دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آزادى اندیشه وعقیده، چرایى و چگونه

No image
آزادى اندیشه وعقیده، چرایى و چگونه
آزادى اندیشه وعقیده، چرایى و چگونه بحث از ماهیت اندیشه و عقیده ویافتن نقاط افتراق و تفاوت‌هایى میان اندیشه وعقیده واز طرفى بیان آن به زبان ساده که مورد فهم جوانان امروز باشد از آن جهت که مى‌تواند زمینه‌ساز پاسخگویى و رفع بسیارى ابهامات در مورد شبهات وارد شده بر احکام اسلام در مورد پذیرش یا رد یک دین و گرایش به ادیان دیگر واحکام در مورد ارتداد و... مى‌باشد جایگاه بسیار مهمى داشته واهتمام جدى اندیشمندان را مى‌طلبد. این مطلب نیز به گونه‌اى مختصر در پى طرح این موضوع مى‌باشد. مگر انسان از نظر پذیرش عقیده آزاد و مختار نیست وخدا نفرموده :”لا اکراه فى‌الدین “ ؟ اندیشیدن عبارت است از به کار گیرى نیروى عقل براى یافتن حقایق ، از این‌رو اندیشه باید کاملا آزاد باشدتا بتواند به حقیقت دست پیدا کند و این همان چیزى است که اسلام با خطاب‌هایى چون “افلا تتفکرون “ بر آن تاکید واصرار فراوانى دارد . به علاوه اسلام با تقلید کورکورانه ،‌نادانى ، پیروى از هوى‌و هوس و هر چیزى که فکر انسان را در بند کشد واز حرکت آزادانه آن جلوگیرى کند به شدت مبارزه مى‌کند. عقیده عبارت است از باور انسان نسبت به یک حقیقت. ازآنجا که در هر زمینه‌اى حقیقت نمى‌تواند بیش از یک چیز باشد تنها یک باور صحیح است . بنابراین تائید و آزادى همه باورها با هیچ حقیقتى سازگارى ندارد. تمام تلاش اسلام آن است که صحت عقیده خاصى یعنى همان عقیده‌ الهى و توحیدى را ثابت کند.اگر اسلام بگوید انسان‌ها در پذیرش هر عقیده‌اى آزاد و مجازند معنایش این است که اسلام همه عقاید - حتى عقایدمخالف با توحید - را صحیح مى‌داند و این تناقضى آشکار است . بر همین اساس قرآن مى‌فرماید :” ان الدین عندالله الاسلام “ باور انسان عملى اختیارى براى انسان نیست تا منع و تجویز به خودآن تعلق گیرد . براى مثال نمى‌توان گفت : “ فهم فلان مطلب ممنوع است وهیچ کس حق ندارد آن را بفهمد و باور کند.”البته اگر آن مطلب اشتباه است مى‌توان آن اشتباه را با مقدمات ثابت کرد. (آنچه مورد منع یا جواز قرار مى‌گیرد اعمالى است که عقیده انسان راملزم مى‌کند به آنها پایبند باشد. مانند دعوت دیگران به آ‌ن عقیده و قانع کردن مردم براى پذیرش آن یا نوشتن ومنتشر کردن عقیده براى از بین بردن عقاید واعمالى که مخالف با آ‌ن عقیده است. این گونه امورات که قابلیت منع یا جواز را دارد .( )علامه‌طباطبایی، بررسى‌هاى اسلامى ، ج 3) حال با توجه به تفاوت اندیشه وعقیده مى‌توان به تفاوت آزادى در این دو مورد پى برد. شهید مطهرى دراین باره چنین نوشته است: “فرق است میان آزادى تفکر وآزادى عقیده . آزادى تفکر ناشى از همان استعداد انسانى بشر است که مى‌تواند در مسائل بیندیشد . این استعداد بشرى حتما باید آزاد باشد . پیشرفت و تکامل بشر در گروه آزادى است اما آزادى عقیده خصوصیت دیگرى دارد و مى‌دانید که هر عقیده‌اى ناشى از تفکر صحیح و درست نیست. منشاء بسیارى از عقاید یک سلسله عادت‌ها ،تقلیدها و تعصب‌هاست .عقیده به این معنا نه تنها راهگشا نیست که به عکس نوعى انعقاد اندیشه به حساب مى‌آید. یعنى فکر انسان درچنین حالتى به عوض اینکه باز وفعال باشد بسته ومنعقد شده است ودر اینجاست که آن قوه مقدس تفکر به دلیل این انعقاد و وابستگى در درون انسان اسیر و زندانى مى‌شود. آزادى عقیده درمعناى اخیر نه تنها مفید نیست بلکه زیانبارترین اثر را براى فرد و جامعه به دنبال دارد آیا در مورد انسانى که یک سنگ را مى‌پرستد باید بگوییم چون فکر کرده وبه طور منطقى به اینجا رسیده ونیز به دلیل اینکه عقیده محترم است پس بایدبه عقیده او احترام بگذاریم وممانعتى براى او در پرستش بت ایجاد نکنیم یا باید کارى کنیم که عقیده و فکر او رااز اسارت این عقیده آزاد کنیم‌. یعنى همان کارى را بکنیم که ابراهیم خلیل‌الله کرد.” بنابراین گذشته از اینکه اصولا عقیده در ذات وماهیت خود اکراه پذیر نیست آئین اسلام که طرفدار منطق، استدلال و گفتگو است نمى‌تواند طرفدار روش اکراه واجبار در عقیده باشد. عقیده نیز خود داراى دسته‌بندى‌هایى است چرا که عقیده امرى است که با ذهن ،روح وروان انسان پیوند خورده . لذا عقیده از نظر خاستگاه گونه‌هاى مختلفى مى‌یابد. زیرا ممکن است نتیجه اندیشه و برهان باشد یا نتیجه و هم وخیال یا بازتاب عادت‌ها وغیرآن. عقیده از لحاظ مطابقت با واقع نیز به درست ونادرست تقسیم مى‌شود . زیرا ممکن است از امرى خرافى وریشه گرفته از تلقین‌ها واوهام رایج زمان برخاسته باشد یا کاملا جنبه تقلیدی،‌احساسى یا عاطفى داشته باشد. عقیده حتى ممکن است ضدارزش هم باشد. یعنى به امورى معتقد شود که جنبه ارزشى ندارد. چنان که بسیارى از مردم جهان عقیده دارند که ماده یا انسان یا طبیعت اصیل است . گروهى انسان را هیچ وپوچ مى‌دانند و نیهیلیسم را مى‌پذیرند یا برخى او را حیوانى مدرن مى‌خوانند.حال با ذکر این مصادیق وانواع عقاید و بررسى مقدمات ذکر شده واضح است که تفاوت میان آزادى اندیشه وآزادى عقیده امرى مقبول است که در همه مکاتب حتى اگر به ظاهر مخالف آن باشند پذیرفته شده و مورد تائید است .
روزنامه رسالت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

خطبه 236 نهج البلاغه : ياد مشكلات هجرت

خطبه 236 نهج البلاغه موضوع "ياد مشكلات هجرت" را مطرح می کند.
No image

خطبه 237 نهج البلاغه : سفارش به نيكوكارى

خطبه 237 نهج البلاغه موضوع "سفارش به نيكوكارى" را بررسی می کند.
No image

خطبه 238 نهج البلاغه بخش 1 : وصف شاميان

خطبه 238 نهج البلاغه بخش 1 موضوع "وصف شاميان" را مطرح می کند.
No image

خطبه 240 نهج البلاغه : نكوهش از موضع گيرى‏ هاى نارواى عثمان

خطبه 240 نهج البلاغه موضوع "نكوهش از موضع گيرى‏ هاى نارواى عثمان" را بررسی می کند.
No image

خطبه 241 نهج البلاغه : تشويق براى جهاد

خطبه 241 نهج البلاغه به موضوع "تشويق براى جهاد" می پردازد.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی" اشاره دارد.
No image

حکمت 127 نهج البلاغه : ضرورت ياد مرگ

حکمت 127 نهج البلاغه موضوع "ضرورت ياد مرگ" را بیان می کند.
Powered by TayaCMS