دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سرد و ملال آور | نقدي بر فیلم برلین منفی هفت

«لوافی» فقط خواسته که کار شسته رفته‌ای تحویل بدهد. نه خلاقیتی در دکوپاژ و نه بازی‌هایی خاص. همه چیز به صورت مکانیکی اجرا شده. شوری در صحنه‌ها نیست. سرمای عجیبی در بُن لحظات احساسی فیلم هست...
سرد و ملال آور | نقدي بر فیلم برلین منفی هفت
سرد و ملال آور | نقدي بر فیلم برلین منفی هفت

[كد مطلب: 1767]

 نویسنده: مازیار وکیلی

«برلین منفی هفت» فیلمی است که از خشت اول غلط شکل گرفته است. داستان و طرح اولیه فیلم کشش یک فیلم کامل را نداشته است. راهی که فیلمنامه نویس برای پوشاندن این ضعف انتخاب کرده شخصیت‌های متعدد است تا بتواند هر لحظه که خواست سراغ یکی از آن‌ها برود و زمان فیلم را پر کند. سعی فیلمنامه نویس این است که بر روی عاطف و خانواده‌اش تمرکز کند و در خلال مصائب و مشکلات این خانواده سایر کاراکتر‌ها را هم معرفی کند و به این خانواده پیوند بزند. اما مشکل اینجاست که این خانواده همدلی‌ای در تماشاگر ایجاد نمی‌کند که بخواهد مشکلاتش را باور کند. وقتی باوری هم در کار نباشد و رنج این خانواده برای تماشاگر ملموس نباشد خود به خود کاراکترهای دیگر که در کنار این خانواده معرفی می‌شوند کارکرد خودشان را درام از دست می‌دهند. «بهروز و روژین» علت وجودیشان در فیلمنامه مشخص نیست. آن‌ها تا آخر، هم برای تماشاگر درک ناشدنی باقی می‌مانند. یا شخصیت خانوم «دکتر و کمال» که به تیپ می‌مانند و فیلمنامه نویس وقت (و شاید هم حوصله) پرداخت آن‌ها را نداشته. همینطور است شخصیت «زینب» و سایر شخصیت‌ها. وقتی بنای اصلی کج باشد مهم نیست که ساختمان را چگونه رنگ می‌کنیم یا دیزاین‌اش را چطور طراحی می‌کنیم. وقتی تماشاگر با عاطف و خانواده‌اش همراه نمی‌شود مهم نیست که سایر مسائل را پیگیری کند و بخواهد در ذهن و ضمیرش وقتی برای مصائب این خانواده بگذارد.

نمی‌دانم چرا، ولی یک جاهایی از فیلم احساس کردم که فیلمنامه نویس خودش را ملزم کرده که شعار بدهد و از صدّام و جنایت‌هایش بد بگوید. در جنایت کار بودن صدّام شکی نیست. همینطور در تلخی جنگ. ولی زمانی یک پیام در دل فیلمی می‌گنجد و تماشاگر درکش می‌کند که به صورتی هنرمندانه و همراه با بافت کلی اثر به بیننده منتقل شود. نه اینکه فیلم را پر کنیم از اخبار تلویزیون و دیالوگ‌های پر طمطراق (مثل دیالوگ پدر پشت میز صبحانه) و بعد هم انتظار داشته باشیم تماشاگر این‌ها را باور کند و در ذهنش سوالی ایجاد شود و پیگیر مسائل جدی‌تر شود. زاویه نگاه فیلم به مهاجرت کمی غلو آمیز است. غلو آمیز است نه به خاطر اینکه دروغ می‌گوید و نمی‌خواهد صادق باشد، بلکه نتوانسته رنج و درد عاطف و خانواده‌اش را برای تماشاگر پرداخت کند و آن مصیبت‌ها و رنج‌ها را مسئلۀ تماشاگر کند پس تمام تصویری که از مهاجرت می‌دهد ناخودآگاه گُل درشت و شعاری می‌شود. اینگونه است که ریتم اثر هم از بین می‌رود و فیلم از این شاخه به آن شاخه می‌پرد تا بتواند داستان دو خطی‌اش را به سرانجامی نسبی برساند. سرانجامی که صرفاً برای اتمام کار است.

حرف زدن کاظم در انتها نه شوقی را بر می‌انگیزد و نه حسی را بیدار می‌کند. فیلمنامه نویس آنقدر با فاصله و دور به شخصیت‌هایش نگاه می‌کند که آن‌ها تصنّعی جلوه می‌کنند و تماشاگر بلاتکلیف می‌ماند با تصاویری که از پی هم می‌آیند و به سختی داستانی کم رمق را وصله و پینه می‌کند. همه این مشکلات و محافظه کاری‌ها به اجرا هم سرایت کرده. «لوافی» فقط خواسته که کار شسته رفته‌ای تحویل بدهد. نه خلاقیتی در دکوپاژ و نه بازی‌هایی خاص. همه چیز به صورت مکانیکی اجرا شده. شوری در صحنه‌ها نیست. سرمای عجیبی در بُن لحظات احساسی فیلم هست که بین تماشاگر و کاراکتر‌ها فاصله می‌اندازد. این فاصله هم یعنی دور نشستن تماشاگر از شخصیت‌ها. این دور نشینی هم یعنی عدم درگیری تماشاگر با فیلم و این یعنی از بین رفتن فیلمی که قرار بوده تماشاگر را در مسائل مهم درگیر کند.

منبع:فیلم نوشتار

مقاله

نویسنده مازیار وکیلی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي (ره) 9

روزی در فصل زمستان هنگام خروج از منزل از شدت سرما دو عبا بر دوش انداختم در بین راه به سیدی از دوستان برخورد نموده و پس از اینکه مقداری از مسیر را با ایشان طی کردم متوجه شدم که از سرما بخود می لرزد، فوراً یکی از آن دو عبا را که بر دوشم بود و تازه تهیه کرده بودم به ایشان دادم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)3

انه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار می شد و مورد عنایت طبقات مختلف مردم بود زیرا قدمت یکصد ساله داشت و نذورات بسیاری که هر سال در اختیار این بیت قرار می گرفت حاکی از نتایجی بود که مردم متدین قم و دیگر شهرها از توسلات خود در آنجا می گرفتند.
Powered by TayaCMS