبی حقیقی است؛ زیرا آب افزون بر خواص و آثار طبیعی خودِ اکسیژن و هیدروژن، دارای ویژگیهایی است که در آن دو بتنهایی موجود نیست.
انواع حقیقی همان مرکبات حقیقی هستند که از ترکیب آنها هویت واحدی ورای اجزاء پدید میآید و آثاری ورای آثار اجزاء خود دارند مانند عناصر و موالید ثلاث.[4] وحدت اتصالی (اتصال در کمّیات متصل مانند خط و سطح) از گونههای وحدت حقیقی است. از این رو، واحد بالاتصال باید دارای موضوع واحدی باشد (واحد بالموضوع باشد) و به صور مختلف تقسیم نشود؛ بلکه باید دارای اجزاء متشابهی باشد که وجود بالقوه دارند. زیرا هرچه دارای وحدت بالفعل است کثرتش بالقوه است ولذا اعتقاد به اینکه اجزاء یک اتصال جسمانی، ممکن است دارای صورتهای بالفعل مختلفی باشند، از دیدگاههای بیارزش است.[5] بدین ترتیب، ترکیب ناشی از اتصال، مانند ترکیب یک خط از پارهخطهایی که بالقوه در درون آن وجود دارند، ترکیبی حقیقی است. هر جسمی ـ از آنجا که مشتمل بر کمیت متصل هست ـ از اجزاء نامتناهی تشکیل شده و قابل انقسام به اجزاء نامتناهی است؛[6] اما جسمْ در خارجْ به تَبَعِ کمّیّت متصلِ خود، واقعاً دارای اتصال جسمانی است و اتصال جسمانی، در همان حالِ اتصال، تنها در وهم است که به اجزاء خود تقسیم میشود؛ پس جسم متصل، دارای اجزاء بالفعل نیست و تنها در قوای ادراکی، چنین اجزائی برای آن پدید میآید.[7] بدین ترتیب، اجزاء جسم متصل ـ همانطور که گذشت ـ اجزاء بالقوه هستند نه بالفعل.[8] اما اجزاء وهمی برای اتصال جسمانی، معدوم صرف نیستند که اجزاء ذهنی و عقلیِ صِرف شمرده شوند. زیرا عقل با کمک وهم، اتصال جسمانی را به اجزایش تقسیم میکند در حالی که تحلیل یک چیز موجود به امور معدوم صرف محال است.[9]
2) ترکیب اعتباری: ترکیب اعتباری آن است که میان اجزای مرکب، یک جهتِ وحدتِ حقیقی وجود ندارد؛ بلکه اتحادِ اجزاء، اتحادی فرضی و اعتباری است؛ بگونهای که اگر به واقعیتِ خارجیِ اجزاء توجه شود، هیچ جهتِ وحدت واقعی میان اجزاء یافت نمیشود. به عبارت دیگر، مرکب اعتبارى آن است که غیر از هیأت اجتماعیه عَرَضیِ اجزاء ـ که از صرفِ جمع شدن آنها در کنار یکدیگر حاصل میشود ـ وحدت دیگری در میان اجزاء پدید نمیآید؛ مثل خانه. [10] نشانه این نوع ترکیب آن است که مرکب، افزون بر آثار و ویژگیهایی که تکتک اجزاء آن دارند، دارای آثار و ویژگیهایی دیگر نیست و ویژگیهای آن عبارت است از مجموع یا برآیندِ ویژگیهای اجزاء. مثلاً ترکیب یک لشکر از سربازان، ترکیبی اعتباری است زیرا واقعیتِ خارجیِ لشکر، چیزی جز سربازان نیست. بدین ترتیب، مرکبات اعتباری مرکباتی هستند که از آن ترکیبات، چیزی ورای اجزاء آنها پدید نمیآید و هیچ اثری ورای آثار اجزاء آنها برای مرکب نیست مانند ترکیب خانه و شمشیر از اجزای صناعی خود. [11]
مرکب از جوهر و عرض، نه جوهر است نه عرض و لذا ماهیتی حقیقی هم ندارد تا در جواب ماهو گفته شود. این به آن دلیل است که مقولات تباین دارند و نمیتوان از بیشتر از یکی از آنها مقوله یا ماهیتی داشت.[12] بدین ترتیب، ترکیب جوهر و عرض از گونههای ترکیب اعتباری محسوب میشود.
تقسیمی دیگر در ترکیب
هر یک از ترکیبهای حقیقی و اعتباری، خودْ دارای دو قسماند: ترکیب عقلی و ترکیب خارجی که ترکیب خارجی ترکیب عقلی را نیز به همراه دارد. پس ترکیب عقلی به ترکیبی گفته میشود که ترکیب عقلی محض باشد نه به ترکیبی عقلی که متناظر با آن ترکیبی خارجی وجود دارد.[13]
1. ترکیب خارجی: ترکیب خارجی آن است که اجزاء ترکیب، دارای تمایز و کثرتِ خارجیاند؛ یعنی اجزاء، در عالمِ واقع، از یکدیگر متمایزند و کثرتِ واقعی و خارجی دارند. ملاکِ کثرت و تمایز واقعی و خارجی، وجودهای مستقلِ متعدد در خارج است. به عبارت دیگر، ترکیب خارجی، آن است که اجزاى آن در خارج متمایز باشند به این معنى که در ازاى هر جزئى هویت مختص به آن و وجود جداگانهای باشد.[14]
مرکب موجود در خارج گاه دارای حقیقتی مغایر با حقیقت اجزاء خود نیست مانند ترکیب ده از چند مرد و گاهی با صورت نوعیه همراه است مانند مرکب از عناصر مختلف اما گاه نیز بدون صورت نوعیه است و چیزی جز هیأت اجتماعیه افزون بر اجزایش ندارد مانند ترکیب یک صندلی از چوبهای مختلف.[15]
ترکیب خارجی، گاه از امور سازگار با هم، یک شیء ایجاد میشود؛ مانند ترکیب یک عدد از چند واحد[16] و ترکیب جسم از هیولی و صورت؛ و گاه از ترکیب امور غیر سازگار با یکدیگر، یک شیء پدید میآید؛ مانند ترکیب رنگ سیاه و رنگ دیگر؛ و گاهی ترکیب از یک شیء و عرضی که در آن حلول کرده است، پدید میآید؛ مانند ترکیب یک چیز سیاه از جسم و رنگ سیاهی؛ گاه نیز از یک چیز و اضافه و نسبتش به امور دیگر، ترکیبی پدید میآید مانند ترکیب یک انسان با اضافهٔ پدری که نسبت به فرزندش دارد؛ گاه نیز به گونهای غیر از این انواع است. هر مرکب خارجی، مرکب عقلی هست ولی هر مرکب عقلی مرکب خارجی نیست.[17]
مثال برای ترکیب حقیقی خارجی: ترکیب جسم از ماده و صورتِ در فلسفه، بنابر دیدگاهِ مشهورِ فیلسوفان، ترکیب حقیقیِ خارجی است؛ زیرا اجزاء آن، افزون بر آنکه در عالمِ واقعْ دارای جهتِ وحدتی بهنامِ "جسم" هستند، عقل میفهمد که در همان واقعیت، از یکدیگر متمایزند و وجودی مختص به خود دارند. مثل یاقوت و انسان که از ماده و صورت تشکیل شدهاند. [18] به ترکیب حقیقی خارجی در فلسفه، «ترکیب انضمامی» نیز میگویند.[19]
مثال برای ترکیب اعتباری خارجی: ترکیب لشکر از سربازان، و ترکیب خانه از مصالح ساختمانی، هردو ترکیب اعتباریِ خارجیاند. زیرا اجزاء آن دو یعنی سربازان و مصالح، هریک وجودی واقعی غیر از وجود دیگری دارند. در مورد مثال خانه که مرکب از دیوار و سقف و غیر آنها میباشد، هریک از این اجزاء در عالم واقع، غیر از دیگری است. [20]
2. ترکیب عقلی یا ذهنی: ترکیب ذهنی آن است که اجزاء ترکیب، دارای تمایز و کثرتِ خارجی نبوده، بلکه تنها در ذهن و عقل از یکدیگر متمایزند؛ یعنی اجزاء، در عالمِ واقع، یک چیز بیشتر نیستند و این ذهن و عقل انسان است که با نیروی تحلیلِ خود، در آن شیء واحد اجزائی میبیند. ملاکِ کثرت و تمایزِ ذهنی و عقلی، عدمِ تعددِ وجودهای اجزاء در خارج و تعدد و تمایز آنها در ذهن است. ترکیب عقلیِ محض، ترکیب از جنس و فصل است و اختصاص به اموری دارد که اجزاء مرکب و کل مرکب آنها، به نحو مواطاتی (به حمل هو هو) بر امور دیگر حمل میشوند.[21] همچنین در برخی موارد، مرکب ذهنی مرکبی است که دارای اجزاء بالقوه خارجی است (مانند ترکیب خط از پارهخطهای مختلف) که این مرکب نیز، مرکب غیر حقیقی است. زیرا اجزاء آن در واقع وجود ندارد.[22]
مثال برای ترکیب حقیقی عقلی: ترکیب یک خط از پارهخطهای مختلف، ترکیب حقیقی عقلی است؛ چون خط در عالم واقع دارای اتصال حقیقی است ولذا جهتِ وحدتِ حقیقی دارد[23] اما اجزاء آن در واقعیت، دارای وجودهای جداگانهای نیستند و همه در ضمنِ همان وجودِ متصلِ واحد (خط) موجودند. ترکیب حقیقی عقلی یا ذهنی را «ترکیب اتحادی» نیز مینامند.[24] ترکیب ممکنات از ماهیت و وجود نیز از اقسام مرکب حقیقى عقلى است.[25]
مثال برای ترکیب اعتباری عقلی یا ذهنی: مفهومِ "لا شیء" را مثال مرکب اعتباری عقلی دانستهاند؛ زیرا لاشیء، "عدم" است ولذا دارای وحدت حقیقی نیست (پس اعتباری است) و در متن واقعْ یک "نبود" یا "عدم" بیشتر نیست (پس عقلی است).[26]
بدین ترتیب، اقسام ترکیب را تا اینجا میتوان اینگونه نشان داد:
تقسیمی دیگر
یک تقسیم دیگر در مورد "ترکیب" در فلسفه، تقسیم به ترکیب اتحادی و انضمامی است. گفته شد که ترکیب خارجی همان ترکیب انضمامی و ترکیب عقلی همان ترکیب اتحادی است. اما باید توجه داشت که علیرغم یکی بودن ترکیب خارجی و انضمامی از نظر مصداقی، مفهوم این دو با یکدیگر متفاوت است؛ زیرا در مفهومِ ترکیب خارجی، نظر به چگونگیِ کثرت و تمایز اجزاء مرکب است اما در مفهوم ترکیب انضمامی، نظر به چگونگی اتحاد و وحدت اجزاء است. همچنین علیرغم یکی بودن ترکیب عقلی و اتحادی از نظر مصداقی، مفهوم این دو با یکدیگر متفاوت است؛ زیرا در مفهومِ ترکیب عقلی، نظر به چگونگیِ کثرت و تمایز اجزاء مرکب است اما در مفهوم ترکیب اتحادی، نظر به چگونگی اتحاد و وحدت اجزاء است.
1. ترکیب اتحادی: آن است که یک چیز عین چیز دیگر شود و با آن متحد گردد و برای هر دوی آنها در مرکب ذات واحدی باشد که این ذات واحد عین آن دو شیء و عین ترکیب آنهاست.[27] به این ترکیب، اتحاد حقیقی نیز گفته میشود.
2. ترکیب انضمامی: آن است که چیزی به چیز دیگر منضم شده، برای هریک از آن دو چیز در مرکب، یک ذات جداگانه باشد؛ بگونهای که "مرکب" در درون خود، مشتمل بر کثرت بالفعل باشد؛ مانند ترکیب خانه از آجرهای مختلف و ترکیب بخار از مولکولهای آب و هوا.[28] به این ترکیب اتحاد مجازی نیز گفته میشود.
بدین ترتیب باید گفت مرکب یا از اجزای خارجی تشکیل میشود یا از اجزای عقلی و یا از اجزای وهمی؛ اما باید توجه داشت که دخول عدم در مراتب محدود وجود و عدم دخول عدم در مرتبهای از مراتب آن که به صرافت وجود میانجامد، نوعی از ترکیب و بساطت در وجود است که جزء هیچ یک از دیگر گونههای ترکیب در وجود یعنی ترکیب از اجزاء خارجی و عقلی و وهمی نیست.[29]