دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

زندگی جاودانه!

محبت ابرار (نیکان) به ابرار فضیلتی برای ابرار است؛ محبّت فجار نسبت به ابرار نیز فضیلتی برای ابرار است. و کینه توزی فاجر نسبت به ابرار زینتی برای مردان نیک است، ، بغض نیکان نسبت به فجار مایه رسوایی فاجران است. (برگرفته ازمبادی اخلاق در قرآن: آیت الله جوادی آملی)
زندگی جاودانه!
زندگی جاودانه!

قال امام صادق (علیه السّلام) :

«حُبُّ الأبرار لِلأبرار ثوابٌ للأبرار وحُبُّ الفُجّار للأبرار، فضیلةٌ لِلأبرار وبغض الفجار للأبرار زین لِلأبرار وبغض الأبرار للفجّار خزی علی الفجّار»

(محاسن برقی، ج 1، ص 414.)

ترجمه:

محبت ابرار (نیکان) به ابرار فضیلتی برای ابرار است؛ محبّت فجار نسبت به ابرار نیز فضیلتی برای ابرار است. و کینه‌توزی فاجر نسبت به ابرار زینتی برای مردان نیک است، ، بغض نیکان نسبت به فجار مایه رسوایی فاجران است.

(برگرفته ازمبادی اخلاق در قرآن: آیت الله جوادی آملی)

توضیح :

زندگی جاودانه!

انسان زندگی جاوید می‌خواهد و این خواسته‌اش حقّ است؛ زیرا انسان مردنی نیست؛ او هم‌اکنون زنده است و اگر حجاب تن را بیفکند زنده‌تر می‌شود و نیزخواهان شرکت در سعادت گذشتگان و آیندگان است و این خواسته نیز حق و امکان‌پذیر است؛ امّا اگر بخواهد تلاش و کوشش کند تا جلو مرگ تن را بگیرد و در عالم طبیعت، به مدّت نامحدود به سر ببرد، سودی ندارد و راه باطلی است.
در تعارفهای مردم ایران هنگام دید و بازدید عید نوروز سابقاً گفته می‌شد: «هزار سال بمانی! ». این تعارف باطل که هم اکنون نیز کم و بیش در برخی از نقاط هست، از ایران به حجاز رفت و آنها هم در برخوردها به یکدیگر می‌گفتند: «عِشْ ألْفَ نیروز»؛ یعنی، هزار سال ماندگار باش که در این زمینه آیه نازل شد: ﴿یَودّ أحدهم لَوْ یُعمَّر ألف سَنَةٍ وَما هُوَ بِمُزحزحه مِن العَذابَ﴾[1]؛ یعنی گروهی مانند یهود و مشرکان علاقمندند هزار سال بمانند و بر فرض این‌که هزار سال بمانند و این تمنّی باطل جامه عمل بپوشد، از عذاب الهی رهایی ندارند و هزار سال زندگی کردن، مشکل آنها را حلّ نمی‌کند.

حدّ معمول و متوسّط عمر عدّه‌ای بین شصت تا هفتاد سال است و در روایات نیز آمده است که بین شصت و هفتاد سال صحنه‌‌ی کارزار مرگ است: «ما بین السّتین إلی السّبعین معترک المنایا»[2]. پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین (صلوات الله علیهما) نیز شصت و سه سال زندگی کردند. ما وظیفه داریم در این مدّت کوتاه دل خود را از غبار تعلق به غیر حق پاک کنیم و برای تابش نور خدا درآن زمینه را فراهم کنیم؛ چون کار بدنی و ارزش آن محدود است ولی ارزش کار قلب، که به تولّی و تبرّی برمی‌گردد و آن را معرفت صحیح تأمین می‌کند، نامتناهی است؛ زیرا قلب و روح مجرّد است و مجرّد، محدود به زمان و مکان نیست.
چنانچه ما دوست ابرار و محبّ بالاتر از آنان بوده و، خودمان جزو ابرار باشیم، کم‌کم به مقام مقرّبین راه پیدا می‌کنیم. و اگر از نظر درک و گرایش درونی‌صحیح نباشیم و فقط علاقمند به ابرار باشیم ، بهره کافی نخواهیم برد. باید از کسی که می‌گوید: «أحبُّ الصّالحین و لستُ منهُم» ، پرسید چرا از آنان نیستی و چرا سعی نکرده‌ای که از آنان باشی؟ با این‌که راه باز و شرایط حاصل است.
در روایتی از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که: «حُبُّ الأبرار لِلأبرار ثوابٌ للأبرار وحُبُّ الفُجّار للأبرار، فضیلةٌ لِلأبرار وبغض الفجار للأبرار زین لِلأبرار وبغض الأبرار للفجّار خزی علی الفجّار»[3]؛ محبت ابرار (نیکان) به ابرار فضیلتی برای ابرار است؛ محبّت فجار نسبت به ابرار نیز فضیلتی برای ابرار است، ولی مشکلی را برای فاجر حل نمی‌کند. و کینه‌توزی فاجر نسبت به ابرار زینتی برای مردان نیک است، بدون این‌که از عظمت آنها بکاهد، ولی اگر مردان نیک که تبرّی آنان حقّ است، نسبت به فاجران کینه داشته باشند، این مایه رسوایی آن فاجران است. این چهار جمله نورانی که از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده، روشنگر معیار ارزش اخلاقی است که بر اساس تولّی و تبرّی تنظیم می‌گردد.
بهترین راهی که قرآن کریم برای تهذیب روح ارائه می‌دهد، این است که پس از شناخت تجرّد روح، آن را به چیزی جاودانه علاقمند کنیم و اصرار بر زندگی جاودانه در دنیا نداشته باشیم؛ زیرا هر انسانی حتی پیامبران در این جهان جاودانه نیستند: ﴿إنَّکَ میّتٌ وَإنَّهُم میّتون﴾[4]، بلکه اصرار داشته باشیم که آثار ما جاودانه باشد. چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ونَکتُبُ ما قَدَّموا وَاثارهم﴾[5]. آثار جاودانه را روح جاوید بر جای می‌گذارد و این کار هم شدنی است.

    منبع :
  • برگرفته از تفسیرموضوعی قرآن کریم – مبادی اخلاق در قرآن –تالیف : آیت الله جوادی آملی ج11/صص175 -176
    پی نوشت:
  • [1] . سوره بقره، آیه 96.
  • [2] . بحار، ج 6، ص 119.
  • [3] . محاسن برقی، ج 1، ص 414.
  • [4] . سوره زمر، آیه 30.
  • [5] . سوره یس، آیه 12.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)

«افرادی هستند (امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام)) که جان خویش را با خداوند معامله می‌کند به خاطر به دست آوردن رضایت او، و خداست که نسبت به بندگانش مهربان است».
عن ابی عبد الله (علیه‌السّلام) قال: قال امیرالمؤمنین(ع):«إن الله جمیلٌ یُحِبُّ الجمال، و یُحِبُّ اَنْ یَری اَثَر النِعمة علی عَبْدِه»

عن ابی عبد الله (علیه‌السّلام) قال: قال امیرالمؤمنین(ع):«إن الله جمیلٌ یُحِبُّ الجمال، و یُحِبُّ اَنْ یَری اَثَر النِعمة علی عَبْدِه»

امام صادق (علیه‌السّلام) از جدّ گرامیش علی (علیها‌السّلام) روایت کرده است که فرمود: «خداوند جمیل است و جمال و زیبایی را دوست دارد و همچنین دوست دارد که اثر نعمت‌های خود را در مردم مشاهده نماید» (کافی، ج6، ص 438)
قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

قال علیٌ (علیه‌السّلام): «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص 1086)

امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد، مواقعی که فرصت‌های خیری پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن‌ها استفاده کنید»
قال جواد الائمه (علیه السلام):مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ

قال جواد الائمه (علیه السلام):مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ

هر که گوش به گوینده‌ای دهد به راستی که او را پرستیده، پس اگر گوینده از جانب خدا باشد در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، به راستی که ابلیس را پرستیده است.
Powered by TayaCMS