دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آيا مي‌توان وراث را از ارث محروم کرد؟

اختلاف بين پدر و مادر و فرزندان، يا ترک زندگي خانوادگي يا اختلافات ديگر بستگان، همگي از موجباتي است که کساني بخواهند تا مانع ارث‌بري وراث از آنها پس از مرگشان شوند.
آيا مي‌توان وراث را از ارث محروم کرد؟
آيا مي‌توان وراث را از ارث محروم کرد؟

اختلاف بين پدر و مادر و فرزندان، يا ترک زندگي خانوادگي يا اختلافات ديگر بستگان، همگي از موجباتي است که کساني بخواهند تا مانع ارث‌بري وراث از آنها پس از مرگشان شوند.

موضوعي که البته در ميان عوام هم بسيار شايع بوده و تصور بر اين است که اختيار محروم کردن از ارث در قانون وجود دارد. اما آيا شرايط اينگونه است؟

قواعد مربوط به ارث، نحوه تقسيم اموال بين وراث و سهم هر يک از وراث در ماترک متوفي از جمله احکامي است که به طور ويژه در قرآن کريم مورد اشاره شارع مقدس قرار گرفته و از اين جهت، جزو قواعد و احکامي است که عدول از آنها به هيچ وجه جايز نيست. براي همين هم، موضوع ارث بايد با دقت و حساسيت ويژه‌اي مورد بررسي قرار گيرد.

ظرف دارايي‌هاي افراد

هر فردي با زنده متولد شدن، داراي يک ظرف اعتباري حقوقي براي دارايي‌هايش مي‌شود که در اين ظرف، مجموع دارايي‌هاي مثبت(اموال و بستانکاري‌ها) و دارايي‌هاي منفي(بدهکاري‌ها) در طول عمر فرد وارد مي‌شود؛ وقتي فرد از دنيا مي‌رود، اين ظرف اعتباري از شخصيت وي جدا شده و به عنوان يک شخصيت حقوقي مستقل، با عنوان «ترکه» يا «ماترک»، به حيات خود ادامه مي‌دهد. پس از فوت فرد، بايد حساب و کتاب اموالش رسيدگي شود و از ظرف دارايي‌هايش ابتدا هزينه کفن و دفن، هزينه‌هاي درماني‌ احتمالي‌اش، حقوق خدمه و کارگرانش، بدهي‌هاي داراي حق وثيقه و بدهي‌هاي عادي‌اش، مهريه همسرش و ساير وصيت‌هايش انجام شود؛ سپس اگر چيزي در اين ظرف باقي ماند، به عنوان ارث بين وراث قابل تقسيم است.

اگر زن و شوهري با شرايطي که در فقه و قانون مقرر شده يکديگر را «لعن» کنند و در مدت عده طلاق، يکي از آنها فوت کند، ديگر از يکديگر ارث نمي‌برند و لعان موجب محروميت از ارث مي‌شود.

افراد تا زماني که زنده و در قيد حيات هستند، حق همه گونه دخل و تصرف در اموال و دارايي‌هاي خود را دارند، مي‌توانند اموالشان را منتقل کنند، يا ببخشند يا حتي تلف کنند؛ مالشان است و اختيارش را دارند. اما به محض اينکه يک نفر فوت مي‌کند و از عالم فاني به عالم باقي مي‌رود، ديگر اختياري براي دخل و تصرف در اموالش را ندارد و همانگونه که گفته شد، ظرف اعتبار اموالش از فرد متوفي جدا شده و زندگي مستقلي پيدا مي‌کند. فرد متوفي اگر تا زمان فوت براي اموالش تصميم نگرفته باشد، تنها براي ميزان محدودي از اموالش از طريق وصيت تصميم ‌گيري کند؛ در واقع متوفي در صورت داشتن وصيت‌نامه مي‌تواند بعد از مرگش در خصوص يک سوم اموالش دخل و تصرف کند، بيشتر از اين مقدار ديگر در صلاحيت متوفي نيست و وراث هستند که بايد در خصوص آن تصميم بگيرند.

حال در شرايطي که متوفي حق محدودي براي دخالت در اموالش دارد، آيا مي‌تواند يکي يا چند نفر يا همگي وراث را از ارث محروم کند؟

امکان محروميت از ارث

فرد تا زماني که زنده است مي‌تواند همه گونه دخل و تصرفي در اموال خودش داشته باشد. براي مثال فردي که خانه‌هاي متعدد و اموال زيادي دارد، تا در قيد حيات است، مي‌تواند به موجب سند رسمي يا هرگونه انتقال قطعي، اموالش را به نام ديگران انتقال دهد؛ هيچ‌ کس هم نمي‌تواند به او اعتراضي داشته باشد. زيرا مال خودش بوده و اختيارش را داشته است. البته بايد توجه داشت که عمر دست خداست و کسي نمي‌تواند پيش‌بيني کند چه زماني مسافر آخرت است تا بر اساس آن تصميم گرفته و اموالش را تقسيم کند؛ اما بهرحال منعي براي اين تقسيم وجود ندارد.

 

حال اگر فردي، در زمان حيات خود اقدامي براي انتقال اموالش نکرده باشد، ديگر اختيار عمل سابق را نداشته و تنها مي تواند براي پس از مرگش وصيت کند؛ البته وصيت نسبت به کل اموال امکانپذير نبوده و تنها نسبت به يک سوم اموال، امکان وصيت کردن وجود دارد. بر همين اساس، ، ماده ??? قانون مدني مقرر کرده است که « وصيت به زياده بر ثلث ترکه، نافذ نيست مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.»

از سوي ديگر، قواعد ارث جزو قواعد امري و شرعي بوده که تخطي از آن جايز نيست و بنابراين وقتي سهم زوجه در صورت داشتن فرزند يک هشتم از عين اموال منقول و قيمت اموال غيرمنقول تعيين شده، اين سهم قابل تغيير نيست.

اما اگر متوفي بخواهد به برخي وراث سهم کمتري برسد، مي‌تواند تا يک سوم اموال را به نفع ساير وراث وصيت کند تا به کسي که مد نظر اوست، سهم الارث کمتري برسد؛ بنابراين محروميت کلي افراد از ارث امکانپذير نيست.

محروميت‌هاي قانوني از ارث

همانطور که گفته شده، مورث(متوفي) به طور کلي حق محروم کردن افراد از ارث را ندارد اما در پنج مورد، قانون و شرع مواردي را تعيين کرده است که در صورت وقوع، افراد به حکم شارع از ارث محروم مي‌شوند. اولين مورد محروميت از ارث در خصوص «قتل» است. اگر وارثي، مورث خود را به قتل برساند از ارث محروم مي‌شود. شايد يکي از حکمت‌هاي چنين حکمي در حقوق اسلامي، جلوگيري از طمع‌کاري فرزندان يا کساني که ارث مي‌برند براي تصاحب سريعتر اموال متوفي باشد؛ در واقع کسي نمي‌تواند براي اينکه زود به ارث برسد، مورث را به قتل برساند، زيرا قتل مانع ارث بردن است.

دومين مورد در خصوص ارث بردن کافر از مسلمان است. بر اساس ماده 881 مکرر قانون مدني، «کافر از مسلم ارث نمي‌برد.» البته عکس اين موضوع صادق نيست و اگر کافري فوت کند و در بين وراثش، شخص مسلماني باشد، فرد مسلمان از کافر ارث مي‌برد. سومين مورد از موارد محروميت از ارث، «فرزند ولدالزنا» است. اگر فرزندي در اثر يک رابطه نامشروع از زن و مردي متولد شده باشد، متولد زنا از پدر و مادر خود ارث نمي‌برد و از اين لحاظ از ارث محروم است.

چهارمين مورد هم در خصوص «لعان» بين زن و شوهر است. اگر زن و شوهري با شرايطي که در فقه و قانون مقرر شده يکديگر را «لعن» کنند و در مدت عده طلاق، يکي از آنها فوت کند، ديگر از يکديگر ارث نمي‌برند و لعان موجب محروميت از ارث مي‌شود. در آخرين مورد هم، اگر فرزندي به واسطه لعان از سوي پدرش نفي مي‌شود، ديگر نه پدر از فرزند ارث مي‌برد و نه فرزند از پدر ارث مي‌برد. البته اگر پدر از لعان رجوع کند، در اين صورت فرزند مي‌تواند از پدرش ارث ببرد ولي بازهم پدر از فرزندش ارث نخواهد بود.

سايت تابناک

تاريخ انتشار: پنج شنبه 23 آذر ماه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ارائه 94 مقاله از دانشگاه تبریز در 23 کشور جهان

ارائه 94 مقاله از دانشگاه تبریز در 23 کشور جهان

معاون پژوهش و فناوری دانشگاه تبریز گفت: طی 9 ماهه نخست امسال 94 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز با حضور در مجامع علمی 23 کشور اروپایی و آسیایی آخرین دستاوردهای علمی پژوهشی خود را ارائه کردند.
حل معمای چگونگی تشخیص اصوات در مغز

حل معمای چگونگی تشخیص اصوات در مغز

حل معمای چگونگی تشخیص اصوات در مغز توسط محقق ایرانی دانشگاه کالیفرنیا
رفع دغدغه‌های معاصر با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی

رفع دغدغه‌های معاصر با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی

جدا از تمرکز بسیاری از رسانه بر دیدار میان پادشاه عربستان و پاپ، گروه‌ها، جوامع و نهادهای دینی طی هفته ای که گذشت به بررسی سهم خود در بحران ایدز، زمینه های تازه همکاری، عرفان و رابطه علم و دین تمرکز کردند تا فصل تازه ای از دغدغه های معاصر خود را با بهره گیری از آموزه های دینی برطرف کنند .
محقق ایرانی دانشگاه اوهایو از مایع شکمبه گاو برق تولید کرد

محقق ایرانی دانشگاه اوهایو از مایع شکمبه گاو برق تولید کرد

گروه فناوریهای نوین: سلولهای سوختی میکروبی تولید شده از گاوها می توانند روزی به کمک بشر آمده و به عنوان منابع ارزشمند و جایگزین انرژی نظیر برق مورد استفاده قرار گیرند.
کتاب " آیا دولت رفاه موجه است؟" منتشر شد

کتاب " آیا دولت رفاه موجه است؟" منتشر شد

انتشارات دانشگاه کیمبریج کتاب " آیا دولت رفاه موجه است؟" تألیف دانیل شاپیرو را روانه بازار نشر کرده است.

پر بازدیدترین ها

No image

اساس نواندیشی دینی ترکیب تغییر و ثبات است

استاد مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل در نشستی که عصر امروز در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، گفت: مبنای جامعه‌شناختی نواندیشان دینی دو اصل تغییر و مداومت هستند. در قرآن و سنت نیز اصل تغییر بر مبنای مداومت و حفظ سنت مورد تأیید قرار گرفته‌اند. به گزارش خبرنگار مهر، عصر امروز در نشست "نگاهی به افکار فقهی و درون فقهی نواندیشان دینی معاصر" که در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، دکتر احمد کاظمی موسوی، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، به اندیشه‌های پنج نواندیش دینی در عصر حاضر، محمد اقبال لاهوری، محمود طه، ابوسلیمان، طه جابر و نصر حامد ابوزید پرداخت. دکتر کاظمی سخن خود را با اشاره به مبنای جامعه‌شناختی نواندیشان دینی آغاز کرد و آن را دو اصل تغییر و مداومت خواند و گفت: در قرآن و سنت نیز اصل تغییر بر مبنای مداومت و حفظ سنت مورد تأیید قرار گرفته‌اند و این اندیشمندان برای جلوگیری از تغییرات ناگهانی و انقلاب در اندیشه‌ها به تفسیر و نواندیشی می‌پردازند. وی که سالها به عنوان استاد دانشگاه مالزی به تدریس مطالعات اسلامی می‌پرداخته، در ادامه مهمترین شاخص اندیشه‌های محمد اقبال لاهوری را تأکید او بر خودباوری خواند و گفت: اقبال معتقد است که اگر انسان به خودش باور نداشته باشد، نمی‌تواند به سوژه مدرن بدل شود و همواره به صورت ابژه باقی می‌ماند. درحالی‌که در اصول دینی ما نیز بر بازگشت به خود تأکید شده است. او در کتاب "اسرار خودی"، به این موضوع با توجه به دو بحث انسان به عنوان خلیفه خدا در زمین و تخلق انسان به خلق خدا تأکید می‌کند. دکتر کاظمی سپس با تأکید بر اینکه از نگاه اقبال، با ختم نبوت عقل جانشین وحی می شود، به معرفی اندیشه‌های محمود طه، نواندیش سودانی پرداخت و گفت: محمود طه با رساله "رساله الثانویه"، که غوغایی در جهان عرب به پا کرد، کوشید نشان دهد که در اسلام عقیده به مساوات و عدالت طبی اصل است و انسانها، زن و مرد در پیشگاه خدا یکسانند. وی با اشاره به روش تفسیر طه از آیات مکی و مدنی قرآن، به تأثیر او بر دیگر نواندیش مسلمان، عبدالحمید ابوسلیمان اشاره کرد و گفت: ابوسلیمان که مدتها رئیس دانشگاه بین المللی مالزی بوده، همچون نقیب العطاس بحث اسلامی کردن علوم را دنبال می‌کرده و با تأکید بر اصول ضرورت و تلفیق، بر اهمیت نواندیشی در اصول فقهی اسلامی صحه می‌گذارد. دکتر کاظمی به تأثیر اندیشه‌های ابواسحاق شاطبی بر تفکر ابوسلیمان تأکید کرد و گفت: شاطبی انسان بسیار متدینی بوده که در دو کتاب "مقاصد الشریفه" و "الموافقات" کوشیده با تفاسیر قشری از کتاب و سنت مخالفت کند. ابوسلیمان با تأکید بر اصل تلفیق معتقد است که بحران فکری مسلمانان در عصر جدید تحجر و ناتوانی از تلفیق با شرایط جدید است. او به‌خصوص در روابط بین‌الملل به فقه شافعی نقد دارد و از تفاسیر جنگ‌طلبانه پرهیز دارد. دکتر کاظمی در ادامه به اندیشه‌های طه جابر الفیاض العوانی، متفکر عراقی پرداخت و گفت: عوانی که دانش آموخته الازهر است، معتقد است که اصول فقه مهمترین منبع برای فهم منابع اسلامی هستند، اما برای فهم درست از آن باید سه کار صورت بگیرد: نخست درک درست سنت، دوم تشکیل شورای علما که متاسفانه صورت نگرفته است و سوم فهم مقاصد شریعت در بستر آنها. دکتر کاظمی بخش پایانی سخن خود را به معرفی اجمالی اندیشه‌های نصر حامد ابوزید، متفکر مصری مقیم هلند اختصاص داد و عنصر محوری در اندیشه او را وارد کردن هرمنوتیک به تفسیر متون و نصوص دینی خواند و گفت: ابوزید معتقد است که تمدن اسلامی، تمدن متن است، بر خلاف تمدن یونانی که تمدن عقل است و این را از سیره امام علی(ع) نیز می‌توان استنباط کرد. وی گفت: ابوزید همچون پیتر نورث راس، معتقد است که فهم یک متن با خواندنش شروع نمی‌شود بلکه پیشتر با گفتگویی آغاز می‌شود که آن متن با فرهنگی که ادراک خواننده را تشکیل می‌دهد، شروع می‌شود. وی بر این اساس معتقد است که سه عامل باعث بدفهمی ما از دیالوگ نص با خودمان می‌شوند: نخست اشتباه گرفتن دلالت لغوی با دلالت شرعی، دوم تفسیر نادرست آیات مدنی و مکی که به نظریه اشاعره در مورد لوح محفوظ منجر شده است و سوم آشفته شدن بستر محتوایی آیات. دکتر کاظمی در پایان گفت: از نظر ابوزید، منطوق آیات قرآن بسته به ثابت است، اما مفهوم آنها قابل فهم در هر عصری است و با این حساب مسلمانان همیشه در تاریخ بسته به ضرورت، مناسبت، مقاصد و اولویت ها به اجتهاد در نص و تعویق بعضی از نصوص می‌پرداخته‌اند.
Powered by TayaCMS