دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های اجتماعی آیت الله عبدالنبی نوری

No image
فعالیت های اجتماعی آیت الله عبدالنبی نوری

مبارزه با فساد

گروهى یهودى در انتهاى محله ى سرچشمه تهران - متصل به انتهاى محله پامنار - زندگى مى کردند. برنامه هایى از سوى اجانب براى تقویت این افراد که وضع بدى داشتند، به اجرا درآمد. نخست مدرسه اى تأسیس کردند و با تبلیغات گسترده کوشیدند جوانان مسلمان را جذب کنند. آنان مدرسه را با ظاهرى زیبا و امکانات گوناگون تأسیس کرده بودند تا بتوانند به مقصد شوم خود برسند.

گاهى یهودیان به عنوان فروشنده اجناس خود را ارزان تر از جاهاى دیگر به مسلمانان مى فروختند تا بتواننند در دل مسلمانان رِخنه کنند حتى به برخى از آنها آموخته بودند که بگویند ما مسلمان شده ایم و به طور موقت در محله یهودى نشین زندگى مى کنیم! از شیوه هاى تبلیغاتى آنان این بود که وقتى دانش آموزان از کلاسهاى درس مرخص مى شدند، آنها را به شکلى آراسته و منظم و در حالى که لباس هاى زیبا و سر و وضع مرتب داشتند، از بازار عبور مى دادند و معلمان در طرفین صفوف شاگردان مى ایستادند و حالاتى به وجود مى آوردند که رهگذران مجذوب شوند تا رغبت پیدا کنند بچه هاى خود را به مدرسه یهودیان بفرستند. از سوى دیگر در مدرسه مزبور مفاسد اخلاقى و ابتذال شایع و رایج بود. وقتى چنین موضوعى به اطلاع شیخ عبدالنبى نورى رسید، برآشفت و گفت: چرا باید در محله اى اسلامى و در کشورى شیعه چنین علف هاى هرزى اجازه رویش داشته باشند. یک روز در حالى که دانش آموزان با همان نظم و انضباط ویژه در حال حرکت بودند، مرکب شیخ عبدالنبى که افسارش در اختیار خادم بود به راه بندان برخورد کرد و مردم به احترام شیخ، راه را باز کردند تا عبور کند ولى چند کودک یهودى نه تنها اجازه عبور ندادند شروع به اهانت هم کردند. مردم متدین و بازاریان که دل خوشى از مدرسه یهودیان نداشتند، این موضوع را بهانه خوبى براى ابراز نفرت از حرکات تبلیغى و فرهنگى یهودیان یافتند. آنان بازار را تعطیل کردند و قیامى علیه این فرقه بر پا نمودند. در این موقع عده اى از اراذل و اوباش هم از فرصت استفاده کردند ,و به سراغ خمره هاى مشروب یهودیان رفتند زیرا آنان و عده اى ارمنى مشروب تهیه مى کردند. دامنه اعتراض تمام تهران را فراگرفت و با وجود حفاظت کامل قواى دولتى از محله یهودیها، مردم خود را از راه پشت بام به یهودیان رساندند و آنان را مورد ضرب و جرح قرار دادند. سرانجام تشکیلاتى به حمایت از اقلیتهاى مذهبى در مجلس به وجود آمد تا از حقوق یهودیان، زرتشتى ها و ارامنه دفاع و با خشم مسلمانان مقابله کند. آنان براى خاموش کردن مردم، به شیخ عبدالنبى نورى متوسل شدند و گروههایى از اقلیت هاى مذهبى، وکلاى مجلس، سفراى خارجى و برخى وزیران به محل اقامت ایشان رفتند و به این عنوان که باید در کشورى اسلامى از اقلیت هاى مذهبى که تحت ذمّه اسلام هستند حمایت گردد، از وى مى خواهند دستور ساکت شدن مسلمانان را صادر کند! او که از غیرت مذهبى مسلمانان شادمان بود، در آغاز پیشنهاد آنان را نپذیرفت ولى تأکید کرد افراد مسلمان حق ضرب و جرح یهودیان را ندارند و نباید به این افراد، بدون جهت، آسیبى وارد کنند. به این ترتیب خارجی ها اعلام کردند که آقا شیخ عبدالنبى دستور داده است از برخورد با یهودیان خوددارى کنید. به محض انتشار خبر، خروش مردم به پایان رسید اما شیخ عبدالنبى از یهودیان خواست تعهد دهند که دیگر علیه مسلمانان تبلیغات نکنند و از فساد و مشروب خوارى و تهیه وسایل گناه دست بردارند. آنها هم پذیرفتند و بدین گونه مفاسدى که یهودیان به وجود مى آوردند، تعطیل و فتنه هاى آنان نقش بر آب شد.[43]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)3

انه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار می شد و مورد عنایت طبقات مختلف مردم بود زیرا قدمت یکصد ساله داشت و نذورات بسیاری که هر سال در اختیار این بیت قرار می گرفت حاکی از نتایجی بود که مردم متدین قم و دیگر شهرها از توسلات خود در آنجا می گرفتند.
No image

شيخ جعفر مجتهدي (ره) 9

روزی در فصل زمستان هنگام خروج از منزل از شدت سرما دو عبا بر دوش انداختم در بین راه به سیدی از دوستان برخورد نموده و پس از اینکه مقداری از مسیر را با ایشان طی کردم متوجه شدم که از سرما بخود می لرزد، فوراً یکی از آن دو عبا را که بر دوشم بود و تازه تهیه کرده بودم به ایشان دادم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
Powered by TayaCMS