دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

زندگی علامه طباطبائی

No image
زندگی علامه طباطبائی

كلمات كليدي : علامه طباطبائي، عنايت الهي، دعوت به آمريكا، الميزان، شاگردان، قم، نجف، تبريز

نویسنده : طیبه عطايي

تولد و تحصیلات:

آية الله سید محمد حسين طباطبائي در سال 1321 ق مطابق با سال 1281 ش در شادآباد تبريز ديده به جهان گشود.[1] پدر بزرگوارشان مرحوم ميرزا محمد آقا طباطبائي نسل چهارم مرحوم سراج الدين عبدالوهاب و جد طباطبائي‌هاي آذربايجان مي‌باشد. مرحوم حاج ميرزا محمد آقا طباطبائي «والد استاد علاّمه» خود عالم و روحاني و از مالكان و كشاورزان شهر تبريز بود.[2]

علامه در پنج سالگي، مادر و در نه سالگي پدر خود را از دست دادند. مدت زيادي از تحصيل علامه طباطبائي نمي‌گذشت كه علاوه بر قرآن مجيد، كتابهاي گلستان و بوستان، اخلاق مصوّر، تاريخ معجم، ارشاد الحساب، نصاب الصبيان، و ديگر كتابهاي متداول در مدارس آن روز را فرا گرفت. وي در سال 1297 وارد حوزه علوم ديني شد و تا سال 1304 علوم بسياري آموخت و كتابهاي مربوط به ادبيات فقه و اصول و كلام معارف اسلامي را نيز فرا گرفت و در سال 1304 براي تكميل تحصيلات خود عازم نجف شد، و تا مدت يازده سال در كنار مرقد امام علي (ع) كسب علم كرده و از محضر مرحوم حاج ميرزا علي آقا قاضي (قدس سره) و همچنين بزرگاني چون آية الله نائيني، سيد ابوالحسن اصفهاني، سيد حسين بادكوبه‌اي، سيد ابوالقاسم خوانساري، بهره برد.[3]

بازگشت به تبریز:

علامه در سال 1314 به خاطر مشكلات مالي به زادگاه خود تبريز برگشت و ده سال در آن سامان سپری کرد که براي ايشان خسارت روحي به شمار مي‌آمد؛ زيرا از تدريس و تفكر علمي بازماند. در آن مدت براي تأمين معاش به فلاحت و كشاورزي مشغول بود و پيوسته با يك شكنجه دروني به سر مي‌برد. سرانجام در سال 1325 از سر و سامان خود چشم پوشيده و زادگاه اصلي خود را ترك گفته و متوجه حوزه علميه قم گرديد. آن روز حوزه علميه از ضربات سهمگين رضاخان رهايي يافته و با حضور مرجع بزرگواری چون آية الله بروجردي انسجام بيشتري پيدا كرده بود، و فرصتي طلايي براي علامه طباطبائي فراهم شد تا با تنظيم برنامه‌اي منظم و كارآمد در درسهاي تفسير و فلسفه نيازهاي جامعه در اين زمينه را برطرف سازد.

عنايت الهي و دعوت به آمریکا:

از قول علامه نقل شده است که در سالهاي نخست تحصيل در تبريز به خواندن سيوطي مشغول بودم. روزي استاد امتحاني از من به عمل آورد كه رفوزه شدم. استاد به من گفت: وقت خود و مرا ضايع كردي! اين تعبير بر من گران آمد و پس از آن ديگر قادر نبودم در شهر بمانم. لذا از شهر خارج شده و به كناري رفتم و به کاری مشغول شدم .يكباره عنايت الهي دامنگير شد و عوض شدم و در خود يك نوع شيفتگي و بي تابي نسبت به تحصيل كمال حس نمودم و هر مطلب مشكلي كه برخورد مي‌كردم به عنايت الهي آن را به راحتي حل مي‌كردم.[4] پس از آن به حوزه درس برمیگردد و با ادامه تحصیلات خویش به مقامات عالیه نائل می گردد.

در حوزه علمیه هر روز كه سپري مي‌شد، رفته رفته ابعاد علمي و چهره چشمگير علامه بيشتر از گذشته نمايان مي‌شد و انديشمندان بسياري را به سوي خود جذب می كرد. اين عظمت به آنجا رسيد كه دولت آمريكا توسط شاه ايران از علامه دعوت و سعي كرد تا در دانشگاه‌هاي آن كشور (فلسفه شرق) را تدريس نمايد. اما علاّمه زندگي محقرانه در قم و جلسات درس با طلاب و تربيت شاگردان فاضل را بر تمام اين خواسته‌ها ترجيح داد و در همان قم به تدريس و تربيت شاگردان ادامه داد.[5]

آثار گرانبها و شاگردان:

از آثار جاودانه و گرانبهاي ايشان مي‌توان به كتابهاي چون تفسير الميزان، بداية الحكمة، نهاية الحكمة، اصول فلسفه و روش رئاليسم، حاشيه بر كفايه، شيعه در اسلام، حاشيه بر اسفار، سنن النبي و... نام برد.[6]

از شاگردان علامه دهها نفر از بزرگان و فرهيختگان در حوزه علميه مي‌باشند؛ که به عنوان مثال می توان حضرات آيات شهيد مطهري، شهید بهشتي، شهيد مفتح، امام موسي صدر، مكارم شيرازي، مصباح يزدي و... را نام برد.

امتياز الميزان:

مهمترين و ممتازترين مشخصه و روش تفسير علامه در مقايسه با سایر مفسران آن است که ایشان در كتابهاي تفسيري خود در روش تفسير آيه به آيه از روايات بهره مي‌جستند. به طوري كه بدون استفاده از روايات موفقيت در چنين تفسيري را ممكن نمي‌دانستند. همچنين علامه جمع ميان دو شيوه تفسيري ترتیبی - موضوعي كرده است. وي با مراعات ترتيب در تفسير آيه به آيه و سوره به سوره قرآن، از جايگاه بلند تفسير موضوعي نيز كه اهميت آن امروز روشن گرديده، غافل نبود و هر دو جنبه را با كمال دقت و ظرافت دنبال مي‌كرد. آن عالم عامل اين گنجينه گرانبها را از خود به يادگار گذاشت تا دانش پژوهان و اسلام شناسان از خرمن علم و دانش وی خوشه ها برچینند و استفاده ها کنند.

رحلت:

علامه طباطبائي در اواخر عمر دچار بيماريهاي قلبي و عصبي گرديد و شهادت شاگردان برجسته‌اش همچون شهيد مطهري (ره) و دكتر مفتح، آيه الله بهشتي و آية الله قاضي طباطبائي، سلامتي روحي و رواني وي را دچار مخاطره نمود و او را در بستر بيماري قرار داد. سرانجام اين عارف برجسته در صبح يكشنبه هجدهم محرم الحرام سال 1402 هـ ق مطابق با 24 آبان 1360 هـ[7] در شهر قم به سراي باقي شتافت و نداي حق را لبيك گفت. پيكر شريفش مقارن ظهر روز دوشنبه نوزدهم محرم الحرام پس از تشيع با شكوهي از مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) تا صحن حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، در جوار مرحوم آية الله حائري يزدي و مرقد شهيد مطهري به خاك سپرده شد.

مقاله

نویسنده طیبه عطايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS