دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریه ی سیستم ها systems theory

No image
نظریه ی سیستم ها systems theory

روابط بين الملل، سياست بين الملل، تئوري تحليل نظام ها، برتالنفي، نظريه ي سيستم ها، نظريه ي تحليل نظام ها، علوم سياسي

نویسنده : علي محمد ابوالحسني

نظریه‌ی سیستم‌ها(systems theory) ، نظریه‌ای جامع و کل‌نگر است. از نظر برتالنفی ـ مؤسس این تئوری ـ سیستم عبارت است از تعدادی عنصر که با یک‌دیگر ارتباط‌هایی دارند. با تکیه بر این تعریف، سیستم موجودیتی است متشکل از عناصری مرتبط و متعامل که این ارتباط و تعامل، نوعی کلیت و تمامیت به آن می‌بخشد.[1]هنگامی که این تعریف را در روابط بین‌الملل به کار می‌بریم، از آن چنین قصد می‌کنیم:

«نظام بین‌المللی از مجموعه‌ای از واحدهای سیاسی مستقل (دولت‌ها‌) تشکیل شده است که همواره در تعامل با یکدیگر به سر می‌برند».[2]

از ویژگی‌های برجسته‌ی این نظریه، تطبیق و سازواری آن با نظام بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی (داخلی) است؛ یعنی می‌توان دنیا یا منطقه‌ای از آن و یا یک کشور را به صورت « نظام یا سیستم» تصور کرد. مفهوم نظریه‌ی سیستم، ابتدا در زیست‌شناسی، آن‌گاه در علوم رفتاری و در نهایت در علم سیاست و روابط بین‌الملل مطرح گردید. دانشمندان بیولوژی، چرخه‌های حیات در میان موجودات زنده را به «سیستم» تشبیه کردند. عالمان علوم اجتماعی با استفاده از این مفهوم، انسان و جامعه را به صورت یک سیستم به تصویر کشیدند و نظریه‌پردازان بین‌المللی نیز مجموعه‌ی دولت‌ها و سایر بازیگران را به مثابه‌ی سیستم در نظر می‌گیرند.

ریشه‌ها و دانشمندان نظریه‌ی سیستم‌ها

اکنون ریشه‌های نظریه‌ی سیستم‌ها را باید در علوم بسیار متفاوتی جستجو کرد. لیلینفلد به حوزه‌های زیست‌شناسی، سیبرنتیک، و تحقیق عملیاتی اشاره کرده است. نظریه‌ی سیستم‌ها در علم سیاست از رشته‌های اقتصادی، جامعه‌شناسی و سایر علوم اجتماعی هم تأثیر پذیرفته است. رشته‌ی تاریخ هم در این زمینه نقشی داشته است.[3]

انواع نظریه‌ی سیستم‌ها مشخصا از سه نویسنده متأثر بوده‌اند و هر سه نیز اصطلاح سیستم را به مفهوم کلان[4] آن در سیاست مقایسه‌ای به کار برده‌اند. دیوید ایستون در کتاب «سیستم سیاسی»[5] و سایر آثار خود مفهوم سیستم یا نظام سیاسی را همراه با دروندادها[6]و بروندادها،[7] تقاضاها،[8] حمایت‌ها،[9] و بازخوران[10] آن مطرح ساخته است. اساس مفهوم‌پردازی[11] وی در مورد سیستم را در مقاله‌ی مشهور وی در سال 1957م می‌توان مشاهده کرد. گابریل آلموند از انسان‌شناسان کارکردگرایی چون برانیسلاف مالینوفسکی و آ.‌آر.‌رادکلیف‌ـ‌براون و جامعه‌شناسانی چون ماکس وبر و تالکوت پارسونز متأثر است. به‌علاوه، آلموند از آثار مربوط به نظریه‌ی گروه‌ها، مثل کتاب دیوید ترومن، نیز تأثیر پذیرفته است.[12]

مسائل مفهومی تئوری سیستم‌ها

برخی از مفاهیم و واژه‌های کلیدی برای تحلیل تئوری نظام‌ها از اهمیت بیشتری برخوردارند که فراگیری آنها ضروری است. باید توجه داشت که چگونگی ارتباط بین این مفاهیم، بنیان‌های تجزیه و تحلیل نظریه‌ی سیستمی را شکل می‌بخشد. این مفاهیم عبارتند از:

1- ثبات و تعادل: هرچند این دو مفهوم، مترادف و به یک معنا نیستند؛ اما در یک رابطه‌ی نزدیک و تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند. ثبات به معنای پایداری و استمرار روابط میان متغیرهای سیستم می‌باشد که در مقابل آن، حالت عدم تعادل می‌باشد. یک نظام بی‌ثبات به آسانی تعادل خود را از دست می‌دهد و نامتعادل می‌شود، در حالی‌که نظام‌های باثبات، یا دارای تعادل هستند و یا برای کسب یک سطح تعادل بالاتر تلاش می‌کنند. یکی از ویژگی‌های سیستم، تلاش جهت حفظ تعادل یا دستیابی به سطح تعادل نوین می‌باشد.

2- کنش متقابل: تعادل یا کنش و واکنش، همواره در میان عناصر سیستم جاری و ساری می‌باشد. کارکرد هر سیستم به کنش متقابل اعضای آن بستگی دارد. به هر میزان کنش متقابل بیشتر شود، سیستم پیچیده‌تر می‌گردد. با تشخیص روابط متقابل و چگونگی آن در میان عناصر متشکله‌ی نظام، می‌توان وضعیت نظام را تحلیل کرد.

3- همبستگی: میان عناصر هر نظام، وابستگی متقابل وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی تأثیر‌پذیری آنها از یک‌دیگر است. این ارتباط سازمان‌یافته و پیوسته موجب می‌شود که واحدهای سازنده‌ی نظام از درجه‌ای از حساسیت و آسیب‌پذیری نسبت به هم برخوردار شوند. از این‌رو، رفتار و کنش هر واحدی باید بر مبنای نقش و وظیفه‌ای باشد که بدان واگذار شده است، زیرا در غیر این صورت باعث صدمه به عناصر دیگر می‌شود.

4- سازواری و انطباق: هر سیستمی دارای ظرفیت معینی است که قابلیت میزان پذیرش بار وارده به سیستم را نشان می‌دهد. بدین معنا که هر چه ظرفیت و قابلیت سیستم بیشتر باشد، می‌توان انطباق‌پذیری بیشتری را از آن انتظار داشت. بر عکس، سیستم‌های دارای قابلیت و ظرفیت کم، با ورود بار اضافی نمی‌توانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند، در نتیجه تعادل خود را از دست می‌دهند.

5- تحول و دگرگونی: از ویژگی‌های مهم جامعه‌ی انسانی و نظام بین‌المللی، دگرگونی‌هایی است که هر روز حادث می‌شود. از آن‌جا که سیستم موجودات زنده پویاست و قابلیت پذیرش دگرگونی و هضم آنها را دارد، تا حدودی از استحاله و تغییر شکل نظام جلوگیری می‌شود. اما اگر میزان تحول بسیار زیاد و شدید باشد باعث فروپاشی سیستم می‌شود. این نوع دگرگونی را می‌توان از تغییر نظام چندقطبی به دوقطبی یا دوقطبی به تک‌قطبی مشاهده کرد.[13]

عناصر و اجزی تشکیل دهنده‌ی سیستم

هر سیستم یا نظام را دارای چهار عنصر اساسی می‌دانند که تجزیه و تحلیل سیستماتیک در مورد آنها صورت می‌گیرد. این اجزا عبارتند از:

1- نهاده (درون‌داده):[14] عوامل و متغیرهایی که به سیستم وارد می‌شوند نهاده نام دارند. در یک نظام سیاسی، مجموعه‌ها (تقاضاها) و حمایت‌ها در این حوزه قرار می‌گیرند. نهاده در نظام بین‌المللی عبارت از اقدامات، رفتارها و سیاست‌های خارجی دولت‌هاست.

2- داده:[15] برون‌داده یا ستاده به خروجی سیستم مربوط می‌شود. تصمیمات و خط مشی‌های یک نظام داخلی در قبال تقاضاها و حمایت‌ها، جزء داده‌ها محسوب می‌شود. در یک نظام بین‌المللی، رفتار سایر بازیگران در مقابل سیاست خارجی یک دولت، داده‌ی نظام می‌باشد.

3- بازخور:[16] ارزیابی هماهنگی یا ناهماهنگی بین نهاده‌ها و ستاده‌ها در فرایند بازخور مورد بررسی قرار می‌گیرد. چنان‌چه تصمیمات سیاست‌گذاران (ستاده‌ها)، هماهنگ با درخواست‌های مردم (نهاده‌ها) باشد، نتیجه بازخور مثبت می‌باشد، اما اگر سیستم اطلاعاتی به تصمیم‌گیرندگان منعکس کند که مردم ناراضی هستند، بازخور منفی است.

4- محیط داخلی و خارجی:[17] محیط به مقتضیات و شرایطی اطلاق می‌شود که سایر عناصر متشکله در آن عمل می‌کنند. به عنوان نمونه، محیط ارزشی و فرهنگی که سیاست‌مداران در آن به تصمیم‌گیری می‌پردازند از این نمونه می‌باشد.[18]

اهداف سیستم

اهداف سیستم می‌تواند مراحل زیر را شامل شود:

1- رساندن اطلاعات صحیح در زمان و هزینه‌ی مناسب.

2- بالابردن ضریب اطمینان تصمیم‌گیری‌ها.

3- بالا بردن ظرفیت پردازش کارها.

4- بالا بردن سود.

5- افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها.[19]

به تعبیر دیگر، اهداف نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها به عنوان دانشی میان رشته‌ای عبارت است از: ایجاد مدل‌های تعمیم‌یافته‌ی سیستم‌ها، تهیه‌ی یک دستگاه منطقی‌ ـ‌ روش شناختی برای تشریح کارکرد و رفتار عنصر سیستم‌ها، تنظیم نظریه‌های تعمیم‌یافته‌ی انواع مختلف سیستم‌ها از جمله نظریه‌های پویایی سیستم‌ها و فرایندهای کنترل.[20]

پیش فرض‌های نظریه‌ی سیستمی

مهم‌ترین پیش‌فرض‌های تفکر سیستمی عبارتند از:[21]

1- تبدیل‌ناپذیری و استنباط‌ناپذیری خواسته‌های یک سیستم از ویژگی‌های عناصر آن.

2- وجود منشأ دگرگونی یک سیستم در چارچوب خودش.

3- غیرتاریخی بودن تحلیل یک سیستم.

4- قانون‌مندی هستی و امکان کشف آن.

5- امکان استفاده از روش‌های طبیعی در علوم انسانی.

6- وجود اصل تعادل در پدیده‌ها.

7- عمومیت نسبت به سیستم‌های مختلف.

8- تشابه سیستم زنده با ماشین .

9- سکولار دیدن وضعیت و سلسله‌مراتبی بودن آن.

اصول نظریه‌ی سیستمی

هرچند اصول نظریه‌ی سیستمی ممکن است تا حدی با پیش‌فرض‌ها تداخل داشته باشند، با اندکی تسامح می‌توان اصول این نظریه را چنین دانست:

هدف‌مندی، کل‌گرایی،[22] نظم‌یافتگی، سازش‌پذیری،هم‌پایانی[23] (رسیدن به نتایج یکسان با شرایط اولیه و ورودی‌های مختلف)، وابستگی متقابل، تعامل و تفکیک‌پذیری (سیستم سلسله‌مراتبی و پیداشدن زیرسیستم‌ها برای هر سیستم). برتالنفی اصول نظریه‌ی سیستم‌ها را چنین تلخیص می‌کند: کلیت، جمع‌پذیری، مکانیزاسیون، تمرکز و سلسله‌مراتب.[24]

تئوری سیستمی و علوم سیاسی (تصمیم‌گیری سیاسی)

یکی از عمده‌ترین مسائلی که بر سر راه علوم سیاسی قرار دارد، یافتن واحدهای ثابت تجزیه و تحلیل به منظور فهم رفتار سیاسی بشر است. تئوری سیستم‌ها، با مطالعه‌ی سیستماتیک «واقعیت»های سیاسی و «محیط» پیرامون آن، مفاهیمی ارائه می‌نماید که محقق را در تجزیه و تحلیل یاری می‌دهد. به‌علاوه، به عنوان کمترین فایده، تئوری سیستم‌ها به پژوهش‌گر کمک می‌کند تا اطلاعاتی که به عنوان داده‌های مهم جمع‌آوری کرده است توصیف نماید. این کارکرد‌ها راه را برای ایجاد یک تئوری عمومی هموار می‌سازد. مفاهیمی که در بالا آوردیم، به صورت تحلیلی، دو بخش مهم از زندگی سیاسی را تعریف می‌نمایند:

1- انواع فعالیت‌هایی که در سیستم سیاسی جریان دارد و ما آن‌را کارکرد[25] (وظیفه) می‌نامیم.

2- مسیر و روشی که فعالیت‌های مزبور از طریق آن به انجام می‌رسد، یعنی فرایند.[26]

پس در واقع، سیستم سیاسی شامل ساختار (نحوه‌ی ارتباط و پیوستگی کارکردها) و فرایند زندگی سیاسی است. بدین‌ترتیب تجزیه و تحلیل فرایندها و ماهیت و شرایطی که در آن پاسخ‌های سیستم به منظور جذب و هضم کارکردها بروز می‌نماید مسئله‌ی اساسی تئوری سیاسی است که در این راستا می‌بایست به نکات زیر توجه کرد:

1- فرض این نگرش آن است که کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی در جامعه (چه داخلی و چه بین‌المللی) در مجموع یک «سیستم رفتار» را تشکیل می‌دهد.

2- سیستم سیاسی در خلأ واقع نیست، بلکه به وسیله‌ی محیط‌های فیزیکی، بیولوژیکی، اجتماعی و روان‌شناختی احاطه شده است. بدون در نظر گرفتن محیط‌های مزبور نمی‌توان رفتار یک سیستم سیاسی، به منظور باقی ماندن در شرایط ثبات و تغییر را درک نمود.

3- به عنوان نتیجه یا لازمه‌ی نکته‌ی دوم، سیستم سیاسی یک سیستم باز می‌باشد؛ اجزاء سیستم سیاسی در شرایطی که وقایع و تأثیرات برآمده از محیط کل به وجود آورده‌اند، باید عمل کنند.

4- مشاهده‌ی سیستم مقاوم و باقی (با توجه به وجود عوامل مخرب محیطی) بدان معناست که سیستم‌های مزبور قدرت ایستادگی در برابر آشفتگی‌ها را دارند و می‌توانند خود را با شرایط موجود وفق دهند. این عمل توسط مکانیزم‌هایی صورت می‌پذیرد که طی آن، سیستم‌های باقی، رفتار خود را تنظیم می‌کنند و در صورت لزوم ساختار داخلی و حتی اهداف خویش را تغییر می‌دهند.[27]

نقد و بررسی محدودیت‌های این نظریه

1- راپوپورت معتقد است نظریه‌های عمومی سیستم‌ها بیشتر شامل یک نگرش (جهان‌بینی) یا یک روش‌شناسی است، تا یک نظریه به مفهومی که در علم به این اصطلاح داده می‌شود.

2- کاوز برای اولین‌بار در سال 1968م نوشت نظریه‌های عمومی سیستم‌ها در واقع یک نظریه‌ی برین است. پیاژه هم می‌گوید: ساختارگرایی در کل یک روش است، و نه یک آیین و وقتی که تا اندازه‌ای آیینی می‌شود به آیین‌های بسیاری می‌انجامد. پس چون روشی است با تمام روش‌های دیگر پیوند برقرار می‌سازد و آنها را نیز شامل می‌شود.

3- برخی معتقدند در نظریه‌ی سیستم‌ها نوعی تناقض فلسفی وجود دارد؛ چرا که توصیف سیستم مشروط به توصیف اجزا ریزتر و درشت‌تر است، بنابراین نوعی توقف کل بر جزء و جزء بر کل در آن دیده می‌شود.

4- به نظر می‌رسد نظریه‌ی سیستمی را می‌توان تنها از باب استعاره، در خصوص یک اندیشه یا نظام اندیشه‌ای به کار برد.[28]

مقاله

نویسنده علي محمد ابوالحسني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

عهدنامه گلستان

No image

حزب بعث

No image

سیاست خارجی

Powered by TayaCMS