دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جوی خون در کوچه‌های تبریز

No image
جوی خون در کوچه‌های تبریز

روزنامه ابتکار

تاریخ: 16/6/1396

در سالروز اشغال تبریز توسط ترکان عثمانی بررسی شد

حجت یحیی پور

جنگ‌های 12 ساله ایران و عثمانی بین سال‌های 986 تا 997 هجری (1578 تا 1590 میلادی) در بخش‌های بزرگی از مناطق غربی و شمال‌غرب ایران به وقوع پیوست. دولت عثمانی با نقض یکطرفه پیمان صلح آماسیه با تمام قوا به سوی مرزهای ایران یورش آورد. در ابتدای جنگ شرایط به سود عثمانیان نبود اما در ادامه قوای عثمانی با لشکرکشی‌های دنباله‌دار و پردامنه و صرف هزینه‌های کلان و بی‌حساب موفق به کسب فتوحاتی در آذربایجان و قفقاز شد. همزمان با ادامه حملات عثمانی به شمال‌غرب ایران (در آذربایجان و کردستان و قفقاز) دولت عثمانی جبهه‌های نبرد را به سمت مرزهای جنوب غربی ایران در خوزستان گسترش داد و از سوی دیگر با تطمیع و تحریک ازبکان جبهه جنگ دیگری برای ایران در خراسان گشود. صرف این هزینه‌های کلان در کنار لشکرکشی‌های بی‌حساب، دولت عثمانی را با بحران شدید مالی مواجه ساخت از سوی دیگر دولت بحران زده ایران خواهان صلح با عثمانیان بود تا پس از ساماندهی اوضاع داخلی و مرزهای شرقی به مسئله عثمانی بپردازد. از این رو عهدنامه صلح فرهاد پاشا در سال 997 هجری (21 می 1590 میلادی) میان طرفین منعقد شد.

پس از تصرف آذربایجان در سال 993 هجری شهر تبریز به دلیل اهمیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی به مقر نیروهای عثمانی در آذربایجان تبدیل شد و «جعفر پاشا» به حکومت این شهر منصوب شد. قوای عثمانی در مدت کوتاهی پس از اشغال تبریز قلعه بزرگ و مستحکمی با برج و بارو ساختند که با یک خندق محصور شده بود. با وجود موفقیت عثمانیان در فتح تبریز و ایجاد استحکامات نظامی در این شهر، مقاومت مردم تبریز در داخل شهر و مبارزات قزلباشان در خارج از شهر با عثمانی‌ها ادامه داشت. نیروهای قزلباش در تمام مدت در حملات پراکنده برای قوای عثمانی مشکل ساز شده بودند و مردم تبریز نیز به قتل و کشتار پراکنده سربازان عثمانی در داخل شهر می‌پرداختند. در جنگی که در روز 20 شوال 993 هجری در نزدیکی تبریز رخ داد قزلباشان حدود 800 نفر از عثمانیان از جمله یحیی خالد بیک (حاکم منصوب شده ارومیه) که برای کمک به تبریز آمده بود و تعداد دیگری از سرداران و صاحب منسبان عثمانی را کشتند، این پیروزی باعث تقویت روحیه مردم تبریز و افزایش مبارزات آنان با عثمانیان شد. رویارویی مردم تبریز با قوای عثمانی در داخل شهر روز به روز شدت می‌یافت و مردم به هر نحوی در کوچه و بازار اقدام به مقابله با سربازان عثمانی می‌کردند به طوری که در کوچه‌ها و معابر سربازان عثمانی را به قتل رسانده و سپس متواری می‌شدند. تنها در یک مورد در یکی از حمام‌های شهر تبریز، مردم چندین سرباز عثمانی را به قتل رساندند. بر اساس اسناد تاریخ‌نگاران عثمانی تعداد سربازان عثمانی کشته شده در این واقعه بین 8 تا 15 نفر ذکر شده است. در پی این حوادث نفرت میان مردم تبریز و عثمانیان آنقدر زیاد شد که در نهایت قوای عثمانی با هجوم به کوچه‌ها و بازارها و خانه‌ها، مردمان بی‌دفاع تبریز را به طرز فجیعی قتل عام کردند. در جریان این کشتار بسیاری از مردان و زنان و کودکان و کهنسالان به طرز هولناکی به قتل رسیدند. شهر غارت و ویران شد. اموال مردم به یغما رفت. بسیاری از زنان و کودکان به اسارت گرفته شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند. کاتبان جنگی عثمانی که در محل حاضر بوده‌اند تعداد مردم کشته شده تبریز را بیش از 12000 نفر ثبت کرده‌اند. در ادامه تعدادی از مهم‌ترین اسناد تاریخی که به قتل عام فجیع مردم تبریز توسط عثمانیان در سال 993 هجری اشاره کرده‌اند آورده شده است:

حریمی: تاریخ‌نگار اهل عثمانی، در رساله‌ای به نام «فتح تبریز» ضمن اشاره به مقاومت مردم تبریز در برابر عثمانی‌ها و قتل چند عثمانی در حمام این شهر توسط مردم، از کشتار فجیع مردم تبریز به دست عساکر عثمانی سخن گفته است: «عساکر از سحرگاه دست به هجوم همه جانبه زده، اموال و اسباب و دارایی اهالی شهر را چنان مورد غارت و چپاول قرار دادند که صد مرتبه بدتر از عملی بود که تیمور در حمله به سیواس مرتکب شد...»

وی در جای دیگر ضمن اشاره به علت خشم سپاهیان عثمانی و نفرت موجود میان اهالی تبریز و قوای عثمانی بار دیگر به قتل عام مردم تبریز اشاره می‌کند: «پیروزی ناچیزی که نصیب دشمن دین و گروه ضالین [قزلباشان] شد، موجب شادی و سرور مردم شهر تبریز گشت. آنان از آن پس هر گاه عساکر روم را تنها می‌یافتند آنها را لخت می‌کردند و یا می‌کشتند. عساکر روم از این عمل به ستوه آمدند و لیکن از سوی حضرت سردار اجازه غارت و قتل عام مردم را نداشتند. اما ندایی در میان آنان پیدا شد که می‌گفت: عساکر روم از جانب رب العالمین مجاز به غارت و قتل عام مردم‌اند. از این رو عساکر از یک طرف هجوم همه جانبه آورده، زن و مرد بی شماری را که در شهر و در ارودیشان بود را قتل عام کرده و مال و منال‌شان را به غارت و یغما بردند...»

ابراهیم پچوی: تاریخ‌نگار قرن دهم هجری و اهل عثمانی، که معاصر با جنگ‌های 12 ساله ایران و عثمانی می‌زیسته است در کتابی با عنوان «تاریخ پچوی» شرح کاملی از جنگ‌های 12 ساله ایران و عثمانی ارائه داده و در مورد قتل عام مردم تبریز توسط سربازان عثمانی می‌گوید: «عساکر، شهر را مورد هجوم همه جانبه قرار داده و به مدت سه روز و سه شب عموم مردم را قتل عام کردند[...] عساکر هر که را از سادات، بزرگان، تجار و اهل صنعت و حرف یافتند بی‌رحمانه به قتل رساندند...» عین متن تاریخ پچوی در مورد قتل عام مردم تبریز به شرح زیر است:

«...عثمان پاشائین بو امری اوزرینه شهر ده قتل عام باشلاندی. سید لردن، شریفلر دن، تجار دن و صنعت اربابندان کیملر وارسا اوچ گون و گیجه ده قلیچ دان گچیردیلر. عثمان پاشا اوقدر بیر تاثر اوزرینه قوجا بیر شهرین خلقنی قیردیرمش اولماکلابیوک بیر خطا یاپدی. اما بوندان صونراکی پشیمانلق فایدا ورمدی. کندیسی شهره گیره رک (تکرار امان ویریلمشدر) دیدیگی عسکره تنیه ایتدیگینی دلال لارندا ایدیردیگی یوزدن بیر چوکلارنیی دا اولدودوگی، یر یر کوروجولار و یساقچی لار قویدوگی حالدا فایدا اولمادی.»

مصطفی سلانیکی افندی در این مورد می‌نویسد: «مردم [تبریز] هر گاه عساکر را تنها می‌دیدند، درصدد انتقام بر می‌آمدند. مردم در دل عقده داشتند و به دنبال بهانه بودند تا داد خود را بستانند. از این رو به خاست خدا، بر زبان عساکر چنین جاری شد که این مردمان ستیزه جو را باید قتل عام کرد و الّا اینها نه مطیع می‌شوند و نه تن به قبول حق می‌دهند [...] ناگهان یک روز آشوب و واویلایی به پا خواست، عامه عساکر اسلام سلاح بر گرفته و گفتند قتل عامی به پا خواسته است [...] نخست شهر غارت و یغما شد و همراه با نهب و غارت، قتل عام مردم نیز عملی شد...»

اسکندر بیگ ترکمان نیز در عالم آرای عباسی درباره قتل عام مردم تبریز می‌نویسید: «در اثناء تعمیر قلعه عثمان پاشا در تبریز تجویز قتل عام نمود...رومیان به مجرد شنیدن آن کلمه، با تیغ‌های کشیده به شهر ریخته آغاز سرافشانی نمودند... رومیه در بیرون هر کس را دیدند به قتل رسانیدند و شروع در خانه‌ها کرده به هر خانه راه یافتند مردان را طعمه شمشیر بلا ساخته اموال و اسباب را نهب و غارت نمودند و بسیاری از نساء و صبیان را اسیر کردند. فریاد و فغان اطفال و عورات به فلک اثیر رسیده...»

احمد منشی قمی؛ تاریخ‌نگار قرن دهم هجری، همزمان با فاجعه قتل عام مردم تبریز در کتابی با عنوان «خلاصه التواریخ» به شرح و بیان جزئیاتی از این قتل عام پرداخته است: «تمامی ینکچریان خود را به کوچه‌ها و محل‌ها انداخته هر کس را به نظر درآوردند به درجه شهادت رسانیده و از دیوار باغچه به خانه ها در آمده هرکس را که در نقب ها و زیرزمین ها پنهان شده بود بیرون آورده به قتل رسانیدند (...) قریب هفت هشت هزار نفر به قتل درآورده، صد نفر از پیر زنان طعمه شمشیر ساختند و چند تن از سادات صحیح النسب و علما و صلحا در این قتل عام شربت شهادت چشیدند و اطفال شیر خواره را پای به شکم نهاده به عالم آخرت رسانیدند و موازی هفت هشت هزار نفر از ساده رخان مه لقا و دختران سمن سیما و زنان حور لقا و اطفال مسلمانان از تبریزیان اسیر نموده در میانه خرید و فروخت نمودند. (...) مجملاً از ظهور اسلام تا غایت، این نوع قتل عامی بر زمره مومنین سمت ظهور نیافته بود و هیچ یک از سلاطین کفر جرات به این امر شنیع نکرده بودند که از این عثمانِ [عثمان پاشا] بی ایمان نسبت به مسلمانان صادر شد...»

وی در ادامه شرح قتل عام مردم تبریز چند بیت شعر از «میر جعفر تبریزی» درباره کشتار مزبور نقل کرده که شاعر در آنها از کشتار مردم در ماه مبارک رمضان، ناله و فغان سر داده است:

تبریز چو کربلا شد از شیـون و شین

فرقی که بود همین بود در ما بین

کان بهر حسین در محرم بوده است

این در رمضان بهر محبـان حسین

در آخر مــاه روزه تبـریـــز الحق

گردیــد چو کربلا ز خون نـاحق

ژاک دومرگان؛ باستان شناس پرآوازه فرانسوی (درگذشت 1924 میلادی) نوشته زیر را از فصل نهم کتاب «زینت المجالس» استخراج کرده است. زینت المجالس توسط مجد الدین محمد حسینى (متخلص به مجدی) تاریخ نگار قرن 11 هجری در سال 1004 هجری قمری به رشته تحریر در آمده است : «آذربایجان... حاکم نشین آن مراغه بوده و در روزگار ما تبریز است. لیکن از وقتی که ترکها [رومیه] آن را در سال 993 هجری اشغال کردند، آنها در اینجا برج و باروی وسیعی برای مسکن و پادگان و ساخلو مهمی شاختند. و سکنه تقریباً منحصراً مرکب از ترکها هستند. از ایرانیان جز تعداد کمی باقی نمانده اند که سخت ترین یوغ بندگی را به گردن دارند. اما درباره سکنه قدیمی , آنها یا به هنگام غارت شهر و مردم آن قتل عام شده اند یا به کشورهای روم یا عراق به اسارت رفته اند...»

جان کارت رایت؛ تاجر انگلیسی که در سال 1015 هجری از تبریز دیدار کرده است درباره غارت و تاراج شهر تبریز و قتل عام مردم این شهر و ستمگری‌های عثمانیان و خرابیهای وارده بر تبریز، به تفصیل در سفرنامه خود سخن رانده است. او معتقد است که توصیف دردها و بدبختی تبریزیان و تشریح سنگدلی و بیرحمی‌های لشکریان عثمانی از عهده وی خارج است. و این مهم، نویسنده‌ای به غایت دانشمند و زبردست می‌خواهد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي (ره) 9

روزی در فصل زمستان هنگام خروج از منزل از شدت سرما دو عبا بر دوش انداختم در بین راه به سیدی از دوستان برخورد نموده و پس از اینکه مقداری از مسیر را با ایشان طی کردم متوجه شدم که از سرما بخود می لرزد، فوراً یکی از آن دو عبا را که بر دوشم بود و تازه تهیه کرده بودم به ایشان دادم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)3

انه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار می شد و مورد عنایت طبقات مختلف مردم بود زیرا قدمت یکصد ساله داشت و نذورات بسیاری که هر سال در اختیار این بیت قرار می گرفت حاکی از نتایجی بود که مردم متدین قم و دیگر شهرها از توسلات خود در آنجا می گرفتند.
Powered by TayaCMS