گفتگو با مولوی محمد اسحاق مدنی ـ رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و مشاور رئیس جمهور در امور اهل سنت
اشاره: یکی از امور مهم و مورد اهتمام امام خمینی(ره)، وحدت جهان اسلام و بهویژه تشیع و تسنن بود. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی سالهاست که در این راستا کوشاست و گفتگو زیر با یکی از دستاندرکاران آن در همین موضوع صورت گرفته است.
در خصوص سابقه تفکر تقریب مذاهب اسلامی بفرمائید.
تقریب یا هر لفظ دیگری در این چهارچوب همان وحدت است. خود وحدت از اصول قرآنی است و یکی از فرامین خداست که در صدر اسلام هم مورد تأکید بوده است. مهمترین آیهای که در این باره داریم، «واعتصموا بحبلالله جمیعا» است. از نظر اصطلاحی، تقریب مفهومی است که از دارالتقریب مصر رواج گرفت. در آن زمان این تقریب در کشوری شکل گرفت که حرکت و سمت و سوی آن بر مبنای اسلام نبود. به هر حال، یک عده از علما جمع شده بودند و مردم و پیروان مذاهب را به تقریب و وحدت دعوت میکردند. در جمهوری اسلامی ایران تقریب در واقع از روز اول انقلاب مورد توجه و تأکید بوده است. امام(ره) مهمترین سخنرانیهایشان را اگر نگاه کنید، مدام به حفظ وحدت تذکر میدهند. اگر به فرمایشهای مقام معظم رهبری نگاه کنیم، باز هم همین گونه است و دستور ایشان به خصوص برای تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی حاکی از اهتمام ایشان به امر تقریب و وحدت در جهان است. این معنایش این نیست که گذشتگان در واقع کاری نکردند، نه! شما درختی را که میکارید، بهتدریج بزرگ میشود، ثمره میدهد، نتیجه میدهد. مجمع تقریب هم همین طور بوده و از آن زمان الحمدلله پیشرفت کرده. هر سال از سال گذشته جلساتش گستردهتر و با اهمیتتر میشود. هر سال نقائص سال گذشته بررسی و برطرف میشود و امروز در واقع تقریب اصلی است در جهان اسلام که تقریباً همه مسلمانان پذیرفتهاند، حتی کسانی که قبلاً مخالف تقریب و مخالف وحدت بودند.
خود مجمع تقریب در همه کشورهای اسلامی که به مناسبتهای مختلف جلسات و نشستهایی برگزار میشود، شرکت میکند و برخی از این جلسات گاهی با کمک مجمع تقریب برگزار میشود یا خود مجمع تقریب این گردهماییها را برای مذاهب مختلف انجام میدهد. در واقع در جهان اسلام راجع به برنامههای مجمع تقریب صحبت میشود و مردم دعوت میشوند و علما را حمایت میکنند و امروز فعالیت مجمع بسیار گسترده و در سراسر دنیا شناخته شده است، به عنوان یک تشکل رسمی که در جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده و البته دولتی نیست؛ ولی از حمایت مقام معظم رهبری برخوردار است. همین است که در دنیا نقشی بسیار متفاوت و گستردهتر و باارزشتر از آن دارالتقریب که در مصر بود، دارد.
از زمانی که این حرکت شکل گرفته، چهرههای شاخص و مؤثر در ترویج فکر تقریب چه کسانی بودهاند؟
بعد از انقلاب که مؤسس این دور جدید این حرکت حضرت امام خمینی(ره) بودند. پیش از انقلاب در مصر شخصیتهایی مثل محمد مدنی یا شیخ شلتوت و مرحوم قمی و آیتالله بروجردی بودند که از این فکر حمایت میکردند. علمای دیگری هم بودند در جهان که برای وحدت کار کردند، مثل علامه اقبال و علمای دیگری که من الان حضور ذهن ندارم؛ ولی بسیاری بودند که از تقریب حمایت میکردند. اینها چون حمایت و پشتوانهای نداشتند و راهکارهایشان ضمانت اجرایی نداشت، خیلی در بعد اجرایی نتوانستند پیش بروند و دیدگاههایشان در جهان اسلام گسترش پیدا نکرد، ولی در جهان معاصر و خصوصاً بعد از انقلاب و تأکیدی که امام(ره) داشتند و از وحدت بسیار سخن گفتند، کلمة وحدت بین مسلمانان اصلاً یک واژة مأنوس شد و بعد از اینکه مقام معظم رهبری رسماً دستور تأسیس مجمع تقریب را صادر کردند، کار خیلی گستردهتر شد.
مهمترین چالشها در برابر حرکت تقریبی در جهان اسلام کداماند؟ فرصتهای ملتها و مذاهب مختلف اسلامی برای تقریب و وحدت چیست؟
بزرگترین فرصت، در واقع اگر خلاصه بگویم، همین انقلاب اسلامی است. یک حکومت قدرتمند که از توان بالایی برخوردار است و کلیه مسئولان آن از جان و دل در جهت این هدف گام برمیدارند. این برای جهان اسلام، بزرگترین فرصت است و ما بعد از صدر اسلام چنین فرصتی را نداشتیم که یک حکومت توانمند اسلامی از وحدت حمایت کند. البته اینگونه نبوده که بگوییم فلان دولت مخالف وحدت بوده است، نه، ولی تا این اندازه رسمی و با تمام امکاناتش به این موضوع متمرکز نشده بوده. هیچ جای دیگری شما چنین چیزی را مشاهده نمیکنید که مثلاً خود بنیانگذار یک انقلاب که از نظر مذهبی هم مرجع تقلید بودند و تقوا و قول ایشان برای مردم حجت است، از این تفکر بهطور اساسی حمایت بکند. این خیلی فرصت خوبی است. همچنین الآن مقام معظم رهبری که رهبر این کشور هستند و سکاندار این نظام قدرتمند، با تمام توان از تقریب و وحدت حمایت میکنند و امکانات فراوانی در اختیار مرکز قرار میدهند. این بهترین فرصتی است که امروز امت اسلامی چنین پشتوانهای برای این کار ارزندة اسلامی دارد. بقیه فرصتها چیزهایی است که خیلی نمیشود روی آنها حساب باز کرد.
اما موانع کار فکر کنم دو گروه است: یکی دوستان نادان اسلام که فکر میکنند حق، در جنگ کردن و اختلاف کردن و تکروی و احترام نگذاشتن به عقاید یکدیگر است. فکر میکنند اگر بخواهند مذهب خودشان را تبیین کنند و رشد بدهند، راهش این است که مذاهب دیگر را بکوبند و رد کنند! اگر بخواهند خودشان در دنیا بمانند، باید دیگران را از بین ببرند. این دوستان نادان اسلام، در واقع موانع خطرناکی هستند؛ چون خیلی از مسلمانها به عنوان اینکه اینها رهبران دینی هستند و به عنوان اینکه حرف قرآن را میزنند، تحت تأثیر واقع میشوند و نمیگذارند که مسلمانان دور هم جمع شوند. امروز در هر مذهبی این افراد متأسفانه وجود دارند. مانع دوم، دشمنان هوشیار ما هستند. اینها راههایی را بلدند که انسانهای ساده را میتوانند فریب بدهند. اینها با توجه به سوابق تاریخی که ما داریم یا اوضاع و احوالی که در بعضی کشورهای اسلامی وجود دارد، مشکلات و اختلافات بسیار کوچک و ناچیز را بزرگ جلوه میدهند و اقوام و مذاهب را علیه یکدیگر وادار به موضعگیری میکنند.
اما چطور میشود از شرّ این دو گروه نجات پیدا کنیم؟ مسلمانان امروز سطح آگاهیشان از اسلام بالا رفته. دانشگاههای جدید ساخته شده، حوزههای علمی ایجاد شده، خود جمهوری اسلامی در رادیو و تلویزیون دارد روشنگری میکند. راه مهم مقابله با موانع این است که مسلمانان بیایند به این حرفهای درست توجه کنند و بیندیشند و دوست را از دشمن تشخیص بدهند. ببینند که حرف کی درست است. او که میگوید فتنه ایجاد کنید، او که میگوید به جان هم بیفتید، آیا حرف درستی میزند؟ آیا ما از اینکه در طول تاریخ اختلاف کردیم، سودی بردیم؟ آیا یک شیعه تقویت مذهبش در این است که با سنّی دعوا کند؟ یا یک سنّی تقویت مذهبش در این است که با شیعه دعوا کند؟ آیا بهتر نیست ما با هم باشیم و هر کسی به مذهب و به اعتقاد خودش عمل کند و متعرّض دیگری نشود و به اعتقاد دیگران احترام بگذارد؟ آنچه باعث اختلاف ماست، سطحش خیلی پایینتر از آن است که ما را به جان یکدیگر بیندازد.
سمینارها، گفتوگوها و رایزنیهایی که میشود، در سطح علمای جهان اسلام است و مباحث آنها کمتر در سطح عوام منتشر میشود. چطور میشود توافقاتی را که در سطح کلی میشود، در سطح عموم مردم هم نفوذ داده شود؟
باید ببینیم که ما چگونه اختلاف کردیم تا بفهمیم که چگونه میتوانیم وحدت داشته باشیم! این اختلاف از کجا سرچشمه میگیرد؟ یک مسلمان سنی با یک مسلمان شیعه چگونه و برای چه اختلاف پیدا میکند؟ غیر از این است که چون عالِم به او گفته، چنین میکند؟ اگر بنا باشد سمینارها بگیریم و از یکدیگر تعریف و تمجید کنیم و بگوییم وحدت خوب است و این حرفها را به جامعهمان منتقل نکنیم، فایده ندارد. جز از علما کس دیگری نمیتواند تقریب را در جامعه نفوذ دهد. این مسائل برمیگردد به اعتقاد مردم. مردم مسائل اعتقادی را از ما میپرسند. از یک فرد غیردینی که نمیپرسند. این علما هستند که دین را به مردم میآموزند. اگر علما از ته دل بگویند وحدت ضروری است، قطعاً مردم پیروی میکنند. وقتی مردم حرف علما را گوش میکنند که چطور نماز بخوانند، چطور روزه بگیرند، چگونه حج بهجا بیاورند، آیا به حرف آنها برای تقریب و وحدت گوش نمیکنند؟ مسلماً چرا. شما ببینید در حج مردم چقدر برای مسائل کوچک به علما مراجعه میکنند. چرا؟ چون میخواهند حجشان خوب برگزار شود. مشکلمان درست این است که ما جلسات را برگزار میکنیم؛ ولی آنچه در جلسات میگذرد، به گوش مردم نمیرسد. وحدت فقط از طریق علما ایجاد میشود؛ همانگونه که تفرقه هم از ناحیة ایشان ایجاد شده است. علمایی بودند در تاریخ که بعضی حرفها و نظریات را طوری مطرح کردند که مردم را به جان یکدیگر انداختند. اگر علما و آن کسانی که مردم را علیه یکدیگر تحریک میکنند، از این کار دست بردارند و مردم را به وحدت دعوت کنند، معنا ندارد که مردم از حرف ایشان سرپیچی کنند.
با توجه به تفکرات دین ستیزانه و دینگریزانه که از جوامع غیراسلامی به طرق مختلفی به جوامع اسلامی گسیل داده میشود، اندیشة تقریب چه آیندهای دارد؟
اندیشة تقریب وابسته است به اندیشة خود مسلمانان و اسلام. هرچه تقریب را تقویت کنیم، آیندة جهان اسلام موفقتر به نظر میرسد. هرچه دنبال تفرقه باشیم، امکان ندارد که آیندة خوبی داشته باشیم؛ یعنی دینگریزی بیشتر میشود. اگر علمای زمان میخواهند که حتماً میخواهند، اسلام سربلند باشد، اولین قدم، تقریب است؛ چون دشمنان اسلام همیشه مذهبی را به عنوان وسیلة سرکوب مذهب دیگر قرار دادهاند. در واقع آنها بدون اینکه هزینهای کنند، از جیب خود مسلمانان برای سرکوب اسلام خرج میکنند. ما نمیتوانیم جلو دینگریزی را بگیریم اگر دچار تفرقه باشیم. البته مسائل دیگری هم در دینگریزی دخالت دارد، ولی مهمترینش وضعیت مسلمانان و جهان اسلام است. مردم وقتی میبینند مسلمانان با هم تضاد دارند و اختلافاتشان چنان است که یکدیگر را میکشند، کشورهایشان دچار ناامنی، تجاوز، ظلم، تعدّی، و عقبماندگی است، مشخص است که علاقه به اسلام و حتی دین را از دست میدهند. وقتی یک یهودی، یک مسیحی، یا پیرو دین دیگری، وضع مسلمانان را ببیند، چگونه اسلام میآورد؟ اول ما بیاییم تکلیف خودمان را با خودمان روشن کنیم تا دیگران از ما متنفّر نباشند.
مهمترین دستاورد مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در طول دورة فعالیتش تاکنون چه بوده است؟
همین که خیلی دلها را به هم نزدیک کرده است. با سمینارها و با روابطی که برقرار شده، فکر تقریب دارد پیش میرود. قبلاً راهی نبود که ما بیاییم مثلاً علمای شیعه و سنی را یک جا ببینیم. آن موقع اینها از یکدیگر میترسیدند، ولی امروز نه. امروزه میبینیم که در مجمع تقریب علما و بزرگان اهل سنت، علمای اهل تشیع از تمام کشورها عضو هستند، معاون هستند. در مجمع عمومی تقریب میبینیم که اکثریت با علمای اهل سنت است. خوب این چیزها دستاورد کمی نیست، ولی کافی نیست. یعنی اینها در واقع شروع کار است. باید اینها عملی باشد و تحقق پیدا کند و در جامعه پیاده شود.
در چه زمینههایی مجمع تقریب میتواند فعالیت مؤثرتری داشته باشد تا اهدافش محقق بشود؟
شما نمیتوانید به شیعه بگویید که از اعتقاد به علی(ع) دست بردار، همچنان که به سنی هم نمیتوانید بگویید از خلفا دست بردار. این عقاید سر جای خودش باید باشد؛ ولی یک چیزی را ما میتوانیم تحمل کنیم و در واقع به آن عمل کنیم و آن احترام به عقاید یکدیگر است.
فکر تقریب بعضاً متهم میشود به تسامح و تساهل.
اشتباه همین است. تسامح و تساهل معنایش این نیست که شما به دیگران احترام بگذارید. تسامح این است که شما از مذهبتان دست بردارید، به اصول مذهبتان عمل نکنید، اعتقادی که دارید در مذهبتان، به آن عمل نکنید؛ این تسامح است. ولی چنانچه به کسی احترام بگذارید و توهین نکنید، آن میشود تقریب که با تسامح و تساهل فرق دارد. وقتی قرآن میگوید: «ولاتسبوا الذین...»، یعنی کسانی که غیر از خدا را ندا میکنند و صدا میکنند، آنها را فحش ندهید، دیگر در مورد مسلمان چه باید فکر کنیم؟ درست است که خیلی چیزها مانند هم نیست. شما ممکن است عقیدهای داشته باشید که قابل جمع با دیگران نیست. راهش این نیست که بیایید این عقیده را ترک کنید! ولی چرا باید خودتان را از تعامل با دیگران محروم کنید؟ لازم نیست که علیه دیگران کتاب بنویسید. لازم نیست که در رادیو و تلویزیون علیه دیگران حرف بزنید. لازم نیست که معرکه درست کنید و امت اسلامی را به جان یکدیگر بیندازید. در عین حال میتوانید با همان عقیدهای که دارید، زندگی کنید و به آن عمل کنید. آن گروه دیگر نیز همین طور. جایی که همه انواع مذاهب زندگی میکنند، ما یکدیگر را نباید تحریک کنیم. به مذهب عمل کردن، جلو وحدت ما را نمیگیرد. در صدر اسلام همین بود. این نیست که در صدر اسلام هیچ اختلافی وجود نداشت، ولی اخوت اسلامی هم رعایت میشد و همه منافع کلی اسلام را رعایت میکردند، ضمن اینکه به عقیده خودشان پایبند بودند.
مجمع چه برنامههایی میتواند برای ترویج تقریب اجرا کند؟
مجمع خودش اصولی دارد، اساسنامه دارد و طبق آن حرکت میکند؛ ولی بزرگترین موفقیت در هر کاری اخلاص است. هیچ علمی بدون عمل به درد نمیخورد و هیچ عملی بدون اخلاص فایده ندارد. بهترین راه اخلاص است. اگر ما در کارمان اخلاص کامل داشته باشیم و مخلصانه حرکت کنیم، نتیجه میگیریم. اخلاص باعث برکت در کار میشود.
شما از کی با مجمع تقریب همکاری داشتهاید؟
من از اول که مجمع تأسیس شد، در آن بودم. از زمان انقلاب ، از روزی که انقلاب شد، من دنبال موضوع وحدت اسلامی بودم. میرفتم و در مجامع و محافل صحبت میکردم.