خیلی از عزیزان آرزوی کربلا و مکه و سوریه دارند، ولی توفیقش را ندارند، امکاناتش را ندارند. اما خدای متعال جایگزینی گذاشته که همان برکات را دارد. امام جواد علیه السلام فرمودند: زیارت پدرم امام هشتم از زیارت امام حسین بالاتر است. خیلی مهم است، کربلا هم آنجا هست، مکه هم آنجا هست. یکی از دوستان می گفت: می خواستم مشهد بروم پول نداشتم، یک مقدار از ضروریات زندگیم را فروختم و رفتم. وقتی برگشتم، بقال سر کوچه و افراد محلمان گفتند: حاج آقا، ما خواب دیدیم که شما مکه مشرف شدید، مکه رفته بودید؟ گفتم: نه، زیارت امام هشتم رفته بودم. در روایت هست: کسی که امام رضا را زیارت کند، ثواب هفتاد و هشت حج قبول شده را به او می دهند. در روایت دیگری هست: مثل اینکه هفتاد هزار حج قبول شده به جا آورده است. امام جواد فرمود: کسی که به زیارت پدرم علی بن موسی الرضا برود و گرما وسرما به او برسد، قطره باران به او بخورد، خدا آن بدن را به برکت علی بن موسی الرضا بر آتش جهنم حرام می کند. روایت داریم که درجه زائرین قبر علی بن موسی الرضا از همه زائرین بیشتر است، عطا و مزدشان هم بیشتر است.
آیة الله حائری خیلی به زیارت امام هشتم مشرف می شد. وقتی که فوت کرد، یکی از علمای قم ایشان را در خواب دید که جایش خیلی خوب است، در باغی از باغ های بهشتی است. سئوال کرد که چه خبر؟ گفت: وقتی که من فوت کردم، تنها شدم و همه من را رها کردند و روح من در تنهایی قرار گرفت. یک وقت دیدم که قبر من باز شد و یک نوری از آسمان پایین آمد؛ پرده ای کنار رفت و دیدم آقا علی بن موسی الرضا به دیدن من آمدند. فرمودند: فلانی، تو در غربت هفتاد مرتبه به زیارت من آمدی، من هم به دیدار تو خواهم آمد و این بار اولش است. من سه موقع خطرناک می آیم و دستگیری می کنم. من دست زائرم را می گیرم و وارد بهشت می کنم.
چند نفر از بغداد حرکت کردند که زیارت امام هشتم بیایند. دو نفر از آنها خیلی دلشان می خواست به زیارت بیایند، ولی نتوانستند. دم دروازه بغداد گفتند: سلام ما را به علی بن موسی الرضا برسانید. آقا برای این زائرین و همین طور آن دو نفر، امان نامه از آتش جهنم نوشتند و دادند. گفتند: آقا ما پنج نفریم. فرمودند: آن دو نفری که دم دروازه بغداد گفتند که سلام ما را به علی بن موسی الرضا برسانید، آرزوی زیارت من را داشتند. در جای دیگری گفتند: آقا چرا شما زحمت می کشید و به زوارتان نامه می دهید؟ چرا به خادم ها نمی دهید؟ فرمودند: این زائرها به خاطر من آمدند، به خاطر خادم های من که نیامدند، از راه دور زحمت و سنگینی راه را تحمل کردند.
امام هشتم رهایمان نمی کنند. آن امامی که در زمان حیاتش دوست داشت برایش روضه بخوانند، امام رضا بود. در مدینه خانواده اش را جمع کرد و فرمود: دوست دارم برایم گریه کنید. گفتند: آقا، گریه پشت سر مسافر میمنت ندارد. فرمودند: بله، آن مسافری که امید برگشت داشته باشد؛ ولی این سفر، سفر آخر من است. معمولا سمی که به امام ها می دادند، چند روز، یک هفته، گاهی چهل روز طول می کشید که اثر کند. اما نمی دانم اول صبح به آقا چه سمی دادند که مسموم شدند و قبل از ظهر شهید شدند. امان از دل امام رضا!
-
دم رفتن به هرجانب نظرداشـت
امید دیدن روی پسر داشت
-
کـجـایـی ای تـقـی آرام جـانـم
سرور قلب و نور دیدگانم
-
مرا زهرجفا خونین جگرکرد
تورا اندر مدینه بی پدر کرد
ابا صلت می گوید: دیدم آقا مثل مار گزیده به خود می پیچد و ناله می کند. یک وقت چشم هایش را باز کرد و دید یوسفش به بالینش آمد. اما در کربلا عوض این که پسر به بالین پدر بیاید، پدر داغ دیده به بالین پسر آمد. دید بدن جوانش قطعه قطعه است؛ صورت به صورت علی گذاشت و صدا زد: یا علی! «على الدنيا بعدك العفا»[1]
حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد
[1]. (عزت الله مولایی/ مع الركب الحسينى (ج 4)/ ص: 355).