دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فروتنى

No image
فروتنى

در خصوص فروتنى وى نوشته اند: «وقتى شیخ مرتضى انصارى رحلت یافت، مردم در پى تعیین تکلیف براى امر تقلید، به شاگردان وى مراجعه مى کردند. این امر باعث شد که شاگردان شیخ در خانه میرزا حبیب الله رشتى گرد آیند و به چاره جویى بنشینند. پس از ساعتى مشاوره، به گفته میرزاى آشتیانى، همگى بر مقدم بودن میرزاى شیرازى، اتفاق کردند. پس از آن، در پى میرزا فرستاده، بعد از حضور او در مجلس، خطاب به وى گفتند: مردم نیاز به مرجع تقلید و زعامت دینى دارند و ما همگى بر شایستگى شما اتفاق کرده ایم. میرزاى شیرازى در پاسخ آنان گفت: من آمادگى این مهم را در خود نمى بینم و توانایى برآوردن احتیاجات مردم را هم ندارم و جناب آقاى شیخ میرزا محمّد حسن آشتیانى فقیه زمان است و شایسته تر از من بدین کار مى باشد. میرزاى آشتیانى گفت: به واسطه وسواس و عدم قاطعیت که در من مى باشد و اگر من به این امر دخالت کنم خراب مى کنم، این کار بر من حرام است بلکه ریاست و مرجعیت عامّه براى شما واجب عینى است. و هر کدام از علما این نکته را مورد تأیید قرار دادند. پس میرزاى شیرازى پذیرفت، در حالى که از دیدگان او اشک جارى بود.»([62])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS