دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکمت 429 نهج البلاغه : شناخت عدل و بخشش

حکمت 429 نهج البلاغه به موضوع "شناخت عدل و بخشش" اشاره می نماید.
No image
حکمت 429 نهج البلاغه : شناخت عدل و بخشش

متن اصلی حکمت 429 نهج البلاغه

موضوع حکمت 429 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 429 نهج البلاغه

429 وَ سُئِلَ عليه السلام أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ عليه السلام الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا عَنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا

موضوع حکمت 429 نهج البلاغه

شناخت عدل و بخشش

(اجتماعى، اقتصادى)

ترجمه مرحوم فیض

429- از امام عليه السّلام پرسيدند كدام يك از دادگرى يا بخشش برتر است آن حضرت عليه السّلام (در برترى عدل از جود) فرمود 1 دادگرى چيزها را بجاى خود مى نهد، و بخشش آنها را از جاى خود بيرون مى نمايد (زيرا جواد زيادة بر استحقاق مى بخشد) و عدل نگاه دارنده همگان است وجود فقط بكسى بهره مى دهد كه باو بخشش شده پس عدل شريفتر و برتر مى باشد.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1290)

ترجمه مرحوم شهیدی

437 [و از او پرسيدند عدل يا بخشش كدام بهتر است فرمود:] عدالت كارها را بدانجا مى نهد كه بايد و بخشش آن را از جايش برون نمايد. عدالت تدبير كننده اى است به سود همگان، و بخشش به سود خاصگان. پس عدل شريفتر و با فضيلت تر است.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 440)

شرح ابن میثم

411- و سئل عليه السّلام: أيما أفضل: العدل، أو الجود

فقال الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا- وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ- فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا

المعنى

أشار إلى أفضليّة العدل بضميرين صغرى الأوّل: قوله: العدل إلى قوله: جهتها. يريد أنّ طليعة الجود يقتضى من صاحبها إخراج كلّ ما يملكه عن مواضعه و مواضع حاجته الّتي هى أولى به بمقتضى العدل. الثاني: قوله: و العدل. إلى قوله: خاصّ. و استعار له لفظ السايس باعتبار أنّ به نظام العالم و الجود عارض خاصّ بمن يصل إليه من بعض الناس. و تقدير الكبرى فيهما: و كلّ أمرين كانا كذلك فالعدل أشرفهما و أفضلهما. و قوله فالعدل. إلى آخره هو النتيجة.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 453)

ترجمه شرح ابن میثم

411- از امام (ع) پرسيدند: از عدالت و بخشندگى كدام يك بهتر است فرمود:

الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا- وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ- فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا

ترجمه

«عدالت چيزها را در جاى خود مى نهد، و بخشندگى آنها را از جاى خود بيرون مى سازد، و عدالت نگهبان همه است ليكن بخشندگى تنها به كسى كه به او بخشش شده بهره مى رساند پس عدالت برتر و بالاتر است.»

شرح

امام (ع) به فضيلت عدالت وسيله دو قياس مضمرى اشاره فرموده است كه مقدمه صغراى اوّل: العدل... جهتها است، مقصود آن است كه در آغاز بخشندگى از صاحبش مى خواهد تا آنچه را كه مالك است از جاى خود و از محل نيازش كه بنا به خواست عدالت آنجا سزاوارتر است، خارج سازد. و صغراى قياس دوّم نيز عبارت «و العدل... خاصّ» است. كلمه: «سايس» را به اعتبار اين كه نظام عالم به عدالت بستگى دارد، استعاره براى عدالت آورده است، در صورتى كه بخشندگى تنها به كسى از مردم كه مورد بخشش قرار مى گيرد، عارض مى شود، و كبراى مقدّر هر دو قياس چنين است: ميان دو امرى كه چنين باشند، عدالت برتر و بهترين آنها است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 766)

شرح مرحوم مغنیه

430- (و سئل عليه السّلام أيّما أفضل العدل أو الجود) فقال: العدل يضع الأمور مواضعها، و الجود يخرجها من جهتها. و العدل سائس عامّ، و الجود عارض خاصّ. فالعدل أشرفهما و أفضلهما.

المعنى

يفترق كل من العدل و الجود عن الآخر في أمرين: الأول ان العدل ضد الانحراف و الإجحاف، فأي شي ء وضعته في مكانه المقرر له فقد عدلت و أنصفت، فإذا انحرفت به عن موضعه فقد جرت و أجحفت، أما الجود فهو فضل و إحسان تماما كالرحمة- مثلا- اذا كان لك حق على آخر، و استوفيته منه بلا زيادة فهذا عدل و إنصاف، و إن سامحت و تنازلت بلا عوض فهو جود تمدح عليه و تشكر وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ- 158 البقرة. و قول الإمام: (الجود يخرجها من جهتها) أي يتجاوز بالأشياء عن مواضعها الى جهة البر و الإحسان، لا الى جهة البغي و العدوان.

الثاني (العدل سائس عام) أي أساس و نظام للحياة بشتى جهاتها، فالقوة بلا عدل هي استبداد، و الحرية بلا عدالة فوضى، و العلم بلا إنصاف ضلال و فساد، و بالتالي فلا حياة بلا عدل (و الجود عارض خاص) لا يشمل جميع نواحي الحياة، و هي تتم و تستقيم بلا جود.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 468 و 469)

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

(415) و سئل منه عليه السّلام أيّما أفضل العدل أو الجود فقال عليه السّلام: العدل يضع الأمور مواضعها، و الجود يخرجها من جهتها، و العدل سائس عامّ، و الجود عارض خاصّ، فالعدل أشرفهما و أفضلهما.

المعنى

العدل هو الاستقامة في جميع شئون الحياة و التساوي في الحقوق و المبادلات فرجل عادل يعمل بوظيفته في جميع اموره و منها الكسب لمعاشه و رفع حاجته بيده، و جامعة عادلة تعطى كلّ ذى حق حقها، فلا يوجد فيها أحد يكفّ نفسه عن العمل لحياته و يعيش من كدّ يد غيره، و لا يوجد فيها عمل بلا اجرة عادلة و لا احتكار للثروة و استثمار للأيادي الضعيفة فلا مورد في الجامعة العادلة التي تضع كلّ شي ء في موضعها للجود، فانّه بذل بلا عوض لمن يسئل أو لا يسئل، فانّ المعطي إن أعطى ما احتاج إليه في نفسه و عياله فقد أخرج المال في غير جهته، و إن أعطى من فاضل معاشه فقد أخرجه من جهة ادّخاره و جمعه، فانّ جمع المال من الحلال يحاسب عليه و من الحرام موجب للعقاب، و الاخذ إن أخذه لحاجته فقد قصّر في تحصيل معاشه أو لم يساعده الاجتماع عليه لعدم عدالته، و إن أخذه مزيدا على الحاجة فقد ابتلى بالحرص و الطمع فالجود إخراج للامور عن جهتها العادلة مضافا إلى أنّه يدعو إلى الكسل و الافتقار إلى الجواد.

و العدل إذا عمّ و تمّ يسوس النّاس جميعا في جميع الشئون الحيويّة، فلا يبقى ذو حاجة للانفاق عليه، و الجود بذل خاص لأفراد خاصّة و عارض مفارق من الاجتماع فقد يكون و قد لا يكون، فلا يصحّ الاعتماد عليه في إدارة الامور.

الترجمة

از آن حضرت پرسش شد كه عدالت بهتر است يا جود و سخاوت در پاسخ فرمود: عدالت هر چيزى را در جاى خود قرار مى دهد و نظم اقتصادى و اجتماعى كامل فراهم ميكند، ولى جود و بخشش كارها را از مجاري طبيعى خود بيرون مى برد و نظم را برهم مى زند، عدالت سياست عموم و تدبير زندگانى براى همه است، ولى جود عارضه مخصوصى است كه شامل حال بعضى مى شود پس عدالت أشرف و أفضل است.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 512 و 513)

شرح لاهیجی

(467) و سئل (- ع- ) ايّما افضل الجود او العدل فقال العدل يضع الامور مواضعها و الجود يخرجها و العدل سائس عامّ و الجود عارض خاصّ فالعدل اشرفهما و افضلهما يعنى و پرسيده شد كه كدام يك افضلند جود يا عدل پس گفت (- ع- ) كه عدل مى گذارد چيزها را در مكان خود و جود بيرون مى برد چيزها را از طريقه خود زيرا كه زايد بر استحقاق مى شود و عدل سياست كننده عامّه مردمانست و جود عارض شخص خاصّ است پس عدل اشرف و افضل خصلتين است

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 331)

شرح ابن ابی الحدید

446:وَ سُئِلَ ع أَيُّمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ- الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا- وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ- فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا هذا كلام شريف جليل القدر- فضل ع العدل بأمرين- أحدهما أن العدل وضع الأمور مواضعها- و هكذا العدالة في الاصطلاح الحكمي- لأنها المرتبة المتوسطة بين طرفي الإفراط و التفريط- و الجود يخرج الأمر من موضعه- و المراد بالجود هاهنا هو الجود العرفي- و هو بذل المقتنيات للغير لا الجود الحقيقي- لأن الجود الحقيقي ليس يخرج الأمر من جهته- نحو جود البارئ تعالى- . و الوجه الثاني أن العدل سائس عام- في جميع الأمور الدينية و الدنيوية- و به نظام العالم و قوام الوجود- و أما الجود فأمر عارض خاص- ليس عموم نفعه كعموم نفع العدل

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 85)

شرح نهج البلاغه منظوم

[428] و سئل منه عليه السّلام أيّما أفضل العدل، أو الجود فقال عليه السّلام: العدل يضع الأمور مواضعها، و الجود يخرجها من جهتها، و العدل سائس عامّ، و الجود عارض خاصّ فالعدل أشرفهما و أفضلهما.

ترجمه

از آن حضرت پرسيدند دادگرى و بخشش كدام يك برترند فرمود: عدل هر چيز را بجاى خويش مى نهد، وجود آن را از جايش خارج مى سازد، عدل نگهدارنده همگان است، جود فقط بكسى كه باو بخشش شده است بهره مى رساند، بنا بر اين عدل برتر و شريفتر ميباشد.

نظم

  • از آن خورشيد چرخ دين و دانشيكى از داد و بخشش شد بپرسش
  • كه برگو عدل از جود است برترو يا جود و عدالت شد برابر
  • بگفتا عدل برتر شد ز بخششگذارد عدل هر چيزى بجايش
  • ولى بخشنده بنمايد مخارجكند از جاى خود هر چيز خارج
  • عدالت نظم را باشد خريدارشود از جود يك تن بهره بردار
  • لذا از جود باشد عدل افضلنظام اجتماع از او است اكمل

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 212 و 213)

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی" اشاره دارد.
No image

حکمت 127 نهج البلاغه : ضرورت ياد مرگ

حکمت 127 نهج البلاغه موضوع "ضرورت ياد مرگ" را بیان می کند.
Powered by TayaCMS