دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وضعیت سخت

No image
وضعیت سخت

رهبر بزرگوار از وضع و حال زندگى خانواده‌اش در ضمن بیان نخستین خاطره‌هاى زندگانى خود چنین مى‌گویند:

« آن وقتها از لحاظ وضع مالى در فشار بودیم. یعنى خانواده ما خانواده مرفّهى نبود. پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه‌گیر... زندگى ما به سختى مى‌گذشت. در دوران کودکى با زحمت بسیار براى ما کفش خریده بودند که تنگ بود! پدرم دیگر قادر نبود که اینها را عوض بکند یا کفش دیگرى بخرد. آمدند گفتند که خوب، این کفشها را مى‌شکافیم، اندازه مى‌کنیم و برایش بند مى‌گذاریم!... شکافتند و بند گذاشتند، بعد زشت شد! چون بندهایش خیلى فرق داشت؛ با کفشهاى دیگر خیلى زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصّه خوردیم! و خلاصه چاره دیگرى نداشتیم».

«منزل پدرى من که در آن متولد شده‌ام، تا چهار - پنج سالگى من، یک خانه 60 - 70 مترى در محلّه فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى‌آمد و معمولاً پدر بنابر اینکه روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت: همه ما باید به زیرزمین مى‌رفتیم تا مهمان برود! بعد عدّه‌اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم».

«خانواده ما یک خانواده روحانى از دو سو بود، همین دلیل هم بود که ما از بچّگى ملبّس به لباس روحانى بودیم، من و برادر بزرگم آقا سیّد محمّد... از دوران دبستان عمامه سرمان بود...»

«کفشهایى هم که براى ما، پدرمان مى‌خرید، کفش بند دار نمى‌خرید، چون مخالف با شؤون روحانى بود. کفش معمولى طلبه‌ها و روحانیون آن وقت یا نعلین بود و یا اگر کفش زمستانى مى‌خواستند بپوشند، ساده بود، آن وقتها مى‌گفتند: «میرزایى» و بند دار نبود و پدرم آن موقع از آن کفشها مى‌خرید. ما آرزوى کفش بند دار به دلمان بود، تا الان هم کفش بند دار نپوشیدم...»

ایشان از «غم نان» که بسیار تلخ و سنگین بوده و بر دلهاى پاک و ساده دوران کودکى شان سایه افکنده بود، مى گوید:

«من یادم مى آید که آن وقتها نان کم بود، وقت جنگ (دوّم جهانى) بود، سال 1321 و 22 که من سه ـ چهار ساله بودم. آن وقتها در مشهد با اینکه همه چیز هم فراوان بود و هم ارزان ولى ما نان گندم نمى توانستیم بخوریم! نان جو ـ گندم مى خوردیم، چون نان گندم گرانتر بود، البته نان گندم دانه اى مى گرفتیم براى پدرم فقط. ما نان جو ـ گندم مى خوردیم، گاهى هم نان جو... وضع خیلى خوب نبود. من یادم هست شبهایى اتّفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمشى بود».([15])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان کیمیای محبت اهل بیت (علیهم السلام)

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان کیمیای محبت اهل بیت (علیهم السلام) در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان شرط وصال امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان شرط وصال امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان رحمت الهی

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان رحمت الهی در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان خلیفة الله

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان خلیفة الله در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان محبت به اهل بیت(علیهم السلام)2

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان محبت به اهل بیت(علیهم السلام)2 در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.

پر بازدیدترین ها

No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان اهمیت یاد قیامت

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان اهمیت یاد قیامت در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان شرط وصال امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان شرط وصال امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان رحمت الهی 2

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان رحمت الهی 2 در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان خلیفة الله

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان خلیفة الله در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان رحمت الهی

سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان رحمت الهی در رابطه با موضوع عقائد در این قسمت قرار دارد.
Powered by TayaCMS