دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رویارویى با رضاخان

No image
رویارویى با رضاخان

رویارویى با رضاخان

رضا خان از دیدگاه بافقى، همان زندیقى بود که در آخرزمان از قزوین خروج مى کرد و باورها و اعتقادات اسلامى را مورد هجمه قرار مى داد. وى بارها بر این باور تکیه مى کرد و مى گفت:

«حبّ این پادشاه را در دل مگیریدزیرا وى آن کسى است که فرموده اند: انه زندیق یخرج من القزوین.»[49]

بافقى که به وجوب امر به معروف و نهى از منکر قائل بود و در راستاى اجراى احکام نورانى اسلام، بین تذکر به شاه و غیر شاه تفاوتى قائل نبود، تنها حوزه تنبّه و تنویر را در گستره جامعه محدود نکرد، بلکه به سراغ کسى رفت که از دیدگاه وى کانون همه فتنه هاى فرهنگى به شمار مى رفت و دست به کارى زد که در آن موقعیت اختناق و قتل و شکنجه... از هر کسى برنمى آمد. بافقى به سراغ رضاخان رفت و چندین بار شفاهى و کتبى او را امر به معروف و نهى از منکر کرد و سرانجام در آخرین نامه براى او سوره تکاثر را نوشت.[50]

«بسم الله الرحمن الرحیم الهکم التکاثر(1) حتى زرتم المقابر(2) کَلّا سوف تعلمون(3) ثم کَلّا سوف تعلمون(4) کلا لو تعلمون علم الیقین(5) لترون الجحیم(6) ثم لترونها عین الیقین(7) ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم(8)»

دوم شهریور سال 1306 (27 صفر 1346) طى بخشنامه اى ممنوعیت امر به معروف و نهى از منکر اعلام شد. این حرکت سکوتى سنگین را بر جامعه حکمفرما کرد، اما آیت الله بافقى مردم و کسبه بازار قم را به تعطیلى و گرد آمدن در حرم مطهر و حضرت معصومه(علیه السلام) فراخواند.

محمد رازى از زبان شاهدان عینى، به فراخوانى مردم و دستور به تعطیلى بازار از سوى این عالم آگاه، گرد آمدن مردم در صحن حضرت معصومه(علیه السلام) در اعتراض به ابلاغیه دستگاه، سخنان پرشور آیت الله بافقى در صحن حضرت معصومه(علیه السلام) و بازتاب و عقب نشینى دستگاه ستم شاهى اشاره مى کند و مى نویسد:

«اعلان قدغن از امر به معروف و نهى از منکر صادر و به در و دیوار نصب نموده و از عاملین آن بناى تعقیب را گذارد.

این خبر چون گوش زد متدینین از علما و اصناف دیگر گردید، مضطرب شده. انجمن ها کردند، ولى هیچ کس را طاقت و جرأت حرف زدن نبود. با این که آن روز قم مرکز علم و دانش و منبع فضلا و مؤمنان بود و رجالى بزرگ وجود داشتند. تا اینکه خبر را به جناب «معظم له الآمر الناهى الذى لاتخافه فى الله بأس ظالم او جابر او غیر ذلک» رسید غیورانه از جا برخاست و براى اصناف پیغام فرستاد که باید تمامى از عالم و جاهل و تاجر و غیر ذالک سه ساعت به غروب در صحن بزرگ حاضر باشید، تا ببینیم آیا کسى مى تواند قرآن خدا را پشت سر انداخته و از احکام و ارکان دین اعراض و جلوگیرى کند؟ این خبر در شهر پراکنده و دکان ها بسته، مأموران دولت در راه ها مشغول انتظامات و متفرق ساختن مردم و درهاى صحن را بسته، اعتصاب عجیبى رخ داد. چه مى شود؟ آیا آقاى آخوند بافقى حاجى شیخ محمدتقى مى آید؟ آیا مى تواند با دولت وقت مبارزه و حکم او را ملغى و خنثى کند؟

ناگاه دیدند با یک روح شجاعت و دل قوى و قلب محکم با جمعى حاضر شد. یک مرتبه مردم که از دل و جان او را دوست داشته و معتقد بودند در اطرافش جمع شده، به درصحن آمده در را گشوده و وارد صحن مطهر گردیدند و براى جمیع علما پیغام فرستادند که باید در صحن حاضر شوید و بعضى از آن ها هم که فعلا حاضر و از مراجع و مدرسین بزرگ فعلى قم و خداى تعالى وجود ذیجودشان را از بلاها حفظ فرماید، فرمودند آن روز که پیغام ایشان به ما رسید، جمعى بودیم که از خود مأیوس شده و کلمه شریفه «انا لله و انا الیه راجعون» را بر زبان رانده و در آن انجمن شرکت نمودیم و آقاى حاج شیخ(قدس سره) از جا حرکت کرده، به منبر رفت و در انجمنى که بالغ بر چندین هزار جمعیت قم بود و صحن شریف را مملو نموده بودند، آیه «و لتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» را تلاوت کرده قریب به این مضامین فرمودند که امر به معروف و نهى از منکرى که عبارت از حس مسئولیت بوده باشد، بر هر فردى لازم، مخصوص بر علما و طلاب که مجریان این قانون و این اصل محکمند و هیچکس را حق ردع و منع در آن نباشد و دولت جابر نتواند از چنین قانونى جلوگیرى نماید و خود هم لیاقت اجراى آن را ندارد زیرا علم به موارد و کیفیت آن لازم است و دولت و مأموران آن جاهل آنند.

بعد خطاب به جمعیت فرمود و به صداى بلند و رسا فریاد زد: اما فیکم رجل رشید؟ آیا در میان شما یک مرد حسابى پیدا نمى شود تا جواب این فراعنه را گوید و قانون و اعلان آن ها را ملغى کند؟ چنان از این صداى حق که از حنجره حق گوى او بیرون آمد، در مردم ایجاد حرارت گردید و در اعوان دولت رعب حاصل گشت که اعلان ها را فوراً برداشته، این امر بزرگ و حس مسئولیت را با خود افراد آزاد گذاردند.»[51]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)2

روزی درخدمت آقای مجتهدی بودم ایشان در حالی که بسیار منقلب بودند، تعریف کردند:چند سال پیش که در قم بسر می بردم روز عاشورا به شدت مریض بودم و به طوری درد سراسر وجودم را فرا گرفته بود که نمی توانستم از رختخواب برخیزم.طبق معمول همه ساله در آن روز هم مراسم عزاداری در منزل برپا بود. در همان هنگام با حال سختی که داشتم متوسل به حضرت علی اصغر (علیه السلام) شدم و حالتی به خصوص برایم پیدا شد و صحنه هایی را مشاهده کردم.
Powered by TayaCMS