دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گنج های پیامبر از زبان ابوذر

No image
گنج های پیامبر از زبان ابوذر

    سفارشهای ناب پیامبر به ابوذر

    عن أبي‏ذرٍّ: أوصاني خَليلي صلى الله عليه و آله أن أنظُرَ إلى‏ مَن هُو أسفَلُ مِنِّي ولا أنظُرَ إلى‏ مَن هُو فَوقي، وأن احِبَّ المَساكِينَ وأن أدنُوَ مِنهم، وأن أصِلَ رَحِمي وإن قَطَعُوني وجَفَوني، وأن أقولَ الحَقَّ وإن كان مُرّاً، وأن لا أخافَ في اللَّهِ لَومَةَ لائمٍ، وأن لا أسألَ أحَداً شيئاً، وأن أستَكثِرَ مِن لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ، فإنّها مِن كَنزِ الجَنَّةِ. . [1]

    به نقل از ابوذر-: محبوبم (رسول خدا) صلى الله عليه و آله به من سفارش فرمود كه به پايين‏تر از خود بنگرم و به بالاتر از خويش منگرم و مستمندان را دوست بدارم و به آنان نزديك شوم و صله ارحام به‏جاى آورم، هرچند آنان از من بِبُرند و به من بى‏مهرى ورزند (از من دورى كنند) و حق را بگويم گرچه تلخ باشد و در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنشگرى نهراسم و از هيچ كس چيزى نخواهم و لاحول ولا قوّة الّا باللَّه را زياد بگويم؛ زيرا كه آن از گنج‏هاى بهشت است.

منابع:

  1. كنز العمّال: 44319.

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
Powered by TayaCMS