دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کدو را باید سر ببریم؟

No image
کدو را باید سر ببریم؟

یک نمونه از دقّت استاد را در تصحیح این کتاب نقل مى کنیم ایشان مى گوید:

«هنگامى که کافى را تصحیح مى کردیم به حدیثى برخوردیم که از حضرت امیر سؤال شده بود: «القرع یذبح؟» کدو را باید سر ببریم؟ حضرت فرمود: شیطان شما را گول نزند، کدو ذبح نمى خواهد.([30]) که دور از ذهن است کسى در مورد سر بریدن کدو از حضرت سئوال کند.

عدّه اى معتقد بودند که «قرع» به معناى کدو نیست و نوعى ملخ است، گروهى هم مى گفتند: «قرع» به معناى ولد ناقصه در حیوان است. ولى اگر این گونه باشد، این حدیث باید در باب ذبایح باشد و حال این که در باب بقولات و سبزیجات است، سرانجام ما به واقعیت امر پى بردیم و فهمیدیم در زمانى که امام روى کار آمد، معاویه حاضر نبود زیر بار امام برود، در نتیجه با عمرو بن عاص مشورت کرد و او گفت: اگر اهل شام با تو باشند مى توانى با على(علیه السلام) جنگ کنى، براى امتحان در خطبه نماز جمعه بگو که شنیده ام از رسول خدا یا حدیثى از پیامبر نقل کن که باید کدو را سر برید. معاویه هم این کار را انجام داد و حدیثِ دروغ دهان به دهان نقل شد تا در کوفه از امام سؤال شد: «القرع یذبح؟» و امام فرمود: «لا یذبح».([31])

استاد غفّارى در تصحیح کتاب التوحیدِ اصول کافى از همفکرى مرحوم علاّمه محمّدحسین طباطبایى و علاّمه محمّدتقى جعفرى استفاده کرده و حواشى آنان را در پاورقى درج کرده است.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS