وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ فِي خَلْقِ الْغَمَامِ الدُّلَّحِ- وَ فِي عِظَمِ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ وَ فِي قَتْرَةِ الظَّلَامِ الْأَيْهَمِ- وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تُخُومَ الْأَرْضِ السُّفْلَى- فَهِيَ كَرَايَاتٍ بِيضٍ قَدْ نَفَذَتْ فِي مَخَارِقِ الْهَوَاءِ- وَ تَحْتَهَا رِيحٌ هَفَّافَةٌ- تَحْبِسُهَا عَلَى حَيْثُ انْتَهَتْ مِنَ الْحُدُودِ الْمُتَنَاهِيَةِ
لغات
دلح: جمع دالحه: سنگينيها، سنگينى آب بر ابرها.
شمخ: عالى، برتر.
فتره الظلام: سياهى آن، در اين جا به معنى مخفى و پوشيده آمده است.
أبهم: حالتى كه در آن هدايت ممكن نيست.
تخوم: جمع تخم، انتهاى زمين، حد آخر آن.
ريح الهفّافة: باد ساكن، پاكيزه و خوشبو.
ترجمه
گروهى از اين فرشتگان موكّل و گماشته بر ابرهاى پر آب و كوههاى بلند با عظمت و ظلمتهاى بسيار تيره و تار هستند (تا ابرها باندازه لازم ببارند، و كوهها از هم فرو نپاشند، و مردم در تاريكيها راهنمايى شوند). دسته اى ديگر اشخاصى هستند كه گامهايشان زمينهاى پست، آخرين طبقه زمين را شكافته، در حالى كه هيأت وجودى آنان همچون پرچمى سفيد و نورانى منافذ هوا را پر كرده است. (گردن به فلك كشيده اند). در زير پاى آنها باد ساكن و آرام لذّت بخشى است كه آن را ضبط كرده، تا بجايگاه محدود و در دسترس برسانند.
شرح
18- قوله عليه السلام: منهم من هو فى خلق الغمام الى قوله لأبهم:
بعضى از فرشتگان در كار خلقت ابرها هستند. اين تقسيم كه امام (ع) انجام مى دهد، مربوط به مطلق و يا جنس فرشتگان است و آنچه تاكنون از اوصاف آنها گفته شد، مخصوص فرشتگان آسمان بود.
در شريعت به ما رسيده است كه در ابرها فرشتگانى قرار دارند كه خداوند را تسبيح و تقديس مى كنند. در كوهها و مكانهاى تاريك نيز فرشتگانى حضور دارند. البتّه اينان ملائكه زمين هستند. و يقينا آنچه، در خطبه اول راجع به فرشتگان گفته شد، دانسته ايد (پس نيازى به تكرار آن نيست).
19- قوله عليه السلام: و منهم من خرقت أقوامهم تخوم الأرض السفلى إلى قوله المتناهية:
برخى ديگر از فرشتگان گامهايشان تا منتهى اليه زمين پايين را شكافته و در آنجا قرار دارد. بى شباهت نيست كه اين دسته از فرشتگان آسمانى باشند.
لفظ «اقدام» يعنى گامها استعاره از دانش آنهاست كه بر تمام زمين پايين و اطراف آن إحاطة دارد وجه شباهت علوم با گامهاى روان و پوينده اين است كه علوم مورد علم يعنى معلوم را در مى نوردد و در آن جارى مى شود و به نهايت آن مى رسد.
چنان كه گامها طىّ طريق مى كنند و به نهايت و مقصد حركت مى رسند. امّا تشبيه كردن فرشتگان به پرچمهاى سفيد آويخته در منافذ جوّ و هوا بدو دليل است.
الف- سفيد بودن آنها به اين دليل است كه رنگ سفيد از كدر بودن و سياهى بدور است چنان كه دانش فرشتگان از آلودگى و تيرگى باطل و تاريكيهاى شبهه بدور مى باشد.
ب- نفوذ و سرايت دانش آنها، در اجزاى علوم چنان است كه پرچمها در هوا نفوذ مى كنند، و در مجراى فضا به حركت در مى آيند.
امام (ع) در عبارت فوق به بادهايى كه گامها را در محدوده معيّنى نگاه مى دارند اشاره كرده است. مقصود حكمت الهى است كه به هر چيز آنچه سزاوار بوده، عطا فرموده و هر موجودى را در حدّ وجوديش محدود كرده است. منظور از وزش بادها، زيبايى تصرّف و جريان آنها در مخلوق و مصنوعات خداوند مى باشد.
|