24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : حق، حقوق، فقه
نویسنده : شعبانعلی جباری
حقوق در لغت جمع حق و به معناى امتیازات و ویژگى هاى هریک از افراد یک جامعه است.
امروزه واژه «حقوق» استعمالات و کاربردهاى متفاوتى دارد این کاربردها و معانى گوناگون هرچند بى ارتباط با یکدیگر نیستند، ولى از برخى جهات از یکدیگر متمایزند.
1- حقوق به معناى دست مزد و حق الزحمه: مثلا، گفته مى شود حقوق کارمندان دولت و منظور از آن دست مزدى است که این افراد به طور ماهانه از دولت دریافت مى کنند.
2- حقوق به معنای مجموعه قواعد و مقررّاتى که بر روابط افراد یک جامعه در زمان معیّن به کاربرده مى شود. به دیگر سخن، حقوق مجموعه اى از بایدها و نبایدهایى است که اعضاى یک جامعه ملزم به رعایت آن هستند و دولت ضمانت اجراى آن را به عهده دارد و این ضمانت اجرا یکی از تفاتهای اساسی قواعد حقوقی با اخلاق است؛ مانند حقوق ایران، حقوق مصر و حقوق فرانسه. تقریباً همه جوامع انسانى از گذشته تاکنون به نوعى با این الزام هاى حقوقى همراه بودهاند.
از نظر اسلامى، به جای واژه حقوق در این معنا ، واژه «شرع و شریعت» به کار مى رود؛ چنان که مى گویند،شرع موسى یا شرع اسلام و به دلیل آن که از دیدگاه اسلامى، منشأ حق، خداوند متعال است، در تعریف حقوق گفته شده است: «حقوق عبارت است از: مجموعه قوانین و مقرّرات اجتماعى که از سوى خداى انسان و جهان، براى برقرارى نظم و قسط و عدل در جامعه بشرى تدوین مى شود تا سعادت جامعه را تأمین سازد؛ حقوق در این معنا، جمع حق نیست، بلکه با آن همچون کلمه اى مفرد معامله مى کنند. گویا مجموعه احکام و مقررّات حاکم بر یک جامعه را یک واحد اعتبارى دانسته، نام حقوق بر آن نهاده اند حقوق در این معنا، با قانون مرادف است؛ مثلا به جاى حقوق اسلام یا حقوق روم مى توان گفت: قانون اسلام یا قانون روم.
3- حقوق جمع کلمه حق، بنابراین حقوق به معناى امتیازات و ویژگى هاى هریک از افراد یک جامعه است که گاه از آن به «حقوق فردى» تعبیر مى شود؛ مانند حق حیات، حق مالکیت، حق اُبوّت، حق بنوّت و حق زوجیت که زیرمجموعه حقوق غیر مالی قرار دارند.
4-حقوق به معناى «علم حقوق» که منظور از آن دانش حقوق است و در مقابل سایر علوم و دانش ها به کار مى رود؛ مانند: علم روان شناسى و علم جامعه شناسى.حقوق دارای رشته هایی است که عبارتند از؛ حقوق خصوصی، حقوق جزا و جرم شناسی، حقوق بین الملل، حقوق بشر، و رشتههای جدیدی که به آن اضافه شده است مانند رشته حقوق محیط زیست و رشته حقوق مالکیت اقتصادی. در اسلام، در این معنا واژه «فقه» به کار برده میشود. و به کسى که این دانش را دارد، فقیه مى گویند
حقوق ایران ارتباط زیادى با دانش فقه دارد. قانون مدنى ایران، که داراى 1335 ماده است، عمدتاً از فقه شیعه اخذ شده و مباحث عمده در آن عبارت است از: اموال، اسباب تملّک (احیاى اراضى موات و حیازت اشیاى مباحه، عقود و معاملات و الزامات)، وصایا و ارث، اشخاص، ازدواج، طلاق، اولاد، خانواده، حجر، قیمومت، اقرار و شهادت گواهى)از فقه گرفته شده است.
همچنین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران در لزوم انطباق کلیه قوانین با موازین اسلامى مى گوید: «کلیه قوانین و مقررّات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سیاسى و غیر این ها باید بر اساس موازین اسلامى باشد و این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسى و قوانین و مقررّات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهاى شوراى نگهبان است». و طبق ماده 3 قانون آئین دادرسی مدنی، قضات دادگاهها موظفند موافق قوانین به دعاوی رسیدگی کرده، حکم مقتضی صادر و یا فصل خصومت نمایند و در صورتیکه قوانین موضوعه کامل یا صریح نبوده یا متعارض باشند یا اصلا قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر و اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد، حکم قضیه را صادر نمایند و نمیتوانند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزند و الا مستنکف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محکوم خواهند شد.بنابر این ارتباط تنگاتنگ حقوق با فقه غیر قابل انکار است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان