دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سنت پاداش و كيفر در دنيا

No image
سنت پاداش و كيفر در دنيا

در مطلب حاضر نويسنده به يکی از سنتهای الهی حاکم بر جهان هستی يعنی سنت کنش و واکنش يا همان مکافات اعمال اشاره و اين مقوله را بررسی کرده است که بر اساس سنت مکافات، هر کسی هر کار خوب يا بدی انجام دهد، در اين دنيا مکافات و جبران آن را خواهد ديد اما اين به معنی جبران کامل پاداش ها و کيفرهای اعمال نيست بلکه بخشی از آن است و دنيا ظرفيت آن را ندارد که بتوان در بستر آن، کنشهای انسانها تماماً جبران و مکافات شود ولی با اين حال خداوند برای تشويق مؤمنان و نيز هشدار دادن و عبرت به ديگر انسانها، بخشی از قانون مکافات و کيفردهی را در اين دنيا به اجرا در می آورد.

دنيا سرای انسان سازی

دنيا در نگرش قرآنی، مکان استقرار خلافت انسانی است. انسان در اين دنيا که در اصطلاح و نگرش فقهی اسلام از آن به سرای تکليف ياد می کنند، می بايست با تلاش و مجاهدت بسيار، ظرفيت ها و توانمندی هايی را که در او سرشته شده، به فعليت رساند و در يک فرآيند خود را بسازد. به اين معنا دنيا سرای انسان سازی است و اين ماده خام خاکی در فرآيندی جانکاه و سخت و دشوار، قوا و توانمندی هايی را که در اصطلاح قرآنی از آن به اسمای الهی ياد می کنند به شکل و قالبی درخور يا زشت و پليد در می آورد. از اين رو می‌تواند از فرشتگان و هر آفريده ديگری که در آفرينش است برتر شود و يا از همه آنان فروتر گردد و چون چهارپايان و کمتر از آنها درآيد.

در نگرش قرآنی انسان به جهت وجود عوامل و قوای متضاد و متناقض می تواند از غريزه و يا غرايزی بهره برد که او را در مقام فجور می نشاند و يا با بهره برداری از فطرت و غرايزی ديگر که در او سرشته شده می تواند به مقام متقين وارد شود و بر هستی فخر فروشد. دنيا از چنين جايگاه مهم و بلند و بزرگی برخوردار است. از آن رو آزمون (فتنه) و بلاو ابتلا امری طبيعی است تا انسان در چالش با خود و پيرامون، بتواند ظرفيت ها و توانمندی هايش را به فعليت درآورد.

سنت های الهی

دنيا از ويژگی هايی برخوردار است که يکی از آنها مورد نظر ما در اين نوشتار است خصلت کنش و واکنش است. به اين معنا که هر فعل و رفتار ما در اين دنيا از خود آثار مثبت و يا منفی به جا می گذارد و واکنش و عکس العملی بروز می دهد. سنت کنش و واکنش به تعبير قرآنی به معنای قانون و سنت های طبيعی است که بر جهان و جامعه و تاريخ حاکم است.

سنت در اين اصطلاح، اصول کلی حاکم بر نظام هستی است که در تشريع و تکوين جاری می شود. بنابراين قانون و سنت الهی مانند قانون جاذبه و يا ديگر قوانين طبيعی امری است که نمی توان از آن گريخت. انسان وقتی به اختيار و يا به اجبار زهری را می خورد به طور طبيعی بدن نسبت به آن واکنش نشان می دهد و اگر از پادزهر بهره نبرد، می ميرد. اين قانون و سنت الهی است که بر هستی جاری است. قوانين و سنت های بسيار فراوان ديگری نيز وجود دارد که در جامعه به عنوان يک پديده و تاريخ انسانی جاری است.

علل موکول شدن عذاب مکافاتی به آخرت

يکی از سنت های الهی سنت پاداش و کيفر (مکافات) است. اين سنت هرچند که در تبيين قرآنی به گونه ای است که پاداش و کيفر به دلايلی در آخرت تحقق خواهد يافت و اين سرا ظرفيت اجرای کيفر و پاداش اعمال را ندارد و يا خدا نمی خواهد که امر پاداش ها و کيفرها به اين سرا آورده شود و ادله فراوانی را قرآن و پيامبر (صلی الله عليه و آله) برای اين تأخير مکافات بيان می کنند، ولی با اين همه بخشی از پاداش ها و کيفرها (مکافات) در همين دنيا انجام خواهد شد. البته تعبير به مکافات به جهت آنکه بيانگر همسانی ميان عمل و عکس العمل و کنش و واکنش است، واژه ای نارساست؛ زيرا بسياری از اعمال و کنش ها به گونه ای است که دنيا ظرفيت و امکان تکافو و همسانی را ندارد. کسی که جنايات بسياری را مرتکب می شود و اعمال خلاف و بزه های زيادی انجام می دهد با کشتنش نمی توان مدعی مکافات او شد.

قرآن تصريح دارد که رحمت و مهربانی خداوند بر خشم و غضب او پيشی گرفته است (بقره/64) و او اراده نکرده است تا در اين دنيا که دنيای تکليف است به مجازات بدکاران و پاداش دهی به نيکان بپردازد. در بيانی ديگر می فرمايد: «اگر بخواهيم مردمان را بر گناهانشان مجازات کنيم جنبده ای بر زمين نمی ماند. (نحل/ 61) از سوی ديگر کافران و مشرکان را سرزنش می کند که چرا به عذاب خواهی و تعجيل آن روی آورده اند و از خدا و پيامبرش درخواست عذاب استعجالی در دنيا را دارند. (حج/ 47، عنکبوت 53)

قرآن بيان می کند که هدف از تأخير در عذاب اين است تا رحمت بر بدکاران تمام شود (کهف آيه 58). با اين همه برخی از پاداش ها و کيفرها در اين دنيا انجام می گيرد تا از سويی عاملی برای دلگرمی نيکوکاران باشد و از سوی ديگر از گسترش دامنه فساد و تباهی به همه جامعه و اهل زمين جلوگيری کند. به سخن ديگر پيشی گرفتن کيفر از آن روست تا جلوی پيشروی غده سرطانی و بدخيمی را بگيرد تا دامنه آن روز به روز گسترش نيابد و ديگر اعضای سالم را نيز بيمار نسازد.

اقسام کيفرها و پاداش های دنيوی

اين کيفرها و پاداش ها که در دنيا صورت می گيرد و در حقيقت بخشی از جبران و مکافات است، به دو دسته تشريعی و تکوينی تقسيم می شود. کيفرهای تشريعی آن دسته از کيفرهايی هستند که در قالب قانون، تنظيم و تدوين شده است و به صورت حدود و تعزيرات به آن عمل می شود، مانند حد قصاص و سرقت.

کيفرها و پاداش های تکوينی همان چيزی است که به عنوان سنت و قانون الهی کنش و واکنش از آن ياد شده است. در اين نوشتار تلاش شده تا اين بخش معرفی و تبيين شود.

پاداش ها و کيفرهای تکوينی به صورت تسبيبی (ايجاد اسباب و لوازم) انجام می شود. اينها به صورت ها و سازوکارهای متفاوت و مختلف پديد می آيند و تأثير می گذارند. از آنجا که دنيا مکان کشت و داشت است نه برداشت نهايی و کامل، نمی توان اميد داشت که همه آنچه رخ داده است در آن بازتاب نمايد، ولی بخشی از آن به جهاتی بروز و ظهور می کند. به عنوان نمونه سنت الهی در پاداش اين است که اجر کسی را که ايمان به خدا نداشته و يا به آخرت باور ندارد، در همين دنيا بدهد. خداوند می فرمايد: «هر کس پاداش دنيا را بخواهد چيزی از آن به او خواهيم داد و هر کس پاداش آخرتی بخواهد از آن به او در همين دنيا می‌دهيم و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. (آل عمران/ 145)

و نيز می فرمايد: «کسی که کاشته آخرت را خواهان باشد به او برکت می دهيم (در دنيا) و بر فرآورده اش می افزاييم و کسانی که تنها کشت دنيا را می خواهند، بخشی از آنچه را خواهانند به آنان می دهيم؛ ولی در آخرت هيچ بهره ای ندارند. (شوری/20) زيرا اين دسته اخير باوری به آخرت ندارد و کسی که ايمان به رستاخيز نداشته باشد، خواهان آخرت نخواهد بود و انتظاری از او نمی رود، پس خدا نيز تنها در همين دنيا به او پاداش اعمال خويش را می‌دهد.

در جای ديگر می فرمايد: «کسانی که تنها زندگی زودگذر دنيا را می خواهند، آن اندازه را که بخواهيم و برای هر کس اراده کنيم فوری در اين دنيا به او می دهيم و سپس دوزخ را برای او قرار می دهيم.» (اسراء/ 18-30)

به هر حال پاداش و کيفر، افزون بر نوع تشريعی آن به صورت تکوينی در دنيا پديد می آيد و برآيند آن اين است که سنت و قانون الهی بر تحقق چنين سنت هايی است. اين پاداش ها و کيفرها که به عنوان سنت در جامعه و تاريخ و هستی جريان می يابد، به صورت فردی و اجتماعی و نيز به صورت مادی و معنوی خواهد بود. به عنوان نمونه پاداش هايی چون راهيابی برای حل مشکلات (يجعل لکم فرقانا)، افزايش محبوبيت اجتماعی، افزايش طول عمر و تأخير در اجل حتمی و معلق، وجاهت اجتماعی و افزايش برکات و خيرات (مريم/ 96؛ يوسف/ 54؛ کهف/ 84) از جمله پاداش تکوينی است که در اين دنيا تحقق می يابد.

اما در مورد کيفرهای دنيوی که به صورت تکوينی تحقق می يابد و بخشی از کيفرهای الهی است می توان به عذاب هلاکت، سختی، فساد ظاهری، تنگی در روزی، استدراج و امهال اشاره کرد.

هدف از اين گونه کيفرها می تواند بيداری خود و يا ديگری و تشويق و ترغيب و تربيت انسان باشد. قرآن درباره کيفرها به مسئله بيداری ديگری در مسئله فرعون و هلاکت او و لشکريانش اشاره می کند.

در آيه ديگری درباره عذاب دنيوی می فرمايد: «ما آنان را به عذاب نزديک دنيوی پيش از عذاب بزرگ تر اخروی می چشانيم شايد بازگردند.» (سجده/ 21)

علامه طباطبايی درباره اين مسئله می نويسد: چون که هدف از چشاندن عذاب، برگشت آنان به سوی خدا به وسيله توبه و انابه می باشد، پس مراد از عذاب نزديک همان عذاب های دنيوی است که به منظور ترساندن و انذار، بر آنان فرو فرستاده می شود تا به سوی خدا توبه کنند و بازگردند و منظور از آن، عذاب استيصالی و عذاب هايی نيست که پس از مرگ محقق می شود. در اين صورت مراد از عذاب اکبر روز قيامت است. (الميزان، 16، 264)

آيات ديگری چون آيه 41 سوره روم و آيه 94 سوره اعراف نيز چنين اهدافی را برای سنت کيفر دنيوی بيان می دارد.

بلاهای آسمانی و زمينی همچون زلزله، صاعقه، توفان، سيل های بنيان کن و خشکسالی ها نمونه ای از اين کيفرهای تکوينی است.

ويژگی های کيفرها و پاداش های تکوينی

کيفرها و پاداش های تکوينی، هويتی حقيقی دارد و آثار وضعی همان گناهان و يا اعمال صالح است يعنی رابطه علت و معلولی با گناهان و عمل صالح دارد، حتی اگر اين اعمال به شکل عمل قلبی چون استغفار انجام شود، نمی توان اين رابطه را ناديده گرفت؛ زيرا قرآن رابطه ميان آن دو را چنان ترسيم کرده است که جز رابطه علی و معلولی نمی توان رابطه ديگری را تصور کرد.

به عنوان نمونه پرداخت زکات می تواند در آب و هوا و نزول فيض های آسمانی تأثيرگذار باشد، هر چند که فهم انسان از درک آن رابطه علی و معلولی عاجز و ناتوان است.

قرآن ميان تقوا و فراوانی و نزول برکات و رزق مادی و معنوی (اعراف/96) و نيز ميان استغفار و از ميان برداشته شدن عذاب، رابطه برقرار کرده است. در سوره انفال آيه 33، استغفار و وجود پيامبر(ص) در ميان مردم را به عنوان دو عامل برای رفع عذاب و دفع آن برمی‌شمارد و می فرمايد: تا هنگامی که تو در ميان ايشان هستی، خدا (کافران و مشرکان را که خواستار عذاب هستند) (اعراف/32) عذابشان نکند و تا هنگامی که از خدا آمرزش می‌خواهند نيز خدا عذابشان نخواهد کرد. در اينجا وجود پيامبر(ص) در ميان مردم به عنوان عاملی مستقل مطرح شده است که موجبات عذاب دنيوی را برمی دارد. چنانکه استغفار پياپی به عنوان عامل مستقل ديگری برشمرده شده است.

تأکيد آيات قرآن بر استغفار دائمی حتی براي پيامبر (نصر / 3) بيانگر اين مهم است که انسان برای رهائی همواره نيازمند درخواست بخشش از خداست. بنابراين از آنجا که در حال حاضر پيامبر در ميان ما نيست تنها عامل بازدارنده از عذاب الهی در دنيا آن است که به عامل دوم يعنی استغفار دائمی چنگ بزنيم.

اين آيات و ديگر آيات مشابه، بيانگر اين مطلب هستند که ميان استغفار و يا وجود پيامبر و تأخير عذاب حتی نسبت به کافران و مشرکان ارتباط علّی و معلولی است. هر چند که ما چگونگی اين رابطه را درک نمی کنيم. همچنين ميان قرض الحسنه دادن و افزونی مال، ميان صله رحم و افزونی عمر و روزی و ساير اعمال، رابطه علّی و معلولی برقرار است.

عذاب پندآموز

هر چند قرآن بيان می کند که سنت عام و فراگير الهی بر اين قرار گرفته است که عذاب مکافاتی را به آخرت موکول کند، ولی بخشی از عذاب را برای جلوگيری از گسترش فساد در زمين و يا پندآموزی ديگران به اين دنيا انتقال می دهد. اگر به واژگانی که قرآن درباره اين مطلب اشاره کرده بنگريد درمی يابيد که بخش عمده ای از بيانات قرآنی درباره عذاب اقوام و افراد برای عبرت و پند و بيداری ديگران است. واژگانی چون نظر و عبرت اين معنا را به خوبی می نماياند. از آن ميان درباره اقوامی که به عذاب استيصال (ريشه کنی) دچار شده و از زمين به طور کلی نيست و نابوده شده اند می فرمايد: «فانظر کيف کان عاقبةً المکذبين» (زخرف/25) و نيز ده ها آيه ديگر که مردم را به عبرت گيری و نظر در پايان کار کافران در دنيا می خواند.

فرعون نمونه ای است که خداوند مرگ او را مايه عبرت و پند ديگران قرار داده است. به نظر می رسد که صدام نيز نمونه امروزی فرعون است که به بسياری از خصوصيات استکباری فرعون تجسم بخشيده است. او نيز مانند فرعون مردان را می کشت و زنان را به هرزگی می‌فرستاد و کودکان را در شکم مادرهايشان به قتل می رساند. جامعه طاغوت صدام چنان بود که کسی را يارای مخالفت نبود. مؤمن ال صدام را به بهانه ای بر سر دار برد و شهيد صدر را به فجيع ترين وضعی کشت. در يک حرکت وحشيانه فرعونی مردمان حلبچه را با بمب‌هايی شيميايی از هستی ساقط کرد. شهرها و آبادی ها بسوخت و دل های انسان ها خون کرد. امنيت و آسايش را از مردمانش و ديگران سلب کرد. اگر به خصلت های فرعونی صدام با توجه به مستندات و روايات و فيلم ها بنگريد به خوبی می توانيد دريابيد که چرا اين مرد را اين گونه خدا بر دار کرد تا عبرت آيندگان شود و بوش ها و هيتلرها و يزيدها و فرعونيان زمان به خود آيند و ديگر همان راه رفته را نروند و آزموده را نيازمايند.

*مرکز فرهنگ و معارف قرآن - قم

روزنامه كيهان، شماره 21577 به تاريخ 15/12/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS