دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سرتیپ علی اکبر درخشانی

No image
سرتیپ علی اکبر درخشانی

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، سرتيپ علي اكبر درخشاني، آذربايجان، رضائيه، حزب دموكرات

نویسنده : سيد مرتضي مير تبار

سرتیپ علی‌اکبر درخشانی در 9 اسفند سال 1274[1] در تهران متولد شد. پدرش علینقی خان کنگرلو از خانواده‌های مهاجر قفقازی بود که بعد از انعقاد قرارداد ترکمانچای، اجدادش تابعیت روسیه تزاری را نپذیرفتند و به ایران بازگشتند.[2]

علی‌اکبر درخشانی تحصیلات مقدماتی را در سن 5 سالگی از مکتب خانه شروع کرد و پس از آن وارد مدرسه‌ی همت که در آن زمان بیش از چهار کلاس نداشت، شد. پس از گذراندن چند پایه در 11 سالگی به مدرسه‌ی نظامی اطفال صاحب منصبان بریگاد قزاق رفت.[3] بعد از مدرسه‌ی نظامی بلافاصله وارد مدرسه‌ی افسری ژاندارمری شد. این مدرسه به دست سوئدی‌ها ساخته شده بود.[4] درخشانی با تلاش بسیار توانست درجه‌ی افسری بگیرد.

پست‌های وی

در جنگ جهانی اول عده‌ای از بزرگان ایران به علت ترس و دوری از میادین جنگ به کرمانشاه مهاجرت می‌کردند، به همراه مهاجرت آن‌ها، ژاندارمری هم فرصت را مناسب دیده قسمت اعظمی از نیروهای خود را به طرف کرمانشاه فرستاد که در بین راه بین نیروهای ژاندارم و قوای روسیه زد و خوردهائی شکل گرفت. در بین همین درگیری‌های کوچک و بزرگ میان قوای روس و ژاندارمری، درخشانی به علت شجاعتی که از خود نشان داد، درجه‌ی نائب اولی گرفت.[5] در سال 1297 شورش و آشوب‌های قومی در گیلان و حومه بالا گرفت، به همین منظور برای کنترل و کم کردن تنش‌ها، درخشانی از پست خود استعفا داد و وارد دیویزیون قزاق شد و به درجه‌ی ستوان سومی رسیده، مأموریت یافت به گیلان برود.[6] چندی از ورودش به گیلان نگذشته بود که شورش‌ها بیشتر شد و باعث شد، برخوردهائی بین درخشانی و میرزا کوچک‌خان پیش آید.[7] پس از آن در زمان اتحاد شکل قشون، وی درجه‌ی سرهنگ دومی گرفت و فرمانده‌ی قوای گیلان شد. پس از مدتی فرمانده‌ی مازندران شد و حدود یک سال در آن‌جا انجام وظیفه کرد تا این‌که با درجه‌ی سرهنگی به فرماندهی فوج سپهبان آذربایجان منصوب شد.[8] پس از چندی به لرستان انتقال داده شد و در سال 1309 حکومت پشت کوه و کبیرکوه به او محول شد[9] که پس از مدت زیادی سکونت در آن‌جا و ایجاد امنیت، در سال 1315 از آن سمت عزل شده، تحویل دادرسی ارتش شد.[10] درخشانی در سال 1318 رئیس بازرسی کل املاک ساحلی رضا شاه شد.[11] در سال 1322 در حالی که سرتیپ رزم آرا رئیس ستاد ارتش بود، درخشانی معاون لشکر تبریز شد. اما پس از مدتی سرتیپ ریاضی به جای رزم آرا به ریاست ستاد لشکر منصوب شد و سرهنگ جوادی را به فرماندهی لشکر 3 آذربایجان منصوب کرد. سرهنگ جوادی با کمک سفارت انگلیس و زد و بندهای سیاسی به این پست منصوب شد.[12] درخشانی معاون لشکر تبریز شد؛ ولی طولی نکشید با عوض شدن فرمانده‌ی لشکر، درخشانی از پست خود استعفا کرد. کناره‌گیری درخشانی به مزاج فرمانده‌ی جدید لشکر خوش نیامد و در نتیجه کارشکنی‌هائی علیه وی انجام داد و باعث شد که درخشانی تا یک سال نتواند در هیچ ارگان نظامی استخدام شود. تا این‌که در سال 1323 سرلشکر رزم آرا برای دومین بار رئیس ستاد لشکر شد و درخشانی را مورد حمایت قرار داد و وی را به استانداری آذربایجان غربی و فرماندهی پادگان رضائیه منصوب کرد.[13] درخشانی نیز از فرصت استفاده کرده تا چهره‌ی وطن دوست خود را نشان دهد به همین دلیل تلاش‌های بسیاری برای بازگشت امنیت در پست‌های ریاستی خود انجام داد که مورد توجه سرلشکر واقع شد، به طوری که در اواخر سال 1323 به جای احمد خسروانی، فرمانده‌ی لشکر 3 آذربایجان شد،[14] در حالی که فرماندهی رضائیه را نیز در دست داشت.[15] در فروردین سال 1324، سرهنگ علی‌اکبر درخشانی به درجه‌ی سرتیپی رسید[16] و یک تاج و یک ستاره بر پاگون‌های خود نصب کرد.

تشکیل حزب دموکرات آذربایجان

در سال 1324 اوضاع آذربایجان نابسامان شده بود. بزرگترین مشکل آن‌جا استقرار نیروهای نظامی شوروی در استان و دخالت‌های بی‌مورد به عناوین مختلف در کلیه‌ی امور داخلی بود. قدرت و نفوذ نظامیان شوروی به قدری بود که از مأمورین دولت ایران هم کاری بر نمی‌آمد. سرتیپ درخشانی با وجود شرایط بسیار دشواری که پیش آمده بود، سعی می‌کرد از خونریزی و هم‌چنین از خیانت خائنین جلوگیری کند؛[17] ولی اوضاع هر روز بدتر و بدتر می‌شد تا این‌که حزب دموکرات آذربایجان تشکیل شد و در روز 19 آذر، فدائیان این فرقه به سرکردگی پیشه‌وری برای تسخیر پادگان تبریز حرکت کردند. درخشانی با سران فرقه و پیشه‌وری وارد مذاکره شد تا دستورات لازم از پایتخت برسد؛ اما طولی نکشید تمام استان آذربایجان تحت کنترل کامل این فرقه درآمد و رشته‌ی کارها را در دست گرفتند و لشگر را خلع سلاح کرده به تهران فرستادند.[18] سرتیپ درخشانی و افسران لشکر روز 26 آذر 1324 به تهران رفتند و سرتیپ درخشانی بلافاصله توقیف شده به بازداشت موقت فرستاده شد.[19] اوضاع بدی در تهران بوجود آمده بود، صحبت مردم و روزنامه‌ها همه در مورد آذربایجان و تسلیم ارتش شده بود، بعضی از عملکرد لشکر حمایت کرده و بعضی آن‌ها را متهم می‌کردند. پس از چند روز هیئتی برای رسیدگی به پرونده‌ی سرتیپ علی‌اکبر درخشانی فرمانده‌ی لشکر تعیین شد. سرتیپ محمد مظهری[20] رئیس رکن اول ستاد، بازپرس ویژه‌ی پرونده شد. سرتیپ محمدباقر امیر نظامی معاون ستاد لشکر، به دادستانی انتخاب شد و سرلشکر ابوالحسن پورزند رئیس دادگاه شد. اما قبل از تشکیل دادگاه، دادستان؛ یعنی امیر نظامی در گذشت، مرگ امیر نظامی در نظر دیگر نظامیان یک توطئه محسوب می‌شد که از طرف درخشانی طرح‌ریزی شده بود؛ ولی مدرکی بر اثبات مدعای خود نداشتند. طولی نکشید که به جای امیرنظامی، سرتیپ عبدالعلی اعتماد مقدم انتخاب شد. دادستان جدید در حال بررسی پرونده بود که خبر مرگ رئیس دادگاه سرلشکر پورزند، در روزنامه‌ها منتشر شد. مرگ پورزند شدت اتهامات و سوء ظن‌ها نسبت به درخشانی را بیشتر کرد؛ به طوری که پس از شروع دادگاه به ریاست سرلشکر محمود خسروپناه[21] عده‌ای که در اقلیت بودند؛ از جمله خود سرلشکر خسروپناه وی را محکوم به اعدام می‌دانستند و اکثریت رأی به حبس ابد برای درخشانی صادر کردند. دادگاه آن روز با آراء مختلف به پایان رسید تا این‌که دادگاه تجدید نظر تشکیل شد و به اکثریت آراء، درخشانی به 15 سال حبس محکوم شد؛[22] اما چند سال بیشتر در زندان نماند و سرانجام آزاد شد. پس از آزادی از پست نظامی کناره گرفت و به نوشتن خاطرات زندگی خود پرداخت. سرتیپ درخشانی از عوامل اطلاعات جاسوسی ( ک گ ب) بوده است[23] تا این‌که در شب 7 فروردین سال 1357[24] به دست ساواک دستگیر شد و به اتهام جاسوسی برای شوروی روانه‌ی زندان شد؛ ولی ساعتی بعد سکته کرد و در زندان اوین، در سن 82 سالگی در گذشت.[25] سال‌ها بعد کتاب خاطراتش به وسیله‌ی بازماندگانش در آمریکا به زبان فارسی ترجمه و انتشار یافت.

مقاله

نویسنده سيد مرتضي مير تبار
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS