دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تالیفات ایت الله محمد فاضل لنکرانی

No image
تالیفات ایت الله محمد فاضل لنکرانی

سرگذشت برخى آثار:

آیت الله فاضل درباره تألیف کتاب مى گوید:

«تصمیم گرفتم یکى از مباحث بسیار مهم و مفید را که در رابطه با قواعد فقهى مى باشد، مورد تحقیق و بررسى قرار بدهم، البته کتاب هاى زیادى در این رابطه نوشته شده که القواعد الفقهیه مرحوم بجنوردى که در هفت جلد چاپ شده، به نظرم بسیار جالب آمد، بر این اساس، تصمیم گرفتم تعطیلات تابستانى را بدین کار مشغول شدم[46]».

وى درباره کتاب «نهایة التقریر»، مى گوید:

«از اوّلین روزهایى که من در درس آیت الله بروجردى شرکت کردم، به فکر افتادم به خاطر فرّار بودن مطالب درس ایشان و به علت آن که فراموش نشود، آنها را به عربى بنویسم و چون اوّلین بارى بود که نوشتن به عربى را شروع مى کردم، این کار برایم خیلى مشکل مى نمود، ولى با توجه به این که دست زدن به هر کارى، با تصمیمى قاطعانه و ممارست در آن، مشکلات آن را به تدریج از میان برمى دارد، شروع به کار کردم.

خوشبختانه چون ادبیات عرب را خوب خوانده بودم و به تدریس آن مشغول بودم، با مشکل مهمى در این کار مواجه نشدم. مرحوم والد به مناسبت ایّام فاطمیه، مجلس روضه اى در منزل ترتیب داده بود که مرحوم آیت الله بروجردى روزى به عنوان شرکت در روضه به آن جا تشریف آوردند، من مشغول پذیرایى از میهمانان بودم. همین که مرحوم آیت الله بروجردى مرا دید، لبخندى زده و خطاب به مرحوم والد فرمودند: فلانى هم در درس من شرکت مى کند! تصور مى کنم کمى سنّ من باعث تعجب ایشان شده بود. پدرم که متوجه این نکته شده بود، به عرض رساندند که نه تنها در درس شرکت مى کند، بلکه درس هاى شما را به عربى مى نویسد و شنیدن این مطلب تعجب معظم له را بیشتر برانگیخته و فرمود: امکان دارد این نوشته ها را ببینم؟ پدرم به من دستور داد تا آنها را آورده و به خدمت ایشان دادم. معظم له نسبت به مسائل علمى و به طلابى که علاقه مند به تحصیل بودند، توجه خاصى از خود نشان مى دادند... و گاهى کمک هایى در حق آنها مى کردند که کفاف مخارج سالانه آنان را مى کرد. نوشته مرا حدود نیم ساعت، بدون آن که با کسى حرف بزند و یا به حرف کسى گوش بدهد، ملاحظه فرمود،... پس از آن هم، همواره ]مرا[ مشغول عنایت خود قرار مى داد و با کلمات اعجاب آمیزى تشویق مى فرمودند و هرچند وقت یک بار، نوشته مرا خواسته و پس از مرورى در آن به من پس مى دادند و پس از آن که به چهار صد یا پانصد صفحه رسید، دستور دادند که آن را چاپ کنم و جلد اوّل آن حسب الامر ایشان به نام «نهایة التقریر» که مشتمل بر قسمت زیادى از مباحث صلاة بود، به چاپ رسید و پس از چند سال، جلد دوم آن هم آماده و حسب الامر ایشان چاپ شد[47]».

وى درباره کتاب اهل بیت یا چهره هاى درخشان در آیه تطهیر، مى گوید:

«هر وقت به این آیه شریفه (انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)[48] که به آیه تطهیر معروف است، برمى خوردم، این سؤال در ذهنم مى آمد که اگر این آیه مخصوص اهل بیت پیامبر است، به همسران آن حضرت ربطى ندارد، چون در بین آیاتى آمده است که از زنان پیامبر و احکام مربوط به آنان سخنى مى گوید. این مطلب، سال ها ذهن مرا مشغول کرده بود و به صورت یک مشکل علمى درآمده بود تا آن که متوسل به حضرت معصومه(علیها السلام) شدم و به لطف الهى و عنایت آن حضرت، این مشکل حل شد، به گونه اى که با همکارى جناب آقاى شهاب الدّین اشراقى، داماد حضرت امام که هم مباحثه ما بود، کتابى علمى در این باره نوشتیم و با استدلال ثابت کردیم که اولاً این آیه ارتباطى با همسران پیامبر ندارد و مخصوص اهل بیت آن حضرت است و این که این جا آمده، حکمى داشته و بیان گر نکته اى است و باید همین جا مى آمده است. توضیح این مطلب را مفصل در آن کتاب دادیم و با یک توسل، این مشکل ما براى همیشه حل شد و امیدواریم که براى دیگران هم مفید باشد.[49] ما در این کتاب، برداشتى از آیه شریفه کرده ایم که من نمى خواهم حالا اسمش را تحدّى یا تهدّى بگذارم، ولى این برداشت ما در نوع خود بى نظیر و ابتکارى و به طورى واضع و روشن بیان شده است که تا کنون هیچ کس بدین سبک تألیف ندارد و من کسانى را که علاقه مند به درک سمع مفاد آیه مى باشند، به مطالعه این کتاب دعوت مى کنم[50]».

درباره تألیف کتاب «تحصیل الشریعه» در شرح «تحریرالوسیله» مى گوید:

«در زمینه علمى، امام از مقام هاى متعددى برخوردار بودند، چنان که در رشته هاى فلسفه، عرفان، اخلاق، تفسیر، فقه و اصول متخصص بودند، ولى از میان این رشته ها، آنهایى که با مقام مرجعیّت تناسب داشتند، فقه و اصول بودند. متأسفانه افرادى آگاهانه یا ناخودآگاه درصدد بودند که براى جلوگیرى از رشد و گسترش اندیشه هاى امام، مقام فقه و اصول ایشان را کوچک جلوه دهند و حتى صلاحیت مرجعیّت تقلید را از ایشان بگیرند. از آن جا که اهمیت این وضعیّت براى من روشن شده بود، از موقعیّت تبعیدم در شهرستان یزد استفاده کردم و شرحى بر کتاب شریف تحریرالوسیله امام که در حقیقت یک دوره فقه از اوّل باب طهارت تا آخر باب دیات است، به رشته تحریر درآوردم. در انجام این کار، دو هدف را دنبال مى کردم: اوّل این که اشتغالات علمى ام محفوظ باشد، دوم آن که موقعیّت فقهى و اصولى امام و جایگاه بلندى که در این علم دارند، تشریح شده باشد. در واقع، در همان اوایل تبعیدم تصمیم گرفتم که کارى را که جنبه علمى و انقلابى دارد، به انجام برسانم، البته با توجه به این که ساواک به کارم پى نبرد چراکه در صورت اطّلاع مانع مى شد. آن قدر جانب احتیاط را رعایت مى کردم که حتى مسؤلان کتابخانه وزیرى هم على رغم آن که بسیار متدین و انقلابى بودند، متوجه نوع کار من نشدند، با توجه به آن که کار من در کتابخانه هر روز 4 ساعت به طول مى کشید. تقریباً دو سال و نیم در این کتابخانه مشغول نگارش بخش اعظم کتاب ها بودم و کسى متوجه کار من شد، البته بعضى از بزرگان روحانیت یزد که از هر نظر مورد اعتماد بودند، از جریان فعالیّت تحقیقى من آگاهى داشتند، آنها گاهى به کتابخانه مى آمدند و نوشته هاى مرا مطالعه مى کردند و نظراتى را ابراز مى کردند[51].

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

شيخ جعفر مجتهدي (ره) 9

روزی در فصل زمستان هنگام خروج از منزل از شدت سرما دو عبا بر دوش انداختم در بین راه به سیدی از دوستان برخورد نموده و پس از اینکه مقداری از مسیر را با ایشان طی کردم متوجه شدم که از سرما بخود می لرزد، فوراً یکی از آن دو عبا را که بر دوشم بود و تازه تهیه کرده بودم به ایشان دادم.
Powered by TayaCMS