24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : حدوث و قدم، فلسفه، حادث، قديم، فلسفه اسلامي، حادث ذاتي، قديم ذاتي، ابن سينا، حدوث دهري، قدم دهري، صدرالمتألهين، حدوث و قدم بالحق، , contingency thr
نویسنده : محمد درگاهزاده
در لغت به پدیدهای که در مقایسه با پدیدههای دیگر عمر کمتری داشته باشد حادث گویند و در مقابل آن قدیم قرار دارد. در فلسفه به هر پدیدهای که سابقه نیستی داشته باشد حادث و به پدیدهای که در هیچ زمانی سابقه نیستی نداشته باشد قدیم گویند. براساس این اصطلاح وجود خداوند و مجردات و حتی خود زمان قدیم محسوب میشوند.
یکی از مسائلی که برای اولین بار در فلسفه اسلامی طرح شد، مسأله «ملاک نیازمندی معلول به علت» بود. فلاسفه اسلامی به تبع از فلسفه یونان جهان را قدیم زمانی میدانستند و معتقد بودند که جهان فیض الهی است و از ازل بوده است. اما متکلّمین مسلمان به هیچ وجه زیر بار این حرف نمیرفتند. آنان به شدت اصرار داشتند که جهان حادث است. این درگیری میان فلاسفه و متکلمین مسلمان، موجب طرح مسأله مستقلی در فلسفه شد. متکلمین به طور کلی ملاک و ضابطه نیاز معلول به علت را حدوث آن دانستند زیرا معلولی که در تمامی زمانها موجود باشد دیگر جای برای نیاز به علت باقی نمیماند. اما فلاسفه علت اصلی وابستگی معلول به علت را امکان آن دانستند نه حدوث آن. و ادْله متقنی برای اثبات نظریه خود اقامه کردهاند.
از فروع این مسأله آن است که آیا معلول فقط در حدوث خود نیاز به علت دارد یا اینکه بعد از حادث شدن برای بقاء خود نیز نیازمند به علت است؟ در نگاه ابتدائی چنین به نظر میرسد که معلول بعد از موجود شدن، دیگر برای بقاء نیازی به علتش ندارد؛ تا مانعی برای ادامه هستیاش پیدا نشود، موجود خواهد بود. شواهد زیادی بر این مطلب گواهی میدهند، مانند وجود ساختمان که بعد از وفات بنّا نیز موجود است.
اما فلاسفه که ملاک نیاز به علت را امکان دانستند، معلول را در بقاء نیز محتاج به علت میدانند زیرا معلول همیشه ممکن است و این امکان ذاتی معلول است پس همیشه به علت محتاج است.
طراح این قسم از حدوث و قدم ابنسینا بوده است. حادث ذاتی عبارت از موجودی است که در مرتبه ذات و ماهیت خود سابقه نیستی داشته باشد و قدیم ذاتی بر خلاف آن است. براساس این اصطلاح تمام موجودات ممکن حادثاند؛ زیرا ممکن به حسب ذات خود با قطع نظر از علتش معدوم است اما وجود واجب تعالی که هیچگونه نیستی در آن راه ندارد، قدیم ذاتی میباشد.
پرسش قابل طرح در اینجا آن است که ممکن به حسب ذات خود، همانطور که موجود نیست، معدوم نیز نیست و هیچ یک از وجود و عدم، سابق بر دیگری نیستند. پاسخی که محقق طوسی (ره) در شرح اشارات میدهد این است که مراد از نیستی برای ممکن، نیستی به حمل شایع است و موجود ممکن با قطع نظر از علتش در خارج معدوم است و این نیستی مقدّم بر هستی ممکن در خارج است.
یکی دیگر از اقسام حدوث و قدم که در فلسفیه اسلامی مطرح شده حدوث و قدم دهری است. حدوث دهری همان تقدّم نیستی و نبود هر مرتبهآی از مراتب وجود در مرتبۀ علت خودش میباشد. توضیح اینکه هر معلولی با حدّ و حدود خودش در مرتبۀ علت خود موجود نیست هر چند که هر علتی کمال معلول خود را تمام و کمال دارا است.
صدرالمتألهین براساس مبانی خود که معلول را عین نیاز و وابستگی به علت میداند قسم دیگری بر حدوث و قدم افزود و آن را حدوث و قدم بالحق نامید. او با تبیین اینکه معلول عین ربط به علت است و علت از استقلال و غنای ذاتی برخوردار است، وجود علت را مقدّّم بر معلول دانست زیرا هر موجود مستقلی مقدم و سابق بر موجود وابسته است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان