دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

باطل null and void

No image
باطل null and void

كلمات كليدي : باطل، مثال، حق، اعمال، سحر

نویسنده : کاظم احمدزاده

باطل در لغت بمعنای ضدّ حق، بیهوده، بی‌فایده، باطل می‌ باشد،[1]ودر اصطلاح عبارت است از هر آن چیزی که هنگام فحص و بررسی، ثباتی نداشته باشد،[2] و به خاطر نداشتن ثبات و واقعیت، بقای آن کوتاه است.[3]

البته معنای اصطلاحی دارای مفهومی است که شامل تمام موارد معنای لغوی بوده و با دقت نظر در آیات قرآن می‌توان گفت: باطل در حوزه فکر و اندیشه؛[4] به هر گونه شکاکیت و دروغ‌انگاری و در حوزه عمل؛[5] به هر گونه انحراف از تعالیم وحیانی و قوانین حاکم بر نظام هستی گفته می‌شود.

کارکرد باطل در قرآن

1. اعتقاد باطل:

« لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»[6]

«تا حق را ثابت بکند و باطل را از میان بردارد»

منظور از باطل در آیه شریفه شرک و کفر می‌باشد.[7] همچنین آیه 139 و 140 اعراف بر این مطلب دلالت دارند.

2. اعمال باطل:

الف) سحر و جادوگری و هر نوع نیرنگ و فریب (مثل چشم‌بندی):

موسی به ساحران گفت:

«آنچه شما آوردید سحر است که خداوند بزودی آن را باطل می‌کند...»[8]

ب) هر نوع تصرف در اموال دیگران که بر مبنای حق و رضایت نباشد:

«ای کسانی که ایمان آوریده‌اید اموال یکدیگر را به باطل (و از طریق نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما باشد...)»[9]

ج) رشوه و حرام‌خواری:

«...برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه (قسمتی از ) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می‌دانید (این کار، گناه است)»[10]

د) ربا گرفتن:

«و (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل....)»[11]

مثال قرآن درباره حق و باطل

«أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَفَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ»[12]

«خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانه‌ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد و از آنچه (در کوره‌ها) برای بدست آوردن زینت آلات با وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می‌کنند نیز کفهایی مانند آن بوجود می‌آید خداوند حق و باطل را چنین مثل می‌زند. اما کفها به بیرون پرتاب می‌شوند ولی آنچه به مردم سود می‌رساند (آب یا فلز خالص) درزمین می‌ماند خداوندچنین مثال می‌زند»

در این آیه دو مثال برای معرفی باطل بیان شده است یکی، مثال کفی که بر روی آب ظاهر می‌شود و دوم، کفی که هنگام ذوب فلزات روی آنها را می‌پوشاند.[13] این دو مثال دربردارنده چند نکته واضح و روشن است:

1- باطل در سایه حق قدم برمی‌دارد و با حرکت آن حرکت می‌کند و باطلِ پیراسته از حق، قابل حرکت نیست[14] همانطوری که «کف» با نیروی آب جریان دارد.

2- باطل، فانی و حق باقی است؛ بقای حق و نابودی باطل یک سنّت و قانون الهی است، هر چند که پیروان حق کم و طرفداران باطل زیاد باشند، چرا که حق همچون آب، ثابت و ماندگار و باطل بسان کف، ناپایدار و فانی است.[15]

3- باطل جولان و نمود دارد همانطوری که «کف» روی آب را می‌پوشاند و ظاهر بینان که به اعماق واقعیات توجهی ندارند آن را آب می‌پندارند باطل نیز روی حق را پوشانده و لباس حق بر تن کرده تا جائی که آن را «حق» پنداشته و به دنبالش می‌روند مانند سرابی[16] که حقیقتاً آب نیست ولی خود را به شکل آب جلوه می‌دهد و بیننده آن را آب می‌پندارد.

4- حق همیشه مفید و سودند است همچون آب زلال که مایه حیات و زندگی است اما باطل بی‌فایده است.[17]

5- باطل، ظاهری فریبنده و توخالی دارد و در عین حال مانند کف‌های روی آب و یا روی فلزات در حال ذوب، خودخواه و بلندپرواز است ولی حق از هر نوع فریبندگی و ظاهرسازی دور بوده و پیوسته متواضع و از تکبر و بلندپروازی منزه و پیراسته می‌باشد.[18]

حکم باطل از نظر قرآن:

1- باطل ثبات و بقائی ندارد و از بین رفتنی است:

« وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا »[19]

«بگو حق آمد و باطل نابود شد، یقیناً باطل نابود شدنی است»

2- خدای متعال باطل را بوسیله حق از بین می‌برد و پیروزی

نهائی از آن حق است:

« بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ »[20]

«بلکه ما حق را بر سر باطل می‌کوبیم تا آن را هلاک سازد و این گونه باطل، محو و نابود می‌شود...»

مقاله

نویسنده کاظم احمدزاده
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن‌پژوهی - اخلاق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966) که گاهی از آن به اختصار تحت عنوان «میثاق حقوق مدنی و سیاسی» یا با علایم اختصاری ICCPR یا CCPR نیز در متون یاد می‌شود در زمره مهمترین اسناد بین المللی در حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی است که منعکس کننده حقوق معروف به نسل اول حقوق بشر است.
اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های ملی یا قومی، مذهبی و زبانی Declaration on the Rights of Persons Belonging to National or Ethnic, Religious and Linguistic Minorities

اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های ملی یا قومی، مذهبی و زبانی Declaration on the Rights of Persons Belonging to National or Ethnic, Religious and Linguistic Minorities

حمایت از حقوق اقلیت‌ها و توجه به آنها در نظام بین المللی دارای سابقه‌ای نسبتاً طولانی بوده و حتی به دوران قبل از شکل گیری نظام مدرن حقوق بشری مبتنی بر منشور سازمان ملل متحد بر می‌گردد.
حق حیات

حق حیات

حق حیات عبارت است از اینکه انسان حق بنیادی برای زندگی کردن دارد. از آنجایی که حقوق بشر منوط به زنده بودن بشر است، حق زندگی بر حقوق دیگر اولویت دارد؛ زیرا بدون حیات، دیگر حقوق، ارزش یا کاربرد ندارد.
Powered by TayaCMS