دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های اجتماعی آیت الله میرزا علی غروی

No image
فعالیت های اجتماعی آیت الله میرزا علی غروی

انقلاب اسلامى و آیت الله غروى

چگونگى مواضع آیت الله غروى نسبت به انقلاب اسلامى را با گوشه هایى از نامه آیت الله غروى به یکى از مراجع تقلید حوزه علمیه قم در مورد تبعید حضرت امام خمینى(ره) در سال 1342هـ ش، به نجف اشرف دنبال مى کنیم. در این نامه که در 27 جمادى الثانى 1385هـ ق نگاشته شد، میرزاى نامدار مى نویسد:

«در روز جمعه نوزدهم جمادى الثانى طرف عصر بود که آیت الله خمینى وارد نجف گردید، اما قبل از ورود امام از طرف آقا شیخ نصرالله اعلام شده بود که 50 دستگاه ماشین سوارى در اختیار محصلین گزارده خواهد شد که براى پیشواز مهیاست، از طرف علماى دیگر نیز آماده شده بودند، من جمله از طرف آقاى خویى نیز 4 دستگاه ماشین سوارى بنز نیز آماده و چند دستگاه ماشین نیز از طرف آقاى شاهرودى و شیرازى روى هم رفته بیش از 80 دستگاه از نجف بعلاوه ماشین هائى نیز از کربلا همراه با هیئت ها به آنها اضافه شد»[35]

آیت الله غروى نیز جزو هیئت استقبال کننده از طرف آقاى خویى بود. خود ایشان مى فرماید:

«اکثر بیوت علما و مراجع شرکت کرده بودند و وقتى امام وارد شد شب شنبه آیت الله خویى و شاهرودى با امام دیدار کردند. ما هم در معیت آنها به خدمت امام رسیدیم، شب دوم و سوم امام گرم تر از شب اول بود و پرجمعیت تر. شب دوم نیز آقاى حکیم از امام دیدن نمودند.»[36]

مرجع بزرگوار آیت الله غروى مانند دیگر محبان ولایت و امامت، دوستدار نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران بود و در جنگ عراق علیه ایران زحمات فروانى را متحمل شد و با ایمانى استوار در مقابل دولت بعثى عراق استقامت نمود.

دولت بعثى عراق براى فشار آوردن به حکومت اسلامى ایران، علما و مراجع تقلید عراق را تحت فشار قرار داد و کنگره اى برپا کرد تا در آن اعلامیه اى علیه حکومت ایران صادر کنند، اما پاسداران حریم ولایت مقاومت کردند، شکنجه ها دیدند و عده اى به شهادت رسیدند. حزب بعث وقتى از این راه مأیوس شد، سعى کرد میان مراجع شیعه ایرانى و عراقى تفرقه ایجاد کند، لذا اعلام کردند مرجعیت شیعه عراقى باید با عراقی ها باشدنه ایرانی ها، در پى این برنامه مراجع ایرانى الاصل را از چاپ رساله هاى عملیه منع کردند، اما فقهاى شیعه با درایت کامل این توطئه را نقش برآب نمودند.

براى فشار بیشتر هر روز فرزند آیت الله غروى را به سازمان امنیت نجف احضار مى کردند و مورد بازجوئى قرار مى دادند. آقا شیخ محمد تقى مى گوید:

«روزى رئیس سازمان امنیت نجف رو به من کرد و گفت: این پلکهاى چشم شما که به هم مى خورد، در حب خمینى به هم مى خورد!. سرانجام در اثر فشار دولت بعثى، فرزندان وى مجبور به ترک عراق شدند و سالها در فراق پدر زندگى کردند.»[37]

آیت الله غروى تا پایان عمر در صیانت از حوزه نجف ثابت قدم ماند، حتى زمانى که به ایشان گفته شد تمامى هم دوره هاى شما به ایران بازگشته اند، شما هم بیائید برویم، نپذیرفت، چون مثل استاد عالى قدرش معتقد بود که خالى گذاشتن حوزه علمیه نجف نوعى فرار از دفاع از مکتب مى باشد، لذا در اواخر جنگ تحمیلى که درسهاى حوزه به خلوت ترین حد خود رسیده بود، وقتى به ایشان گفته مى شد «کسى نماند، بیایید مثل سایر علما به ایران برویم»، مى فرمود: اگر چیزى غیر از عمامه ام نماند، باز کافى است که در نجف بمانم و در کوچه هاى نجف تردد نمایم.»[38]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)3

انه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار می شد و مورد عنایت طبقات مختلف مردم بود زیرا قدمت یکصد ساله داشت و نذورات بسیاری که هر سال در اختیار این بیت قرار می گرفت حاکی از نتایجی بود که مردم متدین قم و دیگر شهرها از توسلات خود در آنجا می گرفتند.
No image

آیت الله آقا سید محمدتقی معصومی اشکوری رحمه الله

مرحوم آيت الله معصومي اشكوري مردي بزرگ وصاحب كشف و شهود بود و آن گونه كه مشهور است و خود آن جناب در كتاب دو چوب و يك سنگ ذكر كرده است، اسم اعظم را مي دانست و داراي كراماتي عجيب و غريب بوده و عارف به معارف شيعه، عالم به علوم ادب و فقه و اصول و منطق و كلام و علوم غريبه بوده و آن گونه كه مشهور است، داراي طي الارض بوده است .
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
Powered by TayaCMS