تأثیر شب و روز جمعه بر دعا
حاجات معنوی و آخرتی
حاجات مادّی و دنیایی
وسعت رزق و سلامتی؛ سرآمد حاجات دنیایی
ساعاتاجابت دعا در روز جمعه
ثواب خیر و عقاب شرّ در روز جمعه
آماده سفر آخرت باش!
توسّل به قمر بنی هاشم علیه السلام
کلیدواژه ها: زمان دعا-روز جمعه- شب جمعه- حاجت مادی- سفر آخرت.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا
نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1].
ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن، یعنی بازگوکردن کلام ربّ و ماه دعا، یعنی سخن گفتن
عبد با ربّ است و دعا هم بر دو قسم است؛ مأثور و غیرمأثور. عرض کردم که برای دعا شرایط
و آدابی هست و بحث ما به اینجا رسید که دعا مؤثر است اما عواملی هم هستند که بر روی
دعا اثرگذارند.یکی از عوامل مؤثر بر دعا،عامل زمان بود.مااوّل در مورد «شبانه
روز» بحث کردیم؛
اگر دقت کنید سه موقعیت را مطرح می کنند؛یکی هنگام طلوع آفتاب، دوم هنگام زوال شمس،
یعنی نیم روز و سوم هنگام غروب آفتاب. اگر خوب دقت کنید، می بینید که در معارف ما چقدر
زیبا مسائل معنوی ما با مسائل ماّدی آمیخته شده است. اوّل و وسط و آخر هر روز نسبت
به جمیع امورت، به یاد خدا باش و از او بخواه و خودت را به او واگذار کن. «لَا حَولَ وَ لَا قُوَّۀَ إلَّابِالله»؛
متوجه این معنا باش که هیچ پناهگاه و نیرویی جز پناهگاه الهی نیست. لذا آیات و روایات
ما اوّل و وسط و آخر روز را مطرح می کند. این برای شبانه روز بود؛ حالا گام به گام
پیش می رویم.
امّا هفته؛ در روزهایی که ایّام هفته را تشکیل می دهند، می بینیم که در روایات ما شبِ
جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاری شان بر روی دعا به طور خاص مطرح می کنند. روایات
در این زمینه بسیار است.
در باب شب جمعه ما روایات متعددی داریم؛یک روایت از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله
وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا
كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛ خداوند
در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشته ای را به آسمان دنیا فرو می فرستد؛«وَ
لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب
جمعه هم که می شود از اوّل شب می فرستد؛«فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به
او فرمان می دهد، پس او ندا می کند. حالا نداهایش چیست؟«هَلْ مِنْ
سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آیا درخواست کننده ای هست
که من درخواستش را اجابت کنم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛
آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپذیرم؟«هَلْ
مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آیا کسی هست که طلب آمرزش کند و او را بیامرزم؟
«يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ ای
کسی که طالب خوبی ها هستی، روی بیاور؛«يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ ای کسی که ـ نعوذبالله ـ به سمت شرّ داری می روی، دست بردار.
«فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ این فرشته آن قدر ندا می کند تا سپیده دم بدمد.
«فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ»[2]. وقتی که فجر طالع می شود، برمی گردد به
همان محلّ خودش که ملکوت آسمان است.
روایت دیگر، روایتی است که ابوبصیر از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند. تفاوت دو
روایت را خوب دقت کنید؛ آن روایت اوّل این بود که خدا یک فرشته را می فرستد که ندا
کند؛ امّا در روایت دوم می فرماید خودِ خدا ندا می کند. حضرت می فرماید:
«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ
مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خدای متعال
هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالای عرش ندا می دهد: «أَلَا
عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛
آیا بنده ای هست که مرا بخواند و از من برای آخرت و دنیایش
درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟ «أَلَا
عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ
عَلَيْهِ»؛ آیا بنده مؤمنی هست که قبل از طلوع فجر
از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذیرم؟«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ
عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ
الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛ آیا
بنده مؤمنی هست که من از نظر رزق و روزی بر او تنگ گرفته باشم، بیاید از من توسعه رزق
و روزی را تقاضا کند و روزی بطلبد تا من روزی دنیایی اش را توسعه دهم؟ «أَلَا
عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ»[3]. آیا بنده مؤمنی هست که بیماری داشته باشد
و بیاید از من شفا بخواهد قبل از اینکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا دهم؟
این روایت مفصل است و ادامه دارد. به همین مقدار در این دو روایتی که خواندم دقت کنید؛
هم مسأله امور معنوی را مطرح می کنند، هم امور مادّی را؛ هم گرفتاری های معنوی را که
انسان از بار گناه، سبکبار شود و هم مسأله حاجات دنیوی اش را مطرح می کند. البته روایت
اوّل به صورت کلی فرمود:
«فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آیا کسی هست که از
من درخواستی کند، تا من به او بدهم؛ امّا روایت دوم این درخواست ها و حاجت ها را بخش
بخش می کند.
امام باقر (علیه السلام) به ابوبصیر، اوّل به طور کلّی می فرماید
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛
اوّل این مطلب کلّی را فرمود؛ «دنیا» و «آخرت».
اوّل هم آخرت را مطرح می کند. در بین امور آخرتی هم اهمّ امور برای من این است که گناهانم
آمرزیده شود. می گوییم «دفع ضرر» اولی است از «جلب منفعت»؛
آیا بهتر نیست که انسان جلوی ضرر را بگیرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اینگونه
است. می گوید اوّل ضرر نکنم؛ منفعت پیش کش! لذا اوّل سراغ این می رود. البته اینجا
«دفع ضرر» نیست، بلکه «رفع ضرر» است.
یعنی مسأله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اوّلاً امور معنوی که اهمّ امور است
را مطرح فرمود؛ در امور معنوی هم اهمّ آن چیست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.
بعد هم می رود سراغ دنیایت. وسعت رزق می خواهی؟ خیال نکنی فقط با تلاش خودت، روزی ات
وسیع می شود! نه، تنگ و گشادیِ روزی دست کسی است که روزی رسان است. دست من و تو نیست.
یک وقت اشتباه نکنید؛ رزق یعنی روزی؛ روزییعنی چه؟ یعنی آن چیزی که من در حیات مادی
و نشئه دنیوی ام از آن بهره می گیرم؛ نه پول زیاد. در آخر بحثم هم به این مسأله اشاره
می کنم. ممکن است کسی بدود و پول زیاد گیر بیاورد؛ بعد تا آن پول را گیر آورد، یک چاله
و بلکه چاهی پیدا شود و یک دفعه در آن بیفتد. خوب، این روزی تو نبود. بی خود خودت را
خسته کردی! این همه تلاش کردی، آخرش هیچ!
اینها را در روایات داریم؛ این هایی که من می گویم از خودم نیست. پس مسأله این نیست؛
توسعه رزق به معنای آن چیزهایی است که من نسبت به زندگی دنیایی ام از آن بهره برداری
کنم و سود ببرم. گاهی هم ممکن است خیلی داشته باشم، امّا از آن طرف مبتلا به یک سنخ
رذیله ای باشم که حتّی برای خودم هم سود نبرم. می خواهم این را عرض کنم که در اینجا
تعبیر روایت، رزق و توسعه رزق است.
پس بعد از امور آخرتی و معنوی، می آید سراغ امور دنیایی که دو چیزی که اهمّ امور مادّی
است را من خواندم. یکی اینکه اگر گرفتاری مادّی دارم و رزقم تنگ است و دستْ تنگ هستم،
به مقداری که احتیاجم هست و بهره برداری می کنم دست و بالم باز شود. دوم، مسأله بدنی
و بیماری است؛ این دو تا را مطرح می کند. سرآمد نیازها و امور دنیایی، همین دو مسأله
است. بعد در روایت مسائل دیگر هم هست که من بیش از این نمی خوانم. لذا بر دعا در شب
جمعه تأکید شده است. یعنی این زمان، خصوصیت دارد و تأثیر می گذارد روی دعاهایی که انسان
می کند؛ چه در بُعد معنوی اش، چه در بُعد مادّی اش. حضرت بُعد مادّی را هم بخش بخش
کردند؛ مثلاً امور معیشتی و مزاجی اش از نظر بیماری و سلامتی را مطرح فرمودند.
من از شبِ جمعه بگذرم و به روزِ جمعه برسم[4].
راجع به روز جمعه روایات متعدد و بسیاری داریم. یک روایت از پیغمبر اکرم(صلّی الله
علیه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إنَّ
يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَيِّدُ الْأَيَّامِ » روز جمعه، سیّد و آقای ایّام هفته
است؛ «يُضَاعِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْحَسَنَاتِ»؛ خدا در روز جمعه حسنات را دو برابر می کند؛«وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ»؛
گناهان را در این روز می آمرزد؛«وَ يَرْفَعُ فِيهِ الدَّرَجَاتِ»؛ و بر
درجات او می افزاید. اوّل حسنات، بعد سیئات، بعد درجات؛ منظور از درجات، مقامات معنویه
است و دیگرربطی به اعمال خارجیه ندارد. اما مراد از حسنات، اعمال جوارحی بود که در
مقابلش پاداش است؛ در مقابل سیئات هم ـ نعوذبالله ـ کیفر است. «وَ يَسْتَجِيبُ
فِيهِ الدَّعَوَاتِ»؛ به طور کلی خداوند دعاهایی را که در روز جمعه می کنند،
مورد اجابت قرار می دهد. «وَ يَكْشِفُ فِيهِ الْكُرُبَاتِ»؛ رنج ها و گرفتاری ها را در این روز برطرف
می کند. «وَ يَقْضِي فِيهِ الْحَاجَاتِ الْعِظَامَ[5]».
خداوند در روز جمعه حاجت های بزرگ را برآورده می کند.
نکته بعدی راجع به این است که چه ساعتی از ساعات روز جمعه این اثر هست؟ آیا سراسری
است یا ساعت خاصی است؟ در یک روایت که خطبه ای است که علی (علیه السلام) خوانده و من
فقط این جمله اش را که راجع به جمعه است می گویم که فرمودند:
«وَ فِيهِ سَاعَةٌ مُبَارَكَةٌ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ
مُؤْمِنٌ فِيهَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ»[6].
یعنی در روز جمعه ساعتی هست که بنده مؤمن از خدای متعال چیزی درخواست نمی کند، مگر
آنکه خدا به او اعطاء می فرماید. معلوم می شودیک ساعت خاصی در روز جمعه هست که آن ساعت
خصوصیت دارد. مثل اینکه تأثیرش روی دعا بیشتر است که این تعبیر را می فرماید.
«وَ فِيهِ سَاعَةٌ مُبَارَكَةٌ لَا يَسْأَلُ
اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِيهَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ»
اینیک تعبیر بود؛ باز هم یک روایت دیگر از علی (علیه السلام) داریم که می فرمایند:
«أَكْثِرُوا الْمَسْأَلَةَ فِي يَوْمِ
الْجُمُعَةِ وَ الدُّعَاءَ فَإِنَّ فِيهِ سَاعَاتٍ يُسْتَجَابُ فِيهَا الدُّعَاءُ وَ
الْمَسْأَلَةُ»[7]. تفاوت بین
این دو روایت را می خواهم بگویم؛ در آن خطبه می فرماید «ساعت»، ولی در
این روایت «ساعات» می فرماید. معلوم می شود ساعات خاصی در روز جمعه هست[8]. علی (علیه السلام) وقتی که می فرماید:
«فَإِنَّ فِيهِ سَاعَاتٍ يُسْتَجَابُ
فِيهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ»، بعد در ذیل آن یک جمله دارد که می فرماید:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَيْرَ وَ الْشَّرَّ يُضَاعَفَانِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛
یعنی بدانید که در روز جمعه خیر و شرّ مضاعف می شود. هم در این خطبه و هم در این روایتی
که خواندم، دو مطلب هست. یکی این است که در روز جمعه ساعت مخصوص و زمان مخصوصی هست
که آن زمان اثرش بر روی دعا بیشتر است. هیچ منافاتی ندارد که سرتاسر روز مؤثر باشد،
امّا یک ساعت خاص اثرش بیشتر باشد. اینیک مطلب بود.
حالا برویم سراغ آن ساعت؛ در روایاتیک روایت هست از امام باقر(علیه السلام) که می فرماید:
«فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ سَاعَةٌ لَا
يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِيهَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ»؛
این همان کبرای کلیه است که در روایت علی(علیه السلام) هم
بود. فرمود در روز جمعه یک ساعتی هست که بنده مؤمنی از خدا درخواستی نمی کند و حاجتی
نمی طلبد، مگر اینکه خدا به او عطا می کند. حالا بحث در این است که کدام ساعت است؟
بعد امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «وَ هِيَ مِنْ حِينِ تَزُولُ
الشَّمْسُ إِلَى حِينِ يُنَادَى بِالصَّلَاةِ»[9].
حضرت خیلی زیبا محدودش می کند! موقعی که ظهر می شود،یعنی ظهر شرعی که زوال شمس است،
تا موقعی که ندا داده می شود که این اشاره به آیه شریفه در سوره جمعه و ندا برای نماز
جمعه است[10]. چقدر زیبا حضرت آن ساعت را توضیح
می دهند.
دریک روایت دیگر هست که این روایت را من دیده ام که از حضرت زهرا (سلام الله علیها)
نقل می کنند که حضرت این جملات را فرمود:
«سَمِعْتُ النَّبِيَّ أنَّ فِي الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لَا يُرَاقِبُهَا رَجُلٌ
مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللهَ عَزَّوَجَلَّ فِيهَا خَيْراً إلَّا أعْطَاهُ إيَّاهُ»؛ می گوید من از پیغمبر شنیدم که فرمودند در روز جمعه یک ساعتی
هست که اگر شخص مسلمان مراقبت داشته باشد و از خدا در آن ساعت خیری بخواهد، مطمئنّاً
خدا به او عنایت می کند. «قَالَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ أيُّ
سَاعَةٍ هِيَ»؛ می گوید من از پیغمبر سؤال کردم این
ساعتی که شما گفتید چه وقتی است؟ «قَالَ إذَا تُدَلَّى نِصْفُ عَيْنِ
الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ»؛یعنی حضرت فرمود آن موقعی
که نصف خورشید هنگام غروب استتار پیدا کند. بعد در ادامه روایت دارد: «وَ
كَانَتْ فَاطِمَةُ تَقُولُ لِغُلَامِهَا إصْعَدْ عَلَى الضِّرابِ فَإذَا رَأيْتَ نِصْفَ
عَيْنِ الشَّمْسِ قَدْ تُدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَأعْلِمْنِي حَتَّى أدْعُو»[11]. یعنی حضرت زهرا به غلامش می فرمود
برو به پشت بام و نگاه کن، هر وقت این زمان فرا رسید که موقع غروب، نصف خورشید بالا
بود، من را خبر کن؛ می خواهم دعا کنم.
من همین طور گام به گام همه این روایات را برای شما بررسی کردم؛ محصولی که به دست من
آمده از آن ها این است که اوّلاً زمان مؤثر است. دعا خودش کاربرد دارد، اما این ها
عواملی هستند که روی اجابت دعا اثر می گذارند؛ از جمله روز جمعه. اما در روز جمعه دو
موقعیت و دو زمان است که اثرش بیشتر است. یکی وقت زوال شمس تا قبل از اینکه نماز جمعه
شروع شود؛ دوم، هنگام غروب آفتاب که هنوز تمام قرص پنهان نشده باشد و یک مقداری از
قرص خورشید نمایان باشد؛ یعنی آخرین لحظات روز جمعه. بنابر این من این بحث را به این
مقدار جمع بندی کرده باشم که در ایام هفته، شب و روز جمعه، این دو زمان مؤثرند. بعد
هم روند اثرگذاری و جنبه های عملی و کاربردی اش را هم تا حدی بیان کردم.
امّا مطلب دوم این بود که بعد از آنکه حضرت علی علیه السلام فرمود:
«أَكْثِرُوا الْمَسْأَلَةَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ الدُّعَاءَ
فَإِنَّ فِيهِ سَاعَاتٍ يُسْتَجَابُ فِيهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ»، این
جمله را هم اضافه کردند که: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَيْرَ وَ الْشَّرَّ يُضَاعَفَانِ
يَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ عجب! بیا ببین قضیه چه شد! این زمان، دو کاربرد
دارد؛ یک کاربرد از نظر دعاها و امور خیر دارد؛ یعنی اعمال خیری که روز جمعه انجام
می دهید دو برابر می شوند؛ چون در آن روایت دیگر از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه آله
وسلّم) هم بود که این اعمال خیر، از نظر پاداش و اثر نیک دو چندان می شود. از آن طرف
هم عجیب است؛ اگر در این روز گناه کنی، کیفرت هم دو چندان می شود.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَيْرَ وَ
الْشَّرَّ يُضَاعَفَانِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ یعنی
بدانید که خیر و شرّ در روز جمعه دو چندان می شود. یعنی چه؟ یعنی این زمان اثری که
می گذارد روی عمل تو این است که همین طور که حسناتت مضاعف می شود، سیئاتت هم مضاعف
می شود. پس حواست را جمع کن! خیال نکنی روز جمعه، روز تفریح و روز لااُبالی گری و این
چیزهایی است که متأسفانه متداول است و از احکام اسلامی و معارف ما به دور است. نکند
بروید دنبال این ها که می گویند بگذارید مردم شاد باشند. وای بر شما که این حرف ها
را می زنید؛ وای بر شما بی خبرهای از اسلام که مردم را به سوی گناه و لااُبالی گری
سوق می دهید و بعد هم برای آن ها اسباب گناه را فراهم هم می کنید و تبلیغات می کنید.
جمعه که می شود، می گویند دیگر ما می خواهیم مردم را شاد کنیم. شما با این کارهایتان
در قعر جهنمید؛ چون از قیامت بی خبرید. شما در بسیاری از گناهان مردم شریکید. روز جمعه
که می شود، دیگر روز آزادی است!؟ آزادی از هر چیزی؟ از قید و بند احکام شرعیه هم آزاد
می شوید؟ آن وقت پسوند «اسلامی» را هم به دنبال
اسم تشکیلات خود می کشید؟
غرضم این بود؛
«وَ اعْلَمُوا»،
این را بدانید، خیال نکنید که این زمان فقط بر روی خیرت اثر می گذارد؛ روی شرّ هم اثر
دارد. گناهانت را هم دو چندان می کند. لذا است که ائمه ما (سلام الله علیهم اجمعین)
دائم تأکید می کردند و می گفتند که شما خواهید مُرد و از این نشئه می روید؛ لذا حواستان
جمع باشد؛ بار گناهتان را سنگین نکنید؛ بار خیرتان را زیاد کنید. در آخرین لحظات زندگی
شان، سفارششان برای همین بود.
من بروم سراغ توسلم؛ جُناده است که می گوید من وارد شدم بر امام حسن (علیه السلام)
در همان آخرین لحظات زندگیشان. گفتم:
«یَا
بْنَ رَسُولِ اللهِ عِظْنِی»؛ ای پسر پیغمبر، مرا
موعظه ای کن؛ بگذارید توشه ای بگیرم. حضرت فرمود: «یَا جُنَادَۀُ
اسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِک»؛
ای جناده آماده سفر آخرتت باش؛ زاد و توشه ات را قبل از آنکه عمرت به سر آید و بخواهی
کوچ کنی، تهیه کن. «وَ اعْلَمْ أَنَّكَ تَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ
يَطْلُبُكَ»[12]. ای جناده،
تو دنبال دنیا هستی، امّا بدان که مرگ به دنبال تو است و از قفای تو است. ای جناده،
غم و اندوه روزی که نیامده است را بر روزی که هستی میفکن. چرا غم آینده ات را می خوری؟
ای جناده بیش از آنچه را که قُوت تو است که از آن بهره می گیری، هرچه از اموال دنیا
جمع کنی خزینه دار دیگری هستی. ای جناده، در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عقاب
است و در شبهاتش عتاب است. ای جناده، از مذلّت معصیت خدا به سوی عزّت اطاعت خدا بیرون
بیا. اطاعت خدا عزّت آفرین است. گناه ذلّت آفرین و خواری آفرین است...
جناده می گوید همین که حضرت داشت این جملات را می گفت،یک وقت دیدم نفس امام حسن(علیه
السلام) قطع شد و رنگ چهره ایشان زرد شد. می گوید من موقعی که بر امام حسن(علیه السلام)
وارد شده بودم، دیدم طشتی جلوی حضرت هست و این لخته های خون از دهان مبارکشان می ریزد.
عرض کردمیا بن رسول الله، خودتان را معالجه کنید. حضرت رو کرد به من و گفت ای جناده،
مرگ را به چه چیز می شود معالجه کرد؟ می گوید در این هنگام بود که برادرش حسین (علیه
السلام) وارد شد؛ دیدم أسود بن اباالأسود همراه حسین(علیه السلام) بود؛ تا چشمش به
برادر افتاد، حرکت کرد و برادر را در آغوش گرفت؛ حسین(علیه السلام) بین دو دیدگان امام
حسن(علیه السلام) را بوسید؛ در کنارش نشست. دیدم با هم راز می گویند. می گوید من فاصله
داشتم، یک وقت دیدم که صدای این أسود بن ابالأسود بلند شد:
«إنّا لله وَ إنّا إلیه راجعون...».
امشب شب جمعه است؛ این طور شنیده ام که امام زمان (صلوات الله علیه) یک توسّل را خیلی
دوست دارد. من می خواهمیک جمله بیشتر نگویم. خودم حاجت دارم، شما هم حاجت دارید. شب
جمعه ماه مبارک رمضان است؛ شب های جمعه یکی پس از دیگری دارد می گذرد. نمی دانیم چه
شد و چه کردیم. اینجا حسین(علیه السلام) به دیدار این برادر آمد، امّا کربلا یک وقت
صدای اباالفضل(علیه السلام) را شنید که می گوید: «یا أخاه ادرک أخاک»؛
حسین(علیه السلام) با عجله آمد. امّا با چه وضعی روبرو شد؟ جملاتش گویا است: «الآن
إنکسر ظهری»... اباالفضل(علیه السلام) رو کرد به حسین(علیه السلام) و گفت: «یا
أخاه ما ترید»؛ حالا دیگر چه کار می خواهی بکنی؟ حسین(علیه السلام) گفت می خواهم
تو را به خیمه ها ببرم؛ اباالفضل گفت نبر...
آیت الله آقا مجتبی تهرانی
[1]. بحارالأنوار، ج91، ص96.
[2] . بحارالأنوار، ج3، ص314.
[3] . وسائل الشيعة، 7ج ، ص389.
[4] . این بحث دعای ما، با اینکه تند تند هم
رد می شوم، احتمالاً به سال پنجم هم بکشد! باید قدر این معارف را بدانیم.
[5] . بحارالأنوار، ج86، ص274.
[6] . وسائل الشيعة، ج7 ، ص379.
[7] . بحارالأنوار، ج86 ، ص349.
[8] . حرف های من را خوب دقت کنید! این حرف ها
کاربردی است. امیدوارم إن شاءالله روز جمعه موفق شوید از این بحث استفاده کاربردی کنید.
[9] . مستدرك الوسائل، ج6، ص19.
[10] . سوره مبارکه جمعه، آیه 9 ؛
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ
مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ
خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
[11] . معاني الأخبار ، ص399.
[12] . بحارالأنوار، ج44، ص138.