دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکمت 122 نهج البلاغه : نكوهش از سستى در عمل

موضوع حکمت 122 نهج البلاغه درباره "نكوهش از سستى در عمل" است.
No image
حکمت 122 نهج البلاغه : نكوهش از سستى در عمل

متن اصلی حکمت 122 نهج البلاغه

موضوع حکمت 122 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 122 نهج البلاغه

122 وَ قَالَ عليه السلام مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ

موضوع حکمت 122 نهج البلاغه

نكوهش از سستى در عمل

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

122- امام عليه السّلام (در زيان كوتاهى در بندگى) فرموده است

1- كسيكه در عمل و كار (بندگى خدا) كوتاهى كند (و وقت خود را صرف آبادى دنيا نمايد، براى بدست آوردن و هم براى بى نتيجه ماندن آن) بغم و اندوه دچار شود، 2- و خدا را راهى نيست در كسيكه در دارائى و جانش بهره اى براى خدا نمى باشد (كسيكه از دارائيش در راه خدا ندهد و در ترويج دين او نكوشد اميدوار رحمت او نباشد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1146)

ترجمه مرحوم شهیدی

127 [و فرمود:] آن كه در كار كوتاهى ورزيد دچار اندوه گرديد، آن را كه از مال و جانش نصيبى از آن خدا نيست خدا را بدو نيازى نيست.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 383)

شرح ابن میثم

117- و قال عليه السّلام:

مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ

المعنى

المقصّر في العمل للّه يكون غالب أحواله متوفّرا على الدنيا مفرطا في طلبها و جمعها و بقدر التوفّر عليها يكون شدّة الهمّ في جمعها و تحصيلها أوّلا ثمّ في ضبطها و الخوف على فواتها ثانيا، و في المشهور: خذ من الدنيا ما شئت و من الهمّ ضعفه. فنفّر عن التقصير في الأعمال البدنيّة و الماليّة بقوله: و لا حاجة للّه. إلى آخره. و كنّى بعدم حاجته فيه عن إعراضه عنه و عدم النظر إليه بعين الرحمة لعدم استعداده لذلك.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 310 و 311)

ترجمه شرح ابن میثم

117- امام (ع) فرمود:

مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ

ترجمه

«هر كس در انجام كار [خدا] كوتاهى كند، دچار غم و اندوه شود. و خدا به كسى كه در مال و جانش بهره اى براى او نباشد نياز ندارد».

شرح

كسى كه در عمل براى خدا كوتاهى مى كند، بيشتر اوقات در عمل دنيا سرگرم است و بيشتر در پى دنيا و گردآورى مال دنياست، در صورتى كه هر چه از ثروت دنيا برخوردار باشد، اولا به همان اندازه گرفتار غم و اندوه گردآورى دنياست، و ثانيا در نگهدارى و بيم از دست رفتن آنها مضطرب است. عبارت مشهورى است: از دنيا هر چه مى خواهى به دست آر، و از غم و اندوه آن دو برابر نصيب ببر.

پس امام (ع) انسان را از كوتاهى در اعمال چه بدنى و چه مالى برحذر داشته است با اين عبارت: و لا حاجة للّه... و نياز نداشتن خدا به فرد كوتاهى كننده، كنايه از بى توجهى و به چشم رحمت به او نگاه نكردن است چون او قابليت آن را ندارد.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 525)

شرح مرحوم مغنیه

126- من قصّر في العمل ابتلي بالهمّ، و لا حاجة للّه فيمن ليس للّه في ماله و نفسه نصيب.

المعنى

قد يصاب المرء بصحته أو ماله و أهله قضاء و قدرا، فإذا صبر و احتسب ضاعف اللّه له الأجر و العوض، و هان عليه ما حل به. أما من تنزل به نازلة من تقصيره و صنع يده فهو مهموم و مذموم عند اللّه و الناس حتى و لو صبر، لأنه هو الذي أساء الى نفسه، و أوقعها في الهم و الغم بسوء اختياره و إرادته.. و قد عرفت أفرادا يأنفون من بعض الأعمال، لأنها لا تليق بالذوات و الشخصيات، و لكنهم لا يأنفون من العيش عبئا على الآخرين محمولين غير حاملين حتى أنفسهم.

(و لا حاجة للّه إلخ).. أي أنه تعالى يهملهم و يعرض عنهم، كما في الآية 67 من سورة التوبة «نسوا اللّه فنسيهم». و نصيب اللّه في المال هو حق الفقراء الذي صرحت به الآية 25 من سورة المعارج: «و الذين في أموالهم حق معلوم للسائل و المحروم». و نصيبه تعالى في الأنفس هو الجهاد لنصرة الحق و خذلان الباطل، و المعنى ان الذين يبخلون و لا يضحّون بأموالهم و أنفسهم إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ- 77 آل عمران.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 298)

شرح شیخ عباس قمی

277 - من قصّر في العمل ابتلي بالهمّ، و لا حاجة للّه فيمن ليس للّه في ماله و نفسه نصيب. قوله عليه السلام: «من قصّر في العمل»، هذا مخصوص بأصحاب اليقين، و الاعتقاد الصحيح، فإنّهم الذين إذا قصّروا في العمل ابتلوا بالهمّ، فأمّا غيرهم من المسرفين على أنفسهم و ذوي النقص في اليقين و الاعتقاد، فإنّه لا همّ يعروهم و إن قصّروا في العمل.

و قال ابن ميثم: المقصّر في العمل للّه يكون غالب أحواله متوفّرا على الدّنيا مفرطا في طلبها و جمعها، و بقدر التوفّر عليها يكون شدّة الهمّ في جمعها و تحصيلها أوّلا، ثمّ في ضبطها و الخوف على فواتها ثانيا.

و في المشهور: «خذ من الدّنيا ما شئت و من الهمّ ما ضعفه». فنفّر عليه السلام عن التقصير في الأعمال البدنيّة و الماليّة بقوله: و لا حاجة للّه.. الى آخره. و كنّى بعدم حاجته فيه عن إعراضه عنه و عدم النظر إليه بعين الرحمة لعدم استعداده لذلك.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص217)

شرح منهاج البراعة خویی

الثانية و العشرون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(122) و قال عليه السّلام: من قصّر في العمل ابتلى بالهمّ، و لا حاجة للّه فيمن ليس للّه في ماله و نفسه نصيب.

المعنى

اللام في قوله عليه السّلام (في العمل) يحتمل وجهين: 1- لام الجنس، فالمقصود أنّ التقصير في كلّ عمل للدّنيا أو الاخرة موجب للهمّ بالنسبة إليه، لأنّ التقصير سبب لاختلال العمل و نقصانه، فلا يحصل منه الغرض المقصود منه، فيورث الهمّ.

1- لام العهد الخارجي، فيكون المقصود التقصير في العمل الشرعي، و ترك أداء الوظيفة الدينية، فالابتلاء بالهمّ عقوبة مترتّبة عليه، فلا ربط له بالجملة التالية و قد جعلها في شرح المعتزلي جملة مستقلّة، و فصلها من هذه الجملة.

و قوله عليه السّلام (ليس للّه في ماله و نفسه نصيب) يمكن أن يكون كناية عن التعرّض للبلاء و النقص في المال، أو النفس كما في بعض الأخبار من أنّ الابتلاء لطف من اللَّه بالنسبة إلى عباده.

الترجمة

هر كس در كردار خود كوتاهى كند گرفتار اندوه شود، و خدا نياز بكسى ندارد كه وى را در مال و جانش بهره اي نيست.

  • هر كه باشد در عمل تقصيركار زندگانيش بود اندوهبار

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص194و195)

شرح لاهیجی

(148) و قال (- ع- ) من قصّر فى العمل ابتلى بالهمّ و لا حاجة للّه فيمن ليس للّه فى نفسه و ماله نصيب يعنى و گفت (- ع- ) كه كسى كه كوتاهى كرد در عبادت كردن مبتلى كرده مى شود بحزن و اندوه در دنيا و اخرت و نيست حاجتى و اعتنائى مر خدا را در كسى كه نباشد از براى خدا در عبادت كردن نفس او و در انفاق كردن مال او حظّى و رسدى

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 304)

شرح ابن ابی الحدید

122: مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ هذا مخصوص بأصحاب اليقين و الاعتقاد الصحيح- فإنهم الذين إذا قصروا في العمل ابتلوا بالهم- فأما غيرهم من المسرفين على أنفسهم- و ذوي النقص في اليقين و الاعتقاد- فإنه لا هم يعروهم و إن قصروا في العمل- و هذه الكلمة قد جربناها من أنفسنا- فوجدنا مصداقها واضحا- و ذلك أن الواحد منا إذا أخل بفريضة الظهر مثلا- حتى تغيب الشمس- و إن كان أخل بها لعذر وجد ثقلا في نفسه و كسلا و قلة نشاط- و كأنه مشكول بشكال أو مقيد بقيد- حتى يقضي تلك الفريضة فكأنما أنشط من عقال

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 316)

شرح نهج البلاغه منظوم

[124] و قال عليه السّلام:

من قصّر فى العمل ابتلى بالهمّ، و لا حاجة للّه فيمن ليس للّه فى ماله و نفسه نصيب.

ترجمه

هر آنكه در كار آخرت كوتاهى ورزيد دچار اندوه شد، و آن كس كه در مال و جان خود براى خدا بهره مقرّر ندارد خدا را با وى كارى نباشد (و در حشر با وى بى اعتناء است).

نظم

  • پى هر كس كه در طاعت بلرزدبكار آخرت تقصير ورزد
  • شود جانش دچار رنج و اندوهبر او تازد مصيبتها باندوه
  • براى حق كس ار از جان و از زرندارد بهره در دنيا مقرّر
  • خدا را نيست با وى لطف و رحمتبعقبا هست قرن رنج و زحمت

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص152)

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی" اشاره دارد.
No image

حکمت 127 نهج البلاغه : ضرورت ياد مرگ

حکمت 127 نهج البلاغه موضوع "ضرورت ياد مرگ" را بیان می کند.
Powered by TayaCMS