دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مفهوم پیری Concept of senile

No image
مفهوم پیری Concept of senile

كلمات كليدي : مفهوم پيري، فرهنگ پيري، سن زدگي، سن تقويمي، سن كاركردي، احساس مصرف زدگي، نشانه هاي بدني، روان شناسي رشد

نویسنده : مهدي مطهري

روان‌شناسان، معمولا دوره پیری را به عنوان دوره انحطاط در نظر می‌گیرند. افراد در دوره پیری با مجموعه‌ای از ناتوانایی‌های جسمی و محرومیت‌های اجتماعی روبه‌رو می‌شوند، که باید با آن‌ها کنار بیایند. در این دوره، نیرومندی و سلامت جسمانی آن‌ها کاهش می‌یابد و همراه با بازنشسته شدن از شغل خود تا حد زیادی درآمدشان را از دست می‌دهند و به مرور زمان، رابطه‌شان با همسر، خویشاوندان و دوستان کم می‌شود. همراه با این آسیب‌ها آن‌ها دچار افت جایگاه اجتماعی نیز می‌شوند که ملازم پیری است و همان‌گونه که در آمریکا مطرح است، احساس منفعلی از "بی‌مصرف" بودن می‌کنند.[1]

البته باید توجه داشت که پیری چیزی بیش از مسن شدن است. پیری ممکن است به آهستگی یا به سرعت، تدریجی یا ناگهانی فرا رسد. به نظر می‌رسد که بعضی افراد گام به گام و به زیبایی به سوی پیری قدم برمی‌دارند و عده‌ای دیگر یک‌دفعه در اثر واقعه‌ای ناگوار، خواه واقعی یا خیالی، ناگهان پیر می‌شوند. پیری صرفنظر از آنکه چگونه فرا می‌رسد، غیرقابل اجتناب و سرنوشت همگان است.[2]

اخیرا بعضی از روان‌شناسان سعی کرده‌اند تصویر خوش‌بینانه‌ای از این دوران ترسیم کنند. آن‌ها در عین حال که بعضی از مشکلات و فقدان‌های دوره پیری را می‌پذیرند، اما بر این باورند که سن پیری می‌تواند با خشنودی هم همراه باشد و مادامی که شخص با محیط خود فعالانه برخورد می‌کند، می‌تواند تجربه‌های جدیدی را به دست آورد.[3]

آنچه مسلم است اینکه تحول تا آخرین سال‌های زندگی ادامه می‌یابد و اگر انسان در بخش پایانی بزرگسالی شاهد تقلیل ظرفیت‌های بدنی خویشتن است، با این وجود همواره توانایی و میل مهار کردن محیط اطراف خود را حفظ می‌کند و اگر پاره‌ای از افرادی را که دوست داشته، از دست داده است اما هنوز نیاز به دوست داشتن و نیاز به محبت در وجود او بیدار است.

بخش پایانی بزرگسالی که به برکت بهبود مداوم مراقبت‌های پزشکی، تغذیه و محیط جسمانی به تعداد بیشتری از افراد فرصت می‌دهد تا به دهه هفتاد و حتی بیشتر قدم بگذارند، هدیه قرن بیستم است.

با این همه پدیده پیری با مقیاس جهانی امری حساس است. تخمین‌های جمعیت‌شناسی در غرب حاکی از این بوده است که در فاصله سال 1970 تا 2000 تعداد افراد مسن دو برابر می‌شود. و در پایان قرن حاضر پانزده درصد جمعیت جهان را افراد بالای 65 سال تشکیل خواهند داد.[4]

سن پیری

اگر از شما بخواهند سن افراد پیر را از ظاهرشان حدس بزنید، احتمال اینکه دچار اشتباه شوید، زیاد است. در واقع، اغلب می‌گوییم که یک آدم سالمند نسبت به سنش "جوان به نظر می‌رسد" یا "پیر به نظر می‌رسد".

این اظهار نظر ما بیانگر آن است که سن زمانی(تقویمی)، شاخص ناقصی برای سن کارکردی یا کفایت و عملکرد واقعی است. چون افراد از لحاظ زیستی با آهنگ متفاوتی پیر می‌شوند، متخصصان بین سالخوردگان پیر که شکننده به نظر می‌رسند و علایم ضعف نشان می‌دهند و سالخوردگان پیرجوان که از لحاظ جسمانی نسبت به سن زیادشان جوان به نظر می‌رسند فرق می‌گذارند.[5]

روان‌شناسان شروع سن پیری را در حدود 65 – 60 سالگی، یعنی سنی که اغلب مردم بازنشسته می‌گردند دانسته‌اند، البته تعیین سن خاص به عنوان شروع سن پیری قطعیت ندارد.

از نظر سنی یک فرد 65 ساله هنوز می‌تواند انتظار زندگی بیش از 12 سال را داشته باشد و اگر فردی تا 80 سالگی دوام آورد احتمال دارد بتواند انتظار زندگی 10 سال دیگر را نیز داشته باشد.

فرهنگ پیری

معنای پیری را عمدتا فرهنگ تبیین می‌کند. در فرهنگ‌ها زندگی و مرگ جزء چرخه حیات محسوب شده و در درون تجربه انسانی قرار می‌گیرند. پیری رسیدن به خردمندی و فرزانگی است. اما در فرهنگ غرب پیری و مرگ مهار شدنی نیست و برای بسیاری از افراد وقوع آن‌ها صدمه زدن به موجودیت آدمی است و در نتیجه پیر شدن پا بر لب گور گذاردن است.

در اینجا چند اسطوره در مورد پیری نقل می‌کنیم که چندان قابل اعتنا نیستند :

1- کهولت پیری اجتناب‌ناپذیر است.

2- پیران، فاقد بهره‌وری بوده و یا دیگر مولد نیستند.

3- افراد پیر در مقابل تغییر، مقاومت می‌کنند.

اما نمونه‌های گوناگون و فراوان در هر یک از این زمینه‌ها خلاف این افکار قالبی را نشان می‌دهند و سن‌زدگی(Agism‌) یا ادراک منفی نسبت به شخص بزرگسال، ساخته و پرداخته مجموعه‌ای از رفتارها و عادات فرهنگی است.[6]

از نظر اریکسون(Erikson) و برگمن(Beregman) دسته‌ای از کشمکش‌های درونی در افراد پیر وجود دارد که ما هنگام برخورد با آن‌ها متوجه آن نمی‌شویم. ما بر بسیاری از مشکلات اجتماعی و جسمی آن‌ها آگاهی داریم و ممکن است با وجود اینکه افراد سالخورده کارایی ندارند، برای آن‌ها احساس دلسوزی کنیم. اما ما می‌توانیم از طریق یافتن نمونه‌هایی از افراد پیر که مفیدتر و پرانرژی‌تر هستند و بیشتر در کارهای اجتماعی شرکت دارند تصور خود را در مورد سالخوردگان اصلاح کنیم.

به هر حال ارزیابی ما از پیری، همچنان براساس رفتار بیرونی آن‌ها است و از بررسی بحران‌های درونی آن‌ها عاجز هستیم. ما نمی‌توانیم درک کنیم که وقتی فرد سالمند ساکت و آرام است، احتمالا در حال دست و پنجه نرم کردن با مهمترین پرسش‌های زندگی‌اش است، سوال‌هایی مثل آیا اکنون باید با مرگ روبرو شوم؟ آیا زندگی من بامعنا بوده است؟ چه چیزی زندگی را معنادار می‌کند؟ [7]

طرز پیر شدن برحسب فرهنگ متغیر است. در فرهنگ‌های ساده و سالم، طول عمر سالخوردگان به مجموعه‌ای از دلایل وابسته است.

مقام و منزلت یک سالخورده در جامعه بالاست، فرد سالخورده با خانواده خود که برای او احترام قائلند و او را برای خود و جامعه مفید می‌دانند زندگی می‌کند. کناره‌گیری اجباری از فعالیت‌ها وجود ندارد و او تا هر زمان که بتواند به کار ادامه می‌دهد.[8]

نشانه‌های بدنی پیری

رسیدن به سنین بالای زندگی نتیجه عوامل پیچیده‌ای است که مهمترین آن‌ها عبارتند از: وضعیت ژنتیک فرد، وضع تغذیه، بهداشت و عوامل محیطی دیگر. اما در هر صورت رسیدن به پیری همراه با تغییرات جسمی به خصوص کاهش قدرت بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و کاهش قدرت بدنی و سرعت واکنش در برابر محرک‌هاست.

عموما تا سن 65 سالگی احتیاجی به کاهش شدید کارهای روزانه نیست. گروهی از افراد سالمتر بالای 65 سال نیز می‌توانند چند سال دیگر به ادامه کارهای قبلی خود بپردازند. از نظر فعالیت‌های روزمره خوردن، پوشیدن، حمام کردن، آشپزی، خرید و انجام کارهای خانه نیز بیشتر سالخوردگان تا سن 80 سالگی و گاهی پس از آن نیز شخصا از عهده کارهای خود برمی‌آیند. برخی از افراد مسن نیز دچار یک بیماری مزمن یا بیشتر هستند. شایعترین این بیماری‌ها عبارتند از: درد مفاصل، لرزش عضلانی، ضعف شنوایی و بیماری‌های قلبی.

در هر صورت افراد مسن بیشتر به پزشک مراجعه می‌کنند، در بیمارستان بستری می‌شوند و وقت و پول بیشتری برای مراقبت‌های بهداشتی صرف می‌کنند. مراجعه به دندانپزشک برای مراقبت از لثه و دندان نیز به دلیل اهمیت در امر تغذیه حایز اهمیت است. ضمنا افرادی که در مراکز نگهداری از سالمندان زندگی می‌کنند، که البته درصد بسیار کمی از سالخوردگان را تشکیل می‌دهند، نیاز به مراقبت‌های پزشکی و روانی بیشتری دارند. در هر صورت میزان سلامتی فرد در دوره پیری وابسته به سبک زندگی، تغذیه، خواب، ورزش، استفاده یا عدم استفاده از سیگار و الکل و رفتار جنسی است.[9]

همچنین پیری همانند بلوغ با تغییراتی در اندام‌ها(شکل ظاهری آن‌ها) و نیز تغییراتی مربوط به تغذیه بافت‌ها مشخص می‌گردد. آشکارترین تغییرات در این سطح بی‌شک تغییراتی است که در زمینه اعضای بیرونی همچون پوست و مو به وقوع می‌پیوندد.[10]

یکی دیگر از تغییرات جسمی دوره پیری حساسیت در مقابل سرما و گرما است و بدن فرد نمی‌تواند در مقابل آن‌ها به سرعت خود را سازگار کند. مقدار خواب نیز در این دوره کاهش می‌یابد. از سوی دیگر چین‌وچروک‌های بدن به دلیل کم شدن چربی و لاغر شدن عضلات زیر پوست بیشتر می‌شود. سایر تغییرات آشکار، نظیر کم شدن و نازک شدن و سفید شدن موی سر و رویش مو در چانه زنان و گوش مردان را همه مشاهده کرده‌اند. همچنین پهنا و وزن بدن کمتر، قد کوتاهتر و استخوان‌ها لاغرتر و بدن خمیده‌تر می‌شود.

به علاوه با افزایش سن، ظرفیت ذخیره اندام‌ها کاهش می‌یابد و فرد نمی‌تواند در برابر مشکلات به قدر کافی مقاومت کند و به ناچار باید فعالیت‌های خود را کمتر کند و به این ترتیب وابستگی‌های او به دیگران بیشتر می‌شود.[11]

البته از میان اندام‌های بدن سلامت مغز دیرتر از همه کاهش می‌یابد. به طوری که مغز یک فرد سالخورده سالم خیلی شبیه به مغز یک فرد جوان سالم است و کارکردهای گذشته خود را حفظ می‌کند.[12]

پیری، مرحله پیشرفته زندگی است و مردان و زنان سالخورده‌ای که خوب زندگی کرده، فرزندان شایسته تربیت کرده و در تولید و خدمات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آثار مثبتی از خود به جای گذاشته‌اند، شایسته بیشترین احترام و حمایت هستند و هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصه‌های زندگی به کنار گذاشت.[13]

مقاله

نویسنده مهدي مطهري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS