دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فروغى از خصال نیک

No image
فروغى از خصال نیک

فروغى از خصال نیک

1 ـ انس با قرآن

حرص عجیبى به تلاوت قرآن داشت. در خانه، مسجد و هرجا که زمینه تلاوت فراهم مى شد، قرآن را از جیبش بیرون مى آورد و تلاوت مى نمود. اگر به جهتى درس به تأخیر مى افتاد، شروع به خواندن قرآن مى کرد. روزهاى جمعه نیز کنار منبر مى نشست و کتاب خدا را مى خواند. وى قرآن را به مقامات مختلف قرائت مى نمود و صداى زیبا و دلکشى داشت. با اینکه عالم طراز اول کشور بود، در مسجد خوافیهاى چنداول، جلسه قرائت قرآن ترتیب داد و تعدادى از علاقمندان را با تجوید و مقامات قرآن آشنا ساخت. تعداد تلاوت هایش را شمارش کردند. حداقل 12000 مرتبه قرآن را تلاوت کرده بود. به همین جهت، به او لقب «انیس القرآن» داده بودند.

یکى از جلوه هاى فعالیت قرآنى او تربیت شاگردان کوشا و دلسوز بود قرآن آموزانى که با استفاده از انفاس قدسى استاد، بعدها به تربیت شاگردانى پرداختند که در خیلى از کشورهاى اسلامى بى مانند بودند و صوت و لحن زیباى آنان، مسئولان رادیوى کابل را واداشته بود براى اجراى برنامه هاى قرآنى از آنان دعوت نمایند.

2 ـ شب زنده دارى

او اهل تهجد و راز و نیاز شبانه بود. اشتیاق شگفتى به عبادت داشت. همیشه نصف شب، خود را به مسجد مى رساند و به عبادت و راز و نیاز مشغول مى شد. وى این روش را با وجود کهولت سن و ضعف بدن، تا پایان عمر ترک نکرد. عشق به عبادت و سحرخیزى او، چنان در روحیه برخى افراد تأثیر گذاشته بود که در همان دل شب، به صورت پیاده از راههاى دور و نزدیک خود را به مسجد «قاضى شهاب» مى رساندند و همراه پیر فرزانه خود، با چشمان اشک آلود، مشغول نماز شب، تلات قرآن و دعا و مناجات مى شدند.

3 ـ فراز منبر

وى علاوه بر اینکه فقیه، حکیم و مدرس توانا بود خطیب ماهر و روضه خوان سیدالشهدا(علیه السلام)نیز شمرده مى شد. عشق درونش به اهل بیت(علیهم السلام) را با چنان بیان بلیغ و زیبا ارائه مى داد که همگان را مجذوب مى ساخت. یکى از هم عصرانش، منبرهاى او را چنین مى ستاید:

«...در موقع سخنرانى کاملا آداب منبر را رعایت مى کرد. با وضو، دو زانو و با متانت در صدر منبر مى نشست و در تمام مدت سخنرانى و موعظه -ولو از یک ساعت بیشتر طول مى کشید- تکان نمى خورد و آرامش و طمأنینه خود را حفظ مى کرد. حتى دست هاى خود را بى مناسبت تکان نمى داد. در سخنرانى هایش تفسیر قرآن، روایات، نکات اخلاقى و تاریخى آموزنده، مطالب علمى و لطائف حکمت آمیز، عبارات ادبى، شعر و... فراوان بود...»[32]

یکى از مهم ترین جلوه هاى وعظ و خطابه هاى او، دفاع از دین و تشیع در برابر هجمه پوچگرایان و کمونیست ها بود که به نفى توحید و ترویج شرک مى پرداختند. معظم له چنان در برابر آن ها روشنگرى و مقاومت مى کرد که به ناچار روش نشر افکار خود در بین شیعیان را تغییر دادند.

4 ـ احسان به بینوایان

او مى کوشید گرفتارى فقیران و مستمندان جامعه تشیع را رفع کند و براى حل این معضل امور زیر را انجام داد:

1. خود زندگى فقیرانه اختیار و در حد توان به مستمندان کمک کرد. او اسامى فقیران و آدرس منازل آنان را در دفترى نوشته بود و در موقع لزوم به آنها کمک مى رساند. گاهى نیز خودش این کار را شبانه انجام مى داد. یکى از فرزندانش مى گوید:

« یک روز مردم بهسود به اندازه مساحت تکیه خانه عمومى گاو، گوسفند، اسب، گلیم، روغن و... براى ایشان آوردند. نه به عنوان وجوهات، بلکه به عنوان مزد چند سال تدریس در بهسود. حضرت آقا دستور داد تا افراد فقیر بیایند. آنگاه تمام آن وسایل را بین آنان تقسیم کرد. یکى از آوردندگان اموال خطاب به آقا گفت: «به فکر پسرت آقا ضیاءهم باشید.» آقا در پاسخ فرمود: «آقا ضیاء هم خدا دارد.» آنها اصرار کردند تا حداقلّ، اسبى براى خود نگهدارد. آقا در آن زمان این کار را انجام داد ولى بعدها آن اسب را به شخصى به نام «قربان» داد تا به فروش برساند.[33]

2. همواره توانمندان جامعه و صاحبان مشاغل را ترغیب مى کرد با تعیین سال و پرداخت زکات، در جهت رفع نیازهاى درماندگان بکوشند. در آن زمان، با وجود فقر میان شیعیان، برخى سهمین مردم را به نجف اشرف مى فرستادند. آیت الله حجت این عمل را نمى پسندید و از فراز منبر فریاد مى زد: «فتواى من این است که سهم امام(علیه السلام) را به فقراى جامعه خودتان بدهید و به نجف اشرف نفرستید.»[

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS