دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابو ایوب انصاری

No image
ابو ایوب انصاری

كلمات كليدي : تاريخ، ابوايوب انصاري، هجرت، قسطنطنيه، قبايل، مدينه

نویسنده : طلعت ده پهلواني

"خالد بن زید بن کلیب (کعب) بن ثعلبه خزرجی مدنی" معروف به "ابوایوب انصاری"،[1] از بزرگان اصحاب رسول‌خدا(ص) است، وی در همه جنگها و غزوات پیامبر(ص) شرکت کرده و در شمار سابقین در اسلام است و در بیعت عقبه دوم در مکه مکرمه جزو آن هفتاد و سه نفری بود که با رسول خدا(ص) مخفیانه بیعت کرد و از نخستین کسانی بود که اسلام را پذیرفت و در این بیعت از هرگونه حمایت و فداکاری از پیامبر(ص) کوتاهی نکرد و رسول‌خدا(ص) در عقد اخوتی که بین اصحاب برقرار کرد، بین ابوایوب و "مصعب بن عمیر" عقد برادری خواند، او از یاران مخلص و حامیان خاص امیرالمؤمنین(ع) و میزبان رسول‌خدا(ص) و از بزرگان انصار می‌باشد.[2]

اقامت پیامبر(ص) در خانه ابوایوب انصاری

زمانی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کردند و به مدینه رسیدند، رئیسان و مهتران قبایل مدینه، همچون قبیله بنی‌سالم، بنی‌بیاضه، بنی‌خزرج و بنی‌نجار به پیشواز پیامبر(ص) آمدند و از ایشان خواستند که به منزل آنها بیایید؛ ولی پیامبر(ص) فرمودند: که افسار شتر مرا رها کنید که مرا فرموده‌اند که کجا بروم.[3] سرانجام، ناقه پیامبر(ص) در زمین وسیعی که مرکز خشک کردن خرما و متعلق به دو کودک یتیم بود، در نزدیکی خانه ابویوب، زانو زد و پیامبر(ص) آن زمین را خرید و مسجدالنبی را در آنجا ساخت. سپس مردم در اطراف ناقه پیامبر(ص) حلقه زده و هر کدام در خواست می‌کردند که حضرت به منزل آنان بیاید. در این هنگام مادر ابویوب از فرصت استفاده کرده، اثاثیه پیامبر(ص) را به خانه خود برد. در این بین که اصرار و سماجت مردم برای مهمانداری پیامبر(ص) به اوج رسیده بود. حضرت نزاع آنان را قطع کرد و فرمود أین الرحل؟ لوازم سفر من کجاست؟ بدین ترتیب افتخار میزبانی پیامبر(ص) نصیب ابوایوب گردید.[4]

ایمان و ارادت به حضرت علی(ع)

ابوایوب، هیچ گاه ایمان و ارادتش نسبت به ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین بعد از پیامبر(ص) کم نشد و همواره به توصیه‌های رسول‌خدا در حق اهل بیت گوش جان سپرده و در راه تحقق این امر الهی از هیچ تلاشی فروگذار نبود.[5]

افرادی که با خلافت ابوبکر صریحاً مخالفت کردند و علی بن ابی‌طالب را بر او مقدم شمردند، دوازده نفر از مهاجرین و انصار بودند که هر کدام سخنی در برابر مردم و ابوبکر ایراد کردند، از جمله آنان ابوایوب انصاری است که بعد از "سهل بن حنیف" برخاست و به ابوبکر چنین گفت:

از خدا بترسید و درباره اهل‌بیت پیامبرتان ظلم نکنید و امر خلافت و رهبری جامعه را به اهل‌بیت رسول‌خدا باز گردانید که همانا شما و ما در این جا و جاهای دیگر به تکرار از پیامبر(ص) شنیده‌ایم که می‌فرمود: «اهل‌بیت من به امر خلافت و رهبری امت اسلامی از شما سزاوارترند». این را گفت و نشست.[6]

ابو ایوب و نقل حدیث غدیر

"رباح بن حارث نخعی" می‌گوید: من در خدمت حضرت علی(ع) نشسته بودم که ناگهان گروهی نقاب‌دار از راه رسیدند و خطاب به ایشان گفتند: «السلام علیک یا مولانا ؛ سلام بر تو ای مولا و سرور ما.»

امیرالمؤمنین سلام آنها را پاسخ داد و بعد فرمود: چگونه مرا مولای خود می‌خوانید، مگر نه این که شما عده‌ای از اعراب بادیه نشینید؟ گفتند: آری؛ اما از رسول خدا شنیدیم که در روز غدیرخم فرمود:

«مَن کنتُ مَولاه فعلیٌ مولاه، اللهم والِ مَن وَالاه، و عادِ مَن عادَاه، و انصُر مَن نَصَره، و اخذُل مَن خَذَله»

«هرکس من مولای اویم علی نیز مولای اوست، خداوندا، یاران او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کند، یاریش فرما و کسی که او را خوار کند، مخذولش گردان.»[7]

اقامه نماز جماعت ابوایوب، به جای عثمان

در سال 35 هجری، هنگامی که مسلمانان، عثمان‌ را به علت انحرافات و بدعت‌هایی که گذاشته بود، از ورود به مسجد و اقامت نماز جلوگیری کردند. "سعد قَرظ" مؤذن مسجد نزد حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) آمد و گفت: اکنون که خلیفه از امامت نماز منع شده است، چه کسی باید با مردم نماز بگزارد؟ حضرت علی(ع) فرمود: «ادعوا خالد بن زید» به خالد بن زید (ابوایوب) بگویید که نماز جماعت را با مردم اقامه کند.» [8]

ابوایوب در جنگ‌های عصر خلافت علی(ع)

ابوایوب انصاری جزو آن دسته از بزرگان اصحاب پیامبراکرم(ص) است که در جنگ‌های جمل و صفین در کنار حضرت علی(ع) بوده و در رکابش شمشیر زده است و در جنگ نهروان در مقدمه سپاه و پیشاپیش برای جنگ با خوارج پیش می‌رفته است.[9]

فرار ابو ایوب از مدینه

پس از جنگ صفین، معاویه افرادی سنگدل، خون‌ریز و بی‌رحم چون "بسر بن ارطاة" را فرمان داد تا راه حجاز (مکه و مدینه) در پیش گیرد و تا یمن را طی کند و در هر شهری که مردم آن در اطاعت علی بن ابی‌طالب هستند، چنان زبان به دشنام و ناسزا بگشاید که مردم باور کنند، راه نجاتی ندارند و در نتیجه بر آنها غالب شود. معاویه دستور داد که: بعد دست از دشنام و هتاکی بردار و آنان را به بیعت با من فرا خوان و هر کس حاضر به بیعت نشد او را بکش و در ضمن شیعیان علی بن ابی‌طالب را نیز در هر جا یافتی، به قتل برسان! بُسر همه این دستورها را اجرا کرد.

ابو ایوب انصاری که کارگزار حضرت علی(ع) در مدینه بود، چون خود را برای مقابله آماده نمی‌دید، از آن جا گریخت.

"بسر بن ارطاة" با خیالی آسوده وارد شهر شد، در مسجد مدینه به منبر رفت و همان ابتدا طبق دستور معاویه، به اصحاب پیامبر(ص) از مهاجر و انصار جسارت و فحاشی نمود و آنان را تهدید کرد و به این آیه کریمه قرآن که می‌فرماید:

« ضَرَبَ مثلاً قریة کانت آمنة مطمئنة یأتیها رزقُها... »[10]

مثال زد و آنها را مصداق این آیه قرار داد و گفت: خداوند این مثال را درباره شما قرار داده است و شما را شایسته آن دانسته است؛ زیرا شهر شما محل هجرت پیامبر و جایگاه سکونت او بود، مرقدش در این شهر است و منازل خلفای بعد از او هم همین جاست؛ ولی خلیفه خدا (عثمان) میان شما کشته شد و گروهی از شما قاتل او هستید و گروهی هم او را زبون کرده‌اید.

بعد بُسر از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد و خانه‌های بسیاری از جمله خانه "زرارة بن حرون"، "رفاعة بن رافع زرقی" و "ابو ایوب انصاری" را آتش زد و ویران کرد. سپس به سراغ "جابر بن عبداللَّه انصاری" رفت؛ اما قبل از این که به او دست یابد، او گریخت؛ اما ُبسر تمام طایفه جابر را که از قبیله بنی‌سلمه بودند، تهدید به مرگ کرد که جابر نزد امّ‌سلمه همسر پیامبر(ص) پناه برد. ام‌سلمه نیز برای نجات جان جابر و قبیله‌اش از او خواست که با بُسر بیعت کنند تا خونی ریخته نشود.[11]

رحلت ابو ایوب

ابوایوب در تمام طول عمر با برکت خود همواره پا به رکاب و شمشیر به دست بود و در میدان‌های جنگ برای اعتلای اسلام و دفاع از حق جنگید و نیز در سه جنگ زمان خلافت علی(ع) در رکاب آن حضرت جنگید و از اسلام دفاع کرد.

او در پایان عمر طولانی خود نیز در سال 51 یا 52 قمری زمان سلطنت معاویه، در حالی که در روم سرگرم جهاد با نیروهای ارتش روم بود، مریض شد و از دنیا رفت و در همان سرزمین نزدیک «قسطنطنیه» به خاک سپرده شد.[12]

مقاله

نویسنده طلعت ده پهلواني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

شيخ جعفر مجتهدي (ره) 9

روزی در فصل زمستان هنگام خروج از منزل از شدت سرما دو عبا بر دوش انداختم در بین راه به سیدی از دوستان برخورد نموده و پس از اینکه مقداری از مسیر را با ایشان طی کردم متوجه شدم که از سرما بخود می لرزد، فوراً یکی از آن دو عبا را که بر دوشم بود و تازه تهیه کرده بودم به ایشان دادم.
Powered by TayaCMS