دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اجراى مراسم توبه

No image
اجراى مراسم توبه

اجراى مراسم توبه

در مقدمه کتاب شعوبیه آمده است:

«مرحوم همایى براى منوچهر قدسى بیان کرده است: که وقتى یکى از شاگردان، مُهر آقا را جعل کرده، استفاده یا سوء استفاده هایى نموده بود. به دیگر شاگردان بر خورده بود که فردى گستاخ با اَزْهَدْ و اَتْقاى زمان چنان بى پروا رفتار کند! به حکم غیرت و حالت جوانى با چند تن از طلاب مقیم مدرسه که در بین آنان یکى دو نفر از فرزندان خود آقا هم بودند دست به دست هم داده و آن شاگرد بدکردار را به باد کتک گرفتیم. آقا از کم و کیف ماجرا آگاهى یافت. آن فرد را که احتمالاً احتیاج و فقر مالى او را به انحراف کشانیده بود خواست و شروع کرد به نصیحت نمودن و اماما که فکر مى کردیم در حمایت از آن مرجع عالى مقام کار مهمى کرده ایم، چه رفتارى نمود؟ شروع کرد به انتقاد نمودن و ملامت کردن که چه کسى به شماها اجازه ضرب و شتم داد؟ حالا بروید وضو بسازید و بیایید توبه کنید. به دستور عمل کردیم و در حجره خود آقا گرداگردش نشستیم و او شروع کرد با آهنگى که از اضطراب و هیجان مى لرزید صیغه توبه را شمرده شمرده جارى کرد و ما با او تکرار مى کردیم: استغفرالله ربّى و اتوب الیه.»([42])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS