دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه

قرآن پيروان خود را به مطالعه تاريخ گذشتگان فرامى‏ خواند و با تكرار و تأكيد زياد به پيروانش دستورمى ‏دهد به سير و سفر بپردازند و از نزديك نشانه ‏هاى تاريخى را مشاهده نمايند تا انديشه آنها بارور شود و سطح فكر و فرهنگشان ارتقا يابد.
اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه
اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه

اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‌ البلاغه‌

برخى به تاريخ با نظر ترديد مى ‌نگرند، براى آن ارزش علمى قائل نيستند و آن را بسان شعر مى‌ دانند كه بر اساس نياز، هدف، ذوق و تخيل شاعر سروده مى ‌شود نه بر اساس واقعيّتها و عينيّت ها. تا جايى كه مى‌ گويند: «تاريخ هيچ چيز نيست جُز دروغهايى مورد اتّفاق همه.» بد بينى اين افراد به تاريخ، از مطالعه حوادث تحريف يافته، مبالغه آميز و تعميم آن بر همه زمانها ناشى شده است در حالى كه همه تاريخ دروغ و مشوش نيست. به علاوه، بحث روى تاريخِ واقع نماست كه ببينيم چه اهميتى دارد؟
نگرش اسلام درباره تاريخ- بر خلاف بدبينان- از اهميت ويژه‌اى برخوردار است و اسلام نقش آن را در ابعاد نظرى و عملى تعيين ‌كننده مى ‌داند و شناخت تاريخ را از لوازم شناخت تعاليم اين مكتب مى ‌شمارد. در اين مورد، قرآن سند زنده و دليل گوياست و در يك نگاه مى‌توان بينش تاريخى و ارزش آن را بدست آورد. با يادآورى اين نكته كه قرآن، گرچه يك كتاب تاريخى نيست كه چون ديگر كتابها در پى وقايع نگارى و انعكاس رويدادها و زندگى اقوام گذشته باشد ولى مسائل زيادى ازآن قابل استنباط و استخراج است و مى ‌توان ضوابط و قانونمندى حاكم بر تاريخ را بطور عميق به دست آورد؛ زيرا قرآن علل پيروزي ها، شكستها، پيشرفتها و عقب ‌ماندگى‌ هاى برخى از امم گذشته را تحليل مى‌كند و عوامل ظهور و افول تمدنها را يادآور مى ‌شود و اينسان ما را در متن زندگى گذشتگان قرار مى‌دهد و از شخصيتهايى ياد مى ‌كند كه منشأ تحول جامعه شده و اثر مثبتى در تاريخ داشته‌ اند و نيز از جبارانى سخن مى‌ گويد كه قافله بشرى را سالها عقب نگه داشته ‌اند.
 
اهتمام قرآن به تاريخ‌
قرآن به تاريخ اهميت و ارزش فراوانى داده ‌است كه آن را از راههاى مختلفى مى ‌توان به دست آورد از جمله:
1- نام سوره‌ ها
نامهاى بخشى از سوره‌ها نشان‌ دهنده اهتمام قرآن به تاريخ است. زيرا بيش از يك پنجم سوره ‌هاى قرآن؛ يعنى 25 سوره با نامهايى مشخص شده‌اند كه هر كدام كليد واژه‌اى است براى مقطعى از تاريخ و پيام تاريخى دارد همانند «كهف»، «قصص»، «لقمان»، «انبياء»، «جاثيه»، «احقاف» و «احزاب» و ....
نام سوره‌ هاى قرآن ... از راه وحى تعيين نشده و جزو قرآن هم محسوب نمى‌شود، بلكه برگرفته از محتوا و برخى از آيات همان سوره‌هاست ولى از آنجا كه اين نامگذاريها در زمان امامان معصوم عليهم السلام انجام گرفته و به تأييد آنان رسيده است مى تواند الهام بخش چنين برداشتى باشد.
2- فراخوانى به مطالعه تاريخ‌
قرآن پيروان خود را به مطالعه تاريخ گذشتگان فرامى‌ خواند و با تكرار و تأكيد زياد به پيروانش دستورمى ‌دهد به سير و سفر بپردازند و از نزديك نشانه ‌هاى تاريخى را مشاهده نمايند تا انديشه آنها بارور شود و سطح فكر و فرهنگشان ارتقا يابد؛ دستور مطالعه آثار تاريخى با تعبيرات مختلفى آمده ‌است:
الف- به صورت امر مستقيم همانند:«قُلْ سيروُا فِى الْارْضِ ...» (پيامبر به مردم) بگو در زمين بگرديد ....
ب- به صورت استفهام كه در معناى امر، همراه با نكوهش ترك سير و مطالعه تاريخ است؛ چون:
«افَلَمْ يَسيروُا فِى الْارْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
آيا (مخالفان دعوت تو) در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى‌كه پيش‌از آنها بودند چه شد؟
گاهى اين دستورات با تعبيراتى همانند: «تعقّل»، «نظر»، «لبّ»، «تَفكّر»، «موعظه»، «عبرت» و «تذكّر» مورد تأكيد قرارگرفته و در اكثر اين موارد، كلمات به صورت جمع آمده است همانند: «انْظُرُوا» (: بنگريد)، «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّروُنَ» (: شايد بينديشند)، «افَلا تَعْقِلُونَ» (: آيا نمى‌ انديشيد؟) و «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»: براى گروهى كه مى‌دانند و ... تا روشن شود كه تاريخ در انحصار عدّه ‌اى انگشت‌ شمار و قشر خاصّى چون «مورّخان»، «سياستمداران» و «جامعه‌ شناسان» نيست و نبايد باشد؛ بلكه بينش تاريخى فراگير است و همگان بايد دراين امر شركت داده ‌شوند وهيچ ملّتى نبايد از تاريخ خود بى‌خبر باشد. زيرا بخش اعظمى از حيات معنوى، اجتماعى و سياسى ما مسلمانان بر تاريخ گذشتگان استوار است و اكنون بر نردبانى در حركتيم كه پلّه ‌هاى آن را پيشينيان ساخته ‌اند در حدّى كه اگر انسان، گذشته خود را فراموش كند سر از نيستى بيرون مى ‌آورد:
 سرگذشت او اگر يادش رود          باز اندر نيستى گم مى‌ شود
بدين جهت است كه رهبران دينى و شخصيتهاى برجسته اسلامى چون «امام خمينى»، «سيّد جمال اسدآبادى»، «شيخ محمد عبده» و «اقبال لاهورى» در سخنرانيها، پيامها و بيانيّه‌ هاى سياسى خود، مردم را به گذشته خود توجه مى ‌دادند و توصيه مى‌ كردند كه مسلمانان و مشرق‌ زمين بايد گذشته خود را بازيابند و عظمت پيشين خود را به فراموشى نسپارند.
3- مقاطع مهم تاريخى در قرآن‌
بيش از نصف قرآن مربوط به تاريخ و تبيين فلسفه تاريخ است؛ حتى بخش عظيمى از آيات در موضوعات فقهى، كلامى و اجتماعى و ... از نظر شأن نزول و تطبيق و تعيين مصداق با تاريخ درآميخته ‌است. از سوى ديگر، برخى از سوره ‌ها چون سوره حمد كه به ظاهر جنبه تاريخى ندارد ولى به سه جريان مهمّ تاريخى اشاره دارد:
الف- هدايت يافتگان «مُهتدين».
ب- گروهى كه مورد خشم خداوند قرار گرفتند: «مغضوبين».
ج- گمراهان و «ضالّين».
قرآن گاهى به نقل حوادث تاريخى تصريح مى ‌كند و مى ‌فرمايد:
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ احْسَنَ الْقَصَصِ»
ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن بر تو بازگو مى ‌كنيم.
و نيز مى‌فرمايد:
«كَذلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ انْباءِ ما قَدْ سَبَقَ»»
اين‌گونه بخشى از اخبار پيشين را براى تو بازگو مى ‌كنيم.
قرآن گاهى علاوه بر نقل تاريخ، تعبيراتى بكارمى برد تا شنونده را به دريافت فلسفه تاريخ برانگيزد از جمله آنها كلمه «آيت» است. و در مواردى هم تاريخ را از آيات الهى مى‌ شمرد و ميان طبيعت و تاريخ رابطه نزديكى برقرار مى‌ كند تا مؤمنان و هوشمندان را با روح آن آشنا سازد:
                      
«انَّ فى ذلِكَ لَاياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ»
در اين (سرگذشت عبرت انگيز) نشانه ‌هايى است براى هوشياران.
در خصوص فرعون نيز اين تعبير را بكار برده و خود او را به عنوان كسى كه منشأ پيدايش بخشى از تاريخ گشته است «آيت» مى ‌داند و مى ‌فرمايد:
«فَالْيَوْمَ نُنَجّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكوُنَ لِمَنْ خَلْفَكَ ايَةً وَ انَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ اياتِنا لَغافِلوُنَ»
ولى امروز بدنت را (ازآب) نجات مى‌دهيم، تا عبرتى براى آيندگان باشى و بسيارى از مردم، از آيات ما غافلند.
همچنانكه هر يك از پديده‌ هاى طبيعى چون ماه و خورشيد و كوه و دشت وسيله ‌اى است براى تفحّص در وجود خداوند و شناخت وى، هر كدام از مقاطع تاريخى و حوزه‌ هاى گذشته، روزنه ‌اى است براى دريافت حقايق سياسى اجتماعى و كسب تجربه و دانش. پس تاريخ از ديدگاه قرآن منبع شناخت است و مى‌ تواند آينده را نشان دهد:
«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْاخِرينَ»
و آنها را پيشگامان (در عذاب) و عبرتى براى ديگران قرار داديم.
با اين شرط كه انسان تاريخ را صرف روايت و در حال سكون نبيند؛ بلكه به عنوان مدل و نمونه زنده ‌اى از گذشته دريابد و تاريخ را از حصار گذشته به زمان حال بياورد و بلكه آن را به زمان آينده نيز تعميم دهد. كسى كه تاريخ مى ‌نويسد و كسى كه تاريخ را مطالعه مى‌ كند بايد «سَلَف» و «مَثَل» بودن تاريخ را همواره در نظر گيرد تا از آن درس بياموزد.
                  
ارزش تاريخ در نهج البلاغه‌
الف- تاريخ محصول تجربيات گذشتگان:
هر كسى در زندگى خود احتياج به تجربه دارد اما عمر يك شخص براى كسب همه تجربه‌ ها كافى نيست. تنها از راه تاريخ مى‌توان از تجربه ‌هاى گذشتگان بهره گرفت؛ تاريخ دربردارنده تجربه ‌هاى افراد و جامعه‌ هايى است كه در گذشته زندگى كرده و تجربه‌ هاى تلخ و شيرينى كسب نموده ‌اند. اكنون مى‌توان از آنها سود جست. چنين كسى، آن را ماند كه به درازاى تاريخ عمر كرده است. حضرت على عليه السلام مى ‌فرمايد:
«اىْ بُنَىَّ انّى‌ وَ انْ لَمْ اكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كانَ قَبْلى‌ فَقَدْ نَظَرْتُ فى‌ اعْمالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فى‌ اخْبارِهِمْ وَ سِرْتُ فى‌ اثارِهِمْ حَتّى‌ عُدْتُ كَاحَدِهِمْ بَلْ كَانّى‌ بِمَا انْتَهى‌ الَىَّ مِنْ امُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ اوَّلِهِمْ الى‌ اخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِكَ مِنْ كَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ»
پسرم! اگر چه من به اندازه همه كسانى كه پيش از من بوده‌ اند نزيسته ‌ام اما در كردار آنان بدقت نگريستم و در اخبارشان تفكّر نمودم و در آثار آنها به سير و سياحت پرداختم تا همچون يكى از آنان شدم؛ بلكه گويا در اثر آنچه از تاريخ آنها به من رسيده با همه آنان از اول تا آخر بوده‌ام من قسمت زلال زندگى آنان را از قسمت تاريك و آلوده باز شناختم و سود و زيانش را دانستم.
ب- تاريخ احياگر دلهاى فرد و جامعه:
سيل حوادث بر پيكره دل هجوم برده و آن‌را در معرض تيرهاى شيطانى قرارمى دهد.
و سرانجام به دست مرگ و هلاكت مى‌سپرد. چنانكه نهادهاى انسانى همچون؛ «مذهب»، «علم»، «فلسفه» و «هنر» به احياگر نياز دارند، كانون آنها يعنى دل نيز احتياج به احياكننده ‌اى دارد كه زنگار از چهره آن بزدايد. قلب جامعه و وجدان عمومى نيز از اين‌
                   
حالت مستثنى نيست يعنى به نيروى محركى نياز دارد كه پيوسته آن را از ركود و سكون و آلودگيها و مرگ و ميرها نجات دهد و به سوى، «تحرك»، «پاكى»، و «بيدارى» فراخواند و اين كار از ديدگاه نهج ‌البلاغه از علم تاريخ ساخته است. يا دست‌كم مى ‌توان گفت تاريخ در احياى دل فرد و جامعه نقش عمده‌اى دارد. حضرت على عليه السلام خطاب به فرزندش امام حسن عليه السلام مى ‌فرمايد:
«قلبت را با موعظه و اندرز زنده كن ... و با نشان دادن فجايع و مصائب دنيا آن را بصير گردان و از حملات روزگار و زشتيهاى گردش شب و روز برحذرش دار! اخبار گذشتگان را بر او عرضه كن و آنچه را كه به پيشينيان رسيده‌ است يادآوريش كن. در ديار و آثار مخروبه آنها گردش نما و درست بنگر كه آنها چه كرده‌اند.»
تاريخ در نهج‌ البلاغه، به مثابه شخص دلسوز و آگاه معرفى شده ‌است كه در مراحل مختلف زندگى به انسان هوشمند، رهنمود مى ‌دهد:
«الْفِكْرُ مِرْاةٌ صافِيَةٌ وَ الْاعْتِبارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ»
تفكر آيينه زندگى و عبرت‌گرفتن (از تحولات تاريخى) بيم ‌دهنده ‌اى خيرخواه است.
نهج ‌البلاغه افزون بر اينكه ما را به مطالعه و سير و تحقيق در تاريخ ترغيب مى‌كند خود در نقل حوادث و وقايع مهم و حساس تاريخى پيشگام است و بيش از هر كتاب سخن از تاريخ به ميان آورده ‌است؛ در نخستين خطبه آن، مقاطع مهمى از تاريخ عنوان شده‌است. همانند تاريخ پيدايش جهان و مراحل طبيعى آن، آفرينش انسان نخستين (حضرت آدم عليه السلام)، خلقت فرشتگان و بعثت انبيا عليهم السلام كه همه اينها نشانگر اهميت تاريخ در نهج ‌البلاغه است.
                     
خلاصه‌:
قرآن، برخلاف بعضى تفكرات، به تاريخ ارزش مى‌دهد چه در نظر و چه در عمل و از راههاى مختلف نسبت به آن اهتمام مى‌ ورزد كه نامگذارى برخى از سوره‌ ها كه پيام تاريخى دارند، از جمله آنهاست.
قرآن، مخاطبان خود را به مطالعه دقيق در آثار گذشتگان فرامى‌ خواند و با عبارات مختلف به آن امر مى‌كند و از آنها مى‌خواهد كه به تاريخ امم گذشته بى‌ تفاوت نباشند و در زندگى آنها خوب بينديشند و عبرت گيرند. افزون بر آن، بخشى از آيات قرآن در خصوص تاريخ اقوام، اشخاص و جريانات است و از نظر شأن نزول و تفسير نيز با تاريخ آميخته است و تعبيراتى همانند «عبرت»، «نظر»، «سير»، «كَيْف» و «آيت» نشان ديگرى از ارزش تاريخ است. اگر تاريخ باارزش نبود اين‌ همه تأكيدها و تعبيرها و نقل وقايع مهم تاريخى در قرآن بى‌ معنا بود.
از ديدگاه نهج‌ البلاغه نيز تاريخ پديده ارزشمند، منبع شناخت، وسيله ‌اى براى كسب تجربه و احياگر افراد و جامعه‌ ها معرفى شده است و از آن به عنوان، آينه صاف و پندآموز با اخلاص، ياد شده‌ است درحدى كه حضرت على عليه السلام بخشى از وصيت مهم و جامع خود را به تاريخ و عبرت‌آموزى از آن اختصاص مى ‌دهد.
 
جعفر وفا
 
منبع: «تاريخ از ديدگاه قرآن و نهج ‌البلاغه»، ص: 21

مقاله

جمع آوری و تدوین رسول غفارپور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

روح خدا در كالبد زمان : امام خميني (ره)

رادیو آمریکا روز 17/3/68 چنین گفت : «در ده سال گذشته آیت ا... خمینی آمریکا را بارها با ناتوانی مواجه ساخت و در این مورد به آمریکا درس داد و دو رئیس جمهوری آمریکا را با ناامیدی روبرو ساخت.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)6

زمانی در ایام ماه صفر به اتفاق هیأت از قزوین به مشهد مقدس مشرف شده بودم، هنگامی که با هیأت جهت عزاداری به حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدیم به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم آقاجان مدت یک سال است که آقای مجتهدی را ندیده ام، اگر آقای مجتهدی خادم و غلام حقیقی شما هستند امروز که ما به منزل ایشان می رویم در منزل باشند و ما را بپذیرند،در ضمن دوستی داشتم که آقا را ندیده بود، او می گفت: شنیده ام آقای مجتهدی خیلی ادعا دارند، به او گفتم: ایشان اصلاً ادعایی ندارند و مخالف با این حرفها هستند. دوستم گفت: اگر این شخص واقعاً راست می گوید به منزلش که می رویم ما را بپذیرد و یک عبا با سی و پنج هزار تومان پول به من بدهد.
No image

آیت الله شهید سید حسن مدرس

سيد حسن كه همراه پدرش در شش سالگي به قمشه مهاجرت كرده بود، تا سن چهارده سالگي معلومات عربي و فارسي را در اين شهر نزد استاداني كه در منطقه اشتهار داشتند، فرا گرفت و با دستي تهي از امكانات دنيوي، اما قلبي مشحون از اميد و ايمان و نبوغي شگفت و رواني آراسته به اخلاص و اعتماد به نفس براي اقامت در اصفهان و پيگيري تحصيلات راهي اين شهر گرديد .
No image

حجت الاسلام شهید هاشمی نژاد

زندگی هاشمی نژاد همواره توأم با مبارزه علیه ظلم و ستم بوده است. در 14 سالگی شهامتش او را وادار به سخن علی رژیم بیدادگر كرد. او گفت: «روزی خواهد آمد كه ما این رژیم را سرنگون خواهیم كرد.
Powered by TayaCMS