دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرقه اشعریه

No image
فرقه اشعریه

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : اشعري، ابوالحسن اشعري، اشاعره، اهل حديث، معتزله

توجیه عقاید متناقض، از خواص برخی فرق است که برای برون رفت از بن بست تناقض و تضاد بکار می­رود. این دفع تناقض با جانبداری از برخی عقاید و مخالفت با مبانی عقیده دیگر امکانپذیر است. مکتب و عقیده اشعری برای توجیه تناقضات مکتب اهل حدیث است. این مکتب با جانبداری از مکاتب اهل حدیث به مخالفت گسترده با عقاید معتزله می­پردازد. با بازخوانی برخی عقاید اشعری، مکتب اشعری معرفی می­شود.

موسس اشعریه و تاریخچه تفکراتش

ابوالحسن علی بن اسماعیل بن اسحاق اشعری به سال 260 در بصره به دنیا آمد.[1]او از فرزندزادگان ابوموسی اشعری است. [2]شهرستانی در ملل و نحل هماهنگی اعتقادی (مسأله جبر) بین ابوموسی اشعری و ابوالحسن اشعری را اتفاق عجیب می­شمرد.[3]

وی در ابتدا برای فراگیری علم فقه و کلام وارد بغداد شد و حدیث و فقه و اصول معتزلی را نزد اساتیدی چون زکریاء ساجی و ابواسحاق مروزی و ابوعلی جبایی آموخت.[4] او در مکتب کلامی معتزله بسیار موفق بود اما پس از مدتی از مخالفین معتزله شد. وی با رجوع به مکتب عبدالله بن سعید بن کلاب بصری شروع به رد معتزله نمود.[5] تا جائی که بکر صیرفی می­گوید: افکار معتزله رفیع بود تا زمانی که ابوالحسن اشعری با شمشیر تفکراتش آنها را نابود نمود.[6]

این در حالی بود که اشعری زمان بسیاری از عمر خویش را در مکتب عبدالله بن کلاب می­گذراند. همچنین وی روزگاری از عمر خویش را در اعتقاد به مکتب حسن بصری گذرانده است. [7] اما بعد از این دوباره تحول اعتقادی به اشعری روی آورد و کاملا به مذهب اهل حدیث که مشهور به مذهب سنت و جماعت بود روی آورد و با تلاش به تبیین عقلی مکتب اهل حدیث پرداخت و همین اندیشه را به عنوان مکتب اشعری یا اشاعره رونق داد. اما این روش چیزی جز تقریر مکتب اهل حدیث و تفکرات احمد حنبل و مخالفت با مکتب معتزله و دیگر مکاتب نبود.[8]

گفته شده است که او در اواخر عمر از مکاتب کلامی دست کشیده و به مذهب اهل سنت و حدیث گرایش کاملی نشان داده است و به علم کلام بی­اعتنائی نموده است.[9] وی در هنگام مرگش نظرات اهل حدیث را تلقین می­کرده چنانکه زاهر بن احمد سرخسی نقل می­کند که اشعری قبل از مرگش مرا نزد خود خواند و گفت تو را شاهد می­گیرم بر اینکه من احدی از اهل قبله را کافر نمی­دانم؛ زیرا تمام اهل قبله به معبود واحدی اشاره می­کنند و تمالم اختلافاتشان لفظی است.[10]

او به صراحت بیان می­کند که با مکاتب معتزلی و قدری و مرجئه و حروری و... مخالف است و دیانت خود را تمسک به قرآن و سنت رسول اکرم(ص) و روایات صحابه و تابعین و بزرگان حدیث و نظرات احمد حنبل اعلام می­دارد.[11]با این همه وی برخی نظریات حنابله را مخدوش می­دانست و به همین جهت حنابله وی را تکفیر نمودند تا اینکه به دلیل ترس از تخریب قبر وی توسط حنابله، قبرش را مخفی می­کنند.[12]

ابوالحسن اشعری بعد از فراز و نشیبهای اعتقادی و کلامی در سال 324 یا 320 در بغداد دار فانی را وداع می­کند.[13]

درمورد تصنیفات وی به 300 کتاب اشاره نموده­اند که از جمله می­توان مواردی را ذکر نمود :[14]

آثار اشعری

1.إمامة الصدیق

2.الرد على المجسمة

3.مقالات الاسلامیین

4.الابانة عن أصول الدیانة

5.رسالة فی الایمان

6.مقالات الملحدین

7.الرد على ابن الراوندی

8.خلق الاعمال

9.الاسماء والاحکام

10.استحسان الخوض فی الکلام

11.اللمع فی الرد على أهل الزیغ والبدع

عقاید اشاعره

او در کتب خویش نظرات اهل سنت و حدیث را ثابت می­کند و در کنار ادله نقلی از ادله عقلی کمک می­گیرد. از جمله عناوین مهم کلامی که اشاعره به اثبات آن پرداخته­اند می­توان به نمونه­های زیر اشاره کرد:[15]

1.جواز رویت خداوند.

2.قدم کلام خدا.

3.اثبات صفات ازلی زائد بر ذات.

4.اثبات صفات خبری برای خدا.

5.جواز نسبت قبایح (افعال قبیح) به خدا.

6.استحاله تعلیل افعال خدا به غرض.

7. اثبات کلام نفسی.

8.جبری و کسبی بودن افعال انسان.

9.انکار حسن و قبح عقلی.

10.جایز بودن تکلیف به غیر مقدور.

11.تمام تکالیف، تکلیف به غیر مقدور است.

12.ثبوت امامت با اختیار و اتفاق نظر.

13.ایمان نزد اشاعره فقط امری قلبی است و نزد ابوالحسن اشعری فقط امری عملی است.

14.مرتکب گناهان کبیره، مؤمن فاسق است.

15.انحصار عصمت در انبیاء به زمان نبوت.

16.بعثت انبیاء در هر زمان ضروری نیست.

17.قریشی بودن ازشرائط امامت.

18.ابوالحسن اشعری ترتیب خلفاء را به ترتیب افضلیت می­داند.

19.جواز عذاب شدن اطفال مشرکین.

20.جواز عذاب بندگان بدون جرم و گناه.

21.وجوب شناخت خدا و امامت سمعی است نه عقلی.

22.منع استحقاق عقاب و ثواب بر معصیت و اطاعت.

توضیح بیشتر برخی عقاید اشعری

اکنون به توضیح بیشتر برخی عقاید و ادله آن در مکتب اشاعره می­پردازیم.

1.دلیل بر امکان روئیت خداوند

اعتقاد به امکان رویت خداوند را با دو دلیل بیان می­کند:

دلیل عقلی: هر موجودی روئیت می­شود؛ زیرا شرط دیدن، موجود بودن است و خداوند نیز خارج ازموجودات نیست و در نتیجه او را می­توان دید.

دلیل نقلی: ایشان برخی آیات را دیل روءیت خداوند می­دانند: مانند آیه شریفه "وجوه یومئذ ناضرة إلى ربها ناظرة". [16]

2.صفات ازلی خداوند

اشاعره بر خلاف معتزله و اهل حدیث معتقد هستند که صفات ازلی خداوند مانند علم و قدرت و حیات و بقاء در واقع قائم به ذات هستند ولی نه عین ذات الهی می‌باشند و نه زاید بر آن. یعنی در عین اینکه این صفات قیامشان با ذات خداست ولی عین ذات نیستند و در عین اینکه این صفات عین ذات نیستند زاید و مغایر با ذات نیز نیستند و به عبارتی خداوند را قائم به بقاء و قادر به قدرت و زنده به حیات و عالم به علم می­دانند. [17]

3.صفات خبریه و توصیفی خدا

در ظاهر برخی آیات، صفاتی به خداوند سبحان نسبت داده شده است مانند: ید، وجه، استوا بر عرش... اشاعره معتقدند که خداوند طبق این ظواهر دارای این صفات است و ازسوئی نظر و تأویل را دراین موارد قبول نداشته و معتقدند که باید درباره این آیات سکوت کرد.

4. قدم کلام الله

اشعری معتقد است که کلام الهی دارای دو منزلت است:

1.کلام نفسی

2. کلام لفظی.

آن چه قدیم است کلام نفسی است که در حقیقت کلام نبوده بلکه وسیله اظهار و ابراز کلام است و هیچ حرفی در آن نیست بلکه مدلول و نفس کلام است و آن چه حادث است همین الفاظ قرآن می‌باشد.[18]

5.جبری بودن افعال بندگان

در نظر اشاعره، قدرت و اراده را خداوند در بشریّت ایجاد نموده است و بندگان هیچ اختیار ندارند و تمام افعال و اعمال انسان اعم از نیک و بد همه مخلوق خداست و انسان در انجام دادن آن مجبور است؛ این قدرت و اراده خدا با عمل انسان نزدیک شده است و این نزدیکی را کسب می‌نامند: یعنی کارهای انسان را که خود هیچ قدرتی بر انجام یا ترکش ندارد با اراده خداوند مقارن شده است و این لطف خداوند است که کار انسان را مقارن با ارادة خویش کرده است.[19]

6.افعال خدا

اشاعره منکر حسن و قبح عقلی در افعال خداوند می‌باشند و معتقدند کار خوب آن است که خدا خوب بداند و کار ناپسند آن است که خداوند نهی فرماید و خداوند چون اوامر و نواهیش بر غرضی مترتب نیست می‌تواند مؤمن را به جهنّم و کافر را به بهشت ببرد.[20]

جایگاه فرقه نزد مکتب اهل بیت علیهم السلام

گرچه ابوالحسن اشعری بنیانگذار مکتب اشاعره در دوران غیبت صغری می زیسته است اما همانطور که بیان شد مبانی و نظریات اهل حدیث را تقریر می­کند و به همین دلیل پیشاپیش بطلان عقاید اهل حدیث از اهل سنت توسط اهل بیت علیهم السلام شامل مکتب اشاعره نیز می­شود. مسائل مختلفی که اشاعره در باب خداشناسی و نبوت و امامت و مبانی شناخت به آن معتقد هستند به راحتی در مکتب اهل بیت علیهم السلام رد و نقض شده و همانطور که می­دانیم راه شناخت صحیح دین و معارف جز از طریق مکتب اهل بیت علیهم السلام امکان ندارد و همچنین این مکتب از نقد علماء تشیع نیز بی­نصیب نمانده است.

گسترش فرقه

مبارزه بی­امان اهل حدیث با معتزله و عقل­گرائی، کمبود مباحث عقلی را در حوزه معرفت شناسی اهل سنت ایجاد نمود ولی با مطرح شدن عقل­گرائی اشعری که به تبیین مبانی اهل حدیث در قالب عقل نظر داشت کمبود ناشی از برخورد بی­امان با معتزله را جبران نمود و به همین دلیل پس از نابودی عقل­گرائی معتزله، با عقل­گرائی اشاعره فرهنگ کلامی اهل سنت محقق می­شود و تا به امروز نیز اهل سنت از حامیان اشعری در حوزه معرفت شناسی و کلام هستند.

مقاله

جایگاه در درختواره تاریخچه فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

فتوحات خلفای پیش از امیرمومنان علی علیه السلام سرزمینی وسیع و پهناور برای حکومت ایشان به ارث گذاشت (که شامل تمام کشورهای کنونی شبه جزیره، ایران، عراق، شامات کنونی، مصر و...) زمامداری موفقیت آمیز ایشان برآن سرزمین با ابزار و سایل و سطح فرهنگی آن زمان می تواند بهترین الگوی زمامداری برای ما شیعیان ایشان باشد.
No image

برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

آياتي كه در قرآن از استهزا به ميان آورده بيشتر مربوط به حوزۀ عقيده و دين بوده كه در آن دشمنان، انبياي الهي، مومنان، وحي، آيات قرآن، احكام عبادي، معاد، پيامبران و حتي خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به عنوان حربه اي براي رويارويي با دين الهي بهره مي جستند
No image

تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

سیرۀ پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی در زمینۀاصل توحید دارای مراحل سه گانۀ تبیین، توصیف و تثبیت بوده است.اولا:در مواجهه با اکثریت مردم اصل وجود خدا را مفروض گرفته اما در برابر عقاید انحرافی از دلایل روشن و قوی استفاده می کردند. ثانیا: در مقام معرفی خدا تاکید بر بیان صفات خدا می کردند با رعایت سطح فکری مخاطب. ثالثا: برای ارتقا و رشد ایمان فرد را به ارتباط با خدا و حفظ و تقویت ارتباط با خدا دعوت می کردند.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی كه در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاك ذلّت و پستی نشاند.

پر بازدیدترین ها

No image

ساده زيستي در سيره پيامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

در جهان سرمایه داری امروز که متأسفانه مبتنی است بر توجه افراطی به نیازها فردی و خودبینی و خودپرستی و هر فرد سعی می کند همه کس و همه چیز را تا می تواند در مسیر اهداف و مقاصد خود به خدمت گیرد و از طرف دیگر شعار مصرف بیشتر و متنوع تر برای لذات بیشتر به نهایت رسیده و مدام توسط رسانه ها و جامعه تبلیغ می شود.
No image

برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

آياتي كه در قرآن از استهزا به ميان آورده بيشتر مربوط به حوزۀ عقيده و دين بوده كه در آن دشمنان، انبياي الهي، مومنان، وحي، آيات قرآن، احكام عبادي، معاد، پيامبران و حتي خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به عنوان حربه اي براي رويارويي با دين الهي بهره مي جستند
No image

سیره ی نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله در تغییر نام افراد

هرکس تاریخ زندگانی نبی مکرّم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله را مطالعه نماید درمی یابد که ایشان در موارد متعدد، نام افراد شهرها را عوض می نموده اند. امام صادق علیه السلامنیز در این باره می فرمایند: پیامبر نام های زشت شهرها و اشخاص را تغییر می دادند
No image

فلسفه امتحان از دیدگاه قرآن و روایات معصومین

امتحان در فرهنگ قرآن، قرار دادن انسان ها در بستر حوادث گوناگون تلخ و شیرین با هدف رسیدن آنان به كمال لایق خویش است و در آیات پرشماری با واژه های یاد شده و غیر آنها مطرح گردیده است.
Powered by TayaCMS