كلمات كليدي : پيامبر(ص)، بيتالمقدس، تغيير قبله،مسجدالحرام، مسجد الاقصي
يكي از تحولات مهم تاريخ اسلام كه در سال دوم هجرت اتفاق افتاد تغيير قبله مسلمانان از بيت المقدس به سوي كعبه بود. ابن مسعود روایت کرده:
«مردم به سوي بيتالمقدس نماز ميكردند و چون هيجده ماه از هجرت پيغمبر(ص) گذشت، به هنگام نماز سر به آسمان برميداشت و منتظر فرمان خداوند بود و سوي بيت المقدس نماز ميخواند ولي دوست داشت بهسوي كعبه نماز گذارد و خداوند اين آيه را نازل فرمود:
«قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ»[1]
«نگاههاي منتظر تو را به سوي آسمان ميبينیم. اكنون تو را به سوي قبلهاي كه از آن خشنود باشي، باز ميگردانيم. روي خود را به جانب مسجدالحرام كن! هر جا باشيد روي خود را به جانب آن بگردانيد و كساني كه كتاب آسماني به آنها داده شده بهخوبي ميدانند اين فرمان حقي است از ناحيۀ پروردگارشان صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نيست»[2]
علي بن ابراهيم از امام صادق(ع) نقل ميكند؛ پس از اينكه پيامبر(ص) سيزده سال در مكه و هفت ماه در مدينه بهسوي بيت المقدس نماز خواند، او را بسوي كعبه متوجه كرد و علت اين امر اين بود كه يهود پيغمبر اسلام(ص)، را سرزنش ميكردند و ميگفتند تو تابع ما هستي و بهسوي قبله ما نماز ميگذاري. رسول اكرم(ص) از اين سرزنشها سخت غمگين ميشود و در دل شب از خانه بيرون آمد، و به آفاق چشم ميدوخت منتظر فرمان الهي در اين زمينه بود. چون آن شب سپري شد و روز فرا رسيد، در هنگام نماز ظهر در مسجد"بني سالم" در حاليكه دو ركعت نماز ظهر خوانده بود، جبرئيل نازل گرديد و بازوهاي آن حضرت را گرفت و او را به سوي كعبه برگردانيد و اين آيه را آورد.[3]
مسجدي كه تغيير قبله در آن انجام شد در تاريخ اسلام به مسجد ذوقبلتين معروف شده است. تغيير قبله از مسجد الاقصي به مكه، بر يهود و منافقان دشوار بود و به همین علت بر مسلمانان خرده ميگرفتند كه چرا تاكنون در نماز به مسجد الاقصي رو ميكرديد و اكنون قبله شما تغيير يافت، که در این هنگام آيه ذیل نازل شد:
«سيقولُ السُّفهاء مِنَ النَّاس ما وَلاَّهمْ عَن قِبْلتهم الّتِي كانُوا عليها قُل لِلّهِ المشرِقُ و الْمَغرِبُ يَهدي من يشاء إِلى صراطٍ مستقيم»[4]
«بزودي مردم سبك مغز ميگويند چه چيز آنها را از قبلهاي كه به آن بودند باز گردانيد؟ بگو شرق و مغرب از آن خواست، خدا هر كسي را بخواهد به راه راست هدايت ميكند»[5]
عدهای به این تغییر قبله ایراد گرفته و میگویند:
تغيير قبله آن هم از خانهای كه آنقدر شرافت دارد و خدا آنرا قبله پيغمبران پيشين قرار داده براي چيست؟ اگر گفته شود بهدستور خداست، اين حرف قابل قبول نيست زيرا خداوند خودش بيت المقدس را قبله قرار داده و او فرمان خود را نقض نميكند. چون بهعقيده يهود، نسخ در احكام الهي ممكن نيست. و اگر بدون دستور خداست آن هم انحراف از جاده مستقيم و بازگشت بضلالت و گمراهي است.[6]
شکی نيست كه قبله بودن كعبه يا بيت المقدس يا سنگي كه در آن است، چيزي نيست كه از آثار ذاتي آن بناء مخصوص باشد تا به هيچ وجه قابل تغيير و تبديل نباشد و قبله بودن بيت المقدس يك حكم ابدي و غير قابل نسخ باشد، بلكه تمام جهتهایی كه انسان ممكن است به طرف آن بايستد از اين نظر مساويند، خداوند هر طور بخواهد و هر وقت بخواهد درباره آنها حكم ميكند، البته حكم او براي هدايت و اصلاح مردم است،[7]
عوامل تغيير قبله:
1- مصلحتي كه فقط خداوند آن را ميداند. شاید مصلحت آن در این بود که از یهودیان ممتاز باشند. چون تا هنگامي كه مسلمانان در مكه اقامت داشتند، مأمور بودند بهسوي بيت المقدس نماز بخوانند تا از مشركين مكه كه بهسوي كعبه متوجه بودند، مشخص باشند. و وقتی به مدينه مهاجرت کردند، مسلمانان مأمور شدند كه بهسوي كعبه توجه كنند، چون يهودیان بهسوي بيت المقدس متوجه بودند.
2- امتحان مسلمانان و بازشناسی منافقان:
«لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُّ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ»[8] (بقره/143)
«قبله را به اين جهت تغيير داديم تا پيروان پيامبر(ص) را از كساني كه به مخالفت او بر ميخيزند معلوم كنيم»
«قل لله المشرق و المغرب ...» خداوند به پیامبرش میفرماید؛ به كساني كه از انصراف مسلمانان از بيت المقدس به كعبه انتقاد ميكردند، بگويد: كه مشرق و مغرب هر دو ملك خداست و در آنها به هر طور كه مصلحت و حكمت او اقتضا كند تصرف ميكند. خداوند بهوسيله اين گفتار قول كساني را كه گمان ميكردند، بيت المقدس از كعبه با شرافتتر است و بهتر است كه هميشه قبله باشد[9]، را باطل و مردود ساخت كه همه مكانها ملك خواست و هر يك از آنها را در هر زماني كه بخواهد طبق مصلحت و حكمت، شرافت و عظمت ميبخشد.