دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

الهیات رهایی بخش

No image
الهیات رهایی بخش

كلمات كليدي : الهيات رهايي بخش، آزادي بخش، آمريكاي لاتين، كليسا، تهيدستان، ماركسيسم

نویسنده : رضا میرزائی

الهیات رهایی بخش یا آزادی بخش به عنوان یک بحث جدید در حوزه الهیات بر این اساس استوار است که خداوند می‌خواهد تمام ابعاد انسان نجات یابد، نه فقط بعد روحی او.[1] در واقع این اصطلاح به لحاظ نظری به هر الهیاتی اطلاق می‌شود که شرایط ظالمانه را مورد خطاب قرار داده یا با آن در افتد. اما در عمل این اصطلاح برای اشاره به شکل کاملا متفاوتی از الهیات به کار می‌رود که ریشه در اوضاع و احوال آمریکای لاتین در دهه های 1960و1970 دارد. در سال 1968 اسقف های کلیسای کاتولیک در آمریکای لاتین در همایشی که با علامت اختصاری CELAM II شناخته می‌شود ضمن اعتراف به تاکنون کلیسا در این منطقه معمولا جانب دولت های ظالم را گرفته است، اعلام کردند که از این به بعد کلیسا جانب تهیدستان را خواهد گرفت.[2] این موضع سیاسی و اجتماعی با مبانی الهیاتی تکمیل شد و الهیدانانی مانند گوستاف گوتیرز، ژان سوبرینو و لئوناردوبوف از آمریکای لاتین با استفاده از تجربه های خویش درمبارزه برای مستمندان، کتاب هایی نوشتند و با این کار خود الهیات آزادی بخش را وارد کلیسا کردند.[3]

محورهای اساسی الهیات رهایی بخش در آمریکای لاتین به طور خلاصه عبارتند از:

1. الهیات رهایی بخش به افراد تهی دست و ستم دیده توجه دارد. دراوضاع و احوال آمریکای لاتین، کلیسا هوادار تهیدستان است و همه الهیات و رسالت مسیحی باید با نگاه از پایین و نوجه به آلام و دردهای تهیدستان آغاز شود، به دلیل اینکه خداوند به روشنی و بی هیچ تردیدی جانب تهیدستان را گرفته است.[4] در واقع وظیفه الهیات رهایی بخش ایجاد دگرگونی است، چرا که برنامه الهی برای انسان چنین وضعیتی را نخواسته است، بلکه بسیاری از برنامه های اقتصادی، اجتماعی وسیاسی این محبوبین خدا را این چنین منزوی کرده است. هدف الهیات رهایی بخش تغییر دادن ایدئولوژی های خودکامه است که برخی اوقات سلطه و استثمار را به نام خدا توجیه می کنند.[5]

2. الهیات رهایی بخش تاملاتی انتقادی در مسائل عملی دارد. در این تفکر، الهیات جدای از استلزامات اجتماعی یا کنش سیاسی نیست ونباید هم چنین باشد.الهیات باید از تبیین کردن جهان باز ایستد و دگرگون کردن آن را آغاز کند. شناخت خدا هرگز بی طرفانه نیست بلکه در تعهد به آرمان تهیدستان و از طریق آن حاصل می شود. درواقع این دیدگاه جنبش روشنگری که تعهد، مانعی برسر راه شناخت است، درالهیات رهایی بخش از اساس مردود است.[6]

به بیان دیگر روش شناسی این الهیات این است که به پیروی از راهنمائی خداوند دنبال پیاده کردن یک طرح تاریخی متعالی است که مطابق با کتاب مقدس نیز است و آن طرح عبارت است از « مبارزه برای ایمان وعدالت،زیرا اعتلای عدالت شرط اساسی ایمان است ». این طرح طرحی برای رهایی از بند بردگی، استضعاف واستثمار است که اکثریت مردم آمریکای لاتین وبه طور کلی اکثریت مردان وزنان وکودکان جهان سوم به آن دچار هستند.[7]

نقد الهیات رهایی بخش

از آنجا که شیوه‌های الهیات آزادی بخش، از جهات متعددی با تحلیل‌های مارکسیستی در مورد نظام های اقتصادی شباهت دارد، به همین دلیل بسیاری از مسئولان مسیحی، با نهضت ها و فعالیت های الهام گرفته از الهیات آزادی بخش مخالفت کردند، و همچنین بسیاری از ناظران غربی این جنبش را مورد نقد قرار دادند و آن را اتحادی نامقدس میان مسیحیت و مارکسیسم دانسته اند. الهیدانان رهایی بخش دربهره مندی خود از دیدگاه مارکسیسم در دو مورد اساسی تاکید داشتند؛ نخست این که مارکسیسم ابزاری برای تحلیل اجتماعی است و کسب بینش هایی در مورد ماهیت کنونی جامعه آمریکای لاتین و همچنین راه هایی برای اصلاح اوضاع اسف بار تهیدستان را ممکن می سازد. دوم اینکه مارکسیسم برنامه‌ای سیاسی ارائه می‌دهد که به واسطه آن نظام اجتماعی ناعادلانه موجود را می‌توان برچید و جامعه‌ای عادلانه پدید آورد. از این نظر الهیات رهایی بخش عملا منتقد سرسخت سرمایه داری و هوادار سوسیالیسم است .[8]

مقاله

نویسنده رضا میرزائی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

انسان و اصالت آموزه‌های عرفانی

انسان و اصالت آموزه‌های عرفانی

مقاله حاضر ضمن توجّه به این امر، به خوانش انتقادی کتاب تصوف اسلامی، رابطه انسان و خدا اثر نیکلسون می‌پردازد.
گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

ظهور باورهای انسان‌گرایانه در بسیاری از تعالیم معنویت‌گرایی جدید قابل پیگیری است. اما به گمان نگارنده، بهره‌مندی و اصالت این رویکرد در مجموع تعالیم دونالد والش با شدت بیشتری همراه است، علت این ادعا نهفته در نحوه‌ی بیان و نظام تعالیم والش است...
معنویت انسان‌انگار در افکار دیپاک چوپرا

معنویت انسان‌انگار در افکار دیپاک چوپرا

نوشتار حاضر جستاري در نگرش‌ معنويت انسان انگار ديپاك چوپرا است، براي اثبات اين سخن، نيم‌نگاهي نيز به مباني هستي‌شناسي وي شده است.
نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

این مقاله به نقد و بررسی انسان ایده‌آل از منظر پائولوكوئيلو می‌پردازد که وی آن را در قهرمان‌های داستانیش جلوه‌گر ساخته است.
جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

مسئله اصلي در اين نوشتار جايگاه انسان كامل در قوس صعود و مقام‌های اثباتي اوست. البته پيش از آن به مهم‌ترین ویژگی‌های انسان كامل اشاره می‌کنیم سپس به كاركرد سلوكي او می‌پردازیم...

پر بازدیدترین ها

نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

این مقاله به نقد و بررسی انسان ایده‌آل از منظر پائولوكوئيلو می‌پردازد که وی آن را در قهرمان‌های داستانیش جلوه‌گر ساخته است.
گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

ظهور باورهای انسان‌گرایانه در بسیاری از تعالیم معنویت‌گرایی جدید قابل پیگیری است. اما به گمان نگارنده، بهره‌مندی و اصالت این رویکرد در مجموع تعالیم دونالد والش با شدت بیشتری همراه است، علت این ادعا نهفته در نحوه‌ی بیان و نظام تعالیم والش است...
جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

مسئله اصلي در اين نوشتار جايگاه انسان كامل در قوس صعود و مقام‌های اثباتي اوست. البته پيش از آن به مهم‌ترین ویژگی‌های انسان كامل اشاره می‌کنیم سپس به كاركرد سلوكي او می‌پردازیم...
معنویت انسان‌انگار در افکار دیپاک چوپرا

معنویت انسان‌انگار در افکار دیپاک چوپرا

نوشتار حاضر جستاري در نگرش‌ معنويت انسان انگار ديپاك چوپرا است، براي اثبات اين سخن، نيم‌نگاهي نيز به مباني هستي‌شناسي وي شده است.
جایگاه انسان در نظام هستی

جایگاه انسان در نظام هستی

عرفا براي نظام هستي مرتبه‌هایی یاد می‌کنند؛ اما در يک تقسيم کلي آن را به حضرات الهيه، کونيه و کون جامع تقسيم کرده‌اند. هدف اصلي از آفرينش «جلا و استجلاي حق» است و کمال آن دو با انسان کامل محقق مي‌شود. مقصود از کون جامع، انسان است که با وجود وحداني، جامع تمام تعين‌های حقي و خلقي است.
Powered by TayaCMS