دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شیوه های سرکوب رژیم پهلوی

No image
شیوه های سرکوب رژیم پهلوی

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، سركوب، قدرت، ساواك، ارتش

نویسنده : فاطمه كرم پور

>

قدرت در مفهوم اجتماعی به مجموعه از منابع و ابزار اجبارآمیز و غیر اجبار‌آمیز اطلاق می‌گردد که حکومت‌ها برای انجام کارهای خود از آن‌ها بهره‌مند می‌شود، ابزارهای اصلی قدرت عبارتند از؛ سرکوب، تشویق، اقناع که در پس آن‌ها سه منبع قدرت نیز وجود دارد، این سه منبع قدرت عبارتند از؛ شخصیت، مالکیت، سازمان.

قدرت اقناعی

قدرت اقناعی از لحاظ کارکرد شبیه به سرکوب ایدوئولوژیک می‌باشد؛ اما این شباهت صوری است؛ زیرا در قدرت اقناعی باید مشروعیت رژیم را مردم از اعماق وجود قبول داشته باشند که برخاسته از سنن و آداب و رسوم جا افتاده و آیین‌های مذهبی و اعتقادی است. برگزاری مراسم رسمی پنجاهمین سالگرد سلسله پهلوی، تغییر مبانی تاریخ به تاریخ پادشاهی هخامنشی، القای تمدن بزرگ، القای وجهه روحانی و ماورای برای شخص شاه از موارد قناع مردم برای تثبیت قدرت در نظام پهلوی است.[1]

قدرت تشویقی

قدرت تشویقی با تشکیل اوپک در سال 40 و جنگ اعراب و اسرائیل ایران به حداکثر توان نفتی خود رسید، زیاد شدن درآمد نفتی به کسب وجهه مناسب بین‌المللی شاه کمک کرد تا بتواند روابط خود را با بلوک شرق، روسیه و چین گسترش بدهد؛ علاوه براین توان بالای مالی به رژیم این امکان را می‌داد تا با جذب مخالفین رژیم آن‌ها را دربند بوروکراسی خود بکشاند تا بتوانند از ظرفیت و توانایی‌های آنان استفاده کامل ببرند افرادی چون "محمود جعفریان" از افراد حزب توده که در زندان ساواک بود و بعد‌ها به فرماندهی پلیس رسید و "پرویز نیک خواه" که همراه با "رضا شمس‌آبادی" در سال 44 به جان شاه سو قصد کرده بودند بعد از نوشتن توبه نامه مشمول عفو شاه شد و بعد از آزادی از زندان در زمره ابواب جمعی ساواک در آمد و کارش متقاعد کردن زندانیان برای هم‌کاری با رژیم بود؛ افزایش سطح زندگی نیروهای نظامی و تطمیع هواداران رژیم از طریق دلارهای نفتی بود. [2]

قدرت سرکوب

کاربرد این نوع قدرت در موارد آشکار به صورت مجازات‌های جسمانی می‌باشد و در موارد خفیف‌تر فرد از ابراز عقیده دم فرو می‌بندد، و تسلیم نظر دیگران می‌شود که در غیر آن توبیخ و سرزنشی شدیدتر در انتظار اوست. این نوع قدرت از طریق اجبار ابزاری، اجبار ساختاری و اجبار ایدلوژیک اعمال می‌شود.[3]

الف- اجبار ساختاری:

در ساختار قوانین و مقررات تعبیه شد، و دیگر حکومت مجبور نیست؛ لزوما برای تامین هدف به زور متوسل شود، در واقع قدرت مشروع حکومت است که از نظر اخلاقی و یا قانونی موجه است. در حکومت پهلوی این اجبار از طریق وضع قوانین در مجالس فرمایشی و اجرایی آن توسط کابینه‌ها، اجرایی برنامه اصلاحات اراضی، اصول انقلاب سفید برای از بین بردن قدرت ملاکین محلی، تغیرات در قانون اساسی کشور به کرات در سل‌های 36 - 46، تغییر در اصول 38 ،41 ،42 متمم قانون اساسی، ایجاد حزب رستاخیز به منظور کانالیزه کردن مشارکت مردم در امور سیاسی در سال 1353 انجام می‌شد. [4]

ب- اجبار ایدولوژیک:

هیچ دولتی نمی‌تواند تنها با تکیه بر سرکوبی و اعمال زور سلطه‌اش را حفظ کند، بنابراین می‌کوشد تا به سرکوبی و زورگویی‌اش از طریق نوعی ایدئولوژی توجیه کننده، مشروعیت ببخشد و آن را پذیرفتنی سازد.

تبلیغات شدید روی مبانی مشروعیت رژیم، تبلیغ علیه ایدئولوژی مخالفین و ایجاد سانسور شدید که بارزترین مکان تبلیغی رژیم یعنی ارتش است که شعار آن خدا، شاه، میهن بود اطلاق عنوان "خدایگان" به محمدرضا شاه، تبلیغات ملی گرایانه و خودستایی، ناسیونالیسم افراطی و ارتجاعی تا جایی که ملی‌گرایی را با سلطنت پیوند بدهد، برگزاری جشن‌های دو هزار و پانصد ساله، میعاد با تاریخ، برگزاری همایش‌های بین‌المللی میترایسم، کاستن نقش اسلام در جامعه ایران و کسب مشروعیت از گذشته قبل از اسلام از موارد اجبار ایدئولوژیک می‌باشد. [5]

تبلیغات شدید روی مشروعیت رژیم

ادعای اینکه شاه از طرف یک نیروی الهی مورد حمایت است، شاه نه تنها به این باور رسیده بود که طول عمر سیاسی‌اش نتیجه مشیت الهی بوده، بلکه اعتقاد یافته بود که از جانب خداوند مامور نجات مردم ایران است، بساری از ایرانیان حتی نزدیکان شاه عقیده داشتند شاه از این ادعاها به صورت ابزرای سیاسی استفاده می‌کند، آنان این ادعاها را برای کسب مشروعیت او و از بین بردن نفوذ روحانیت تلقی می‌کردند.[6]

تبلیغ علیه ایدوئولوژی مخالفان

عمده‌ترین مخالفان در دهه 30 مارکسیست‌ها و ملی‌گرایان جبهه ملی بودند، بعد از قیام 15 خرداد 1342 نقش روحانیت شیعه در مبارزات بعد از یک دهه رکود پر رنگ‌تر شد با آغاز دهه 50 گروه‌های چریکی که عمدتا مرام مارکسیتی داشتند، به جمع مبارزین سیاسی علیه رژیم پیوستند. تبلیغات منفی علیه گروه‌های مبارز مانند دادن القاب ارتجاع سیاه به روحانیت و ارتجاع سرخ به مارکسیست‌های اسلامی، انحلال کامل سازمان‌های دانشجویی و مذهبی، نپوشیدن چادر در دانشگاه‌ها، بازرسی ویژه برای موقوفه‌های مذهبی بود، تشویق دانشکده الهیات به تاسیس سپاه دین به تقلید از سپاه دانش، فعالیت‌های شاه و سایر درباریون در صفحه اول و در صدر اخبار روزنامه‌ها و مجلات باشد.

ج- اجبار ابزاری:

تحمیل اراده حکومت بر مخالفین از طریق کاربرد ابزارهای مادی و آشکار که از جنبه‌های اصلی قدرت است.

رژیم پهلوی دوم بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 وجهه سرکوب‌گری خود را تثبیت و گسترده‌تر کرد. دستگاه‌های سرکوب رژیم به دو بخش نظامی و بخش امنیتی اطلاعاتی تقسیم می‌شود.

بخش‌ اول:

دستگاه‌های نظامی شامل ارتش، ژاندرمری، شهربانی و گارد شاهنشاهی که پیش از کودتا 28 مرداد وجود داشته و پس از آن گسترش یافته بود.

بخش دوم:

دستگاه‌های امنیتی اطلاعاتی سرکوب شامل ساواک، اداره دوم(رکن2)کمیته مشترک ضد خراب‌کاری، دفتر ویژه اطلاعات، سازمان بازرسی شاهنشاهی و شورای عالی هماهنگی که به تدریج پس از کودتا 28 مرداد و بنا به نیاز رژیم به وجود آمد و بیشترین نقش را در سرکوب مخالیفین و مبارزین داشته‌اند.

دستگاه‌ها و تشکیلات نظامی سرکوب

ارتش: سابقه ارتش نوین در ایران به دوران صفویه باز می‌گردد و ایجاد توپخانه و دسته‌های سواره نظام و پیاده نظام را با هم‌کاری اروپاییان ایجاد کردند؛ دولت قاجار بعد از شکست در جنگ‌های ایران و روسیه به گسترش ارتش از نظر کمی پرداختند در زمان امیرکبیر با تاسیس دارالفنون به ساخت کارخانجات اسلحه سازی و ایجاد حقوق ثابت برای ارتشیان همت گمارده شد. ارتش در زمان رضاخان تغییرات زیادی کرد؛ اما بزرگترین ارتش خاورمیانه فقط چند ساعت توانست در مقابل متفقین مقاومت کرد.[7]

محمدرضا در هنگام تاج‌گذاری با ارتشی متلاشی شده که به علت طرفداری از استبداد و ابزار سرکوب بودن فاقد پایگاه اجتماعی بود روبه‌رو بود، شاه فکر می‌کرد علت ناتوانی ارتش ضعف مستشاران اروپایی است، وی در سال 1320 از مستشاران امریکایی دعوت به کار کرد. در جریان ملی شدن صنعت نفت دکتر مصدق بسیاری از افسران عالی رتبه وابسته به دربار را اخراج کرد و همین افسران اخراجی ارتش مجری کودتای 28 مرداد شدند، شاه بعد از انجام کودتا تاج و تخت بازگشته را مدیون ارتش می‌دانست و تمام توجه خود را به تقویت آن کرد، در واقع مهم‌ترین شغل محمدرضا شاه "فرماندهی کل قوا" بود. ارتش پهلوی در سال 1344 مانور مشترکی را با امریکا برای نشان دادن قدرت ارتش ایران در تنگه هرمز انجام داد، با رفتن انگلیس از کانال سوئز و لزوم حفظ امنیت آب راه برای ورود و خروج آزاد نفتکش‌های خارجی و جلوگیری از نفوذ شوروی انجام شد. اعزام نیرو به عمان، پاکستان در شورش‌های داخلی این دو کشور و نقش ژاندرمری خلیج فارس از سوی امریکا پس از افزایش قیمت نفت بود. در اواخر 1350 سیاست نیکسون ریس جمهور وقت امریکا بر این قرار گرفت تا ایران از روند وزارت دفاع و امورخارجه برای فروش اسلحه معاف شود، هواپیماهای پیشرفته اف-14، هواپیماهای شناسایی آواکس، موشک‌های فونیکس، ناوشکن نوع اسپرانس، سیستم ردیابی و مراقبت الکترونیکی 15 هزار دلاری آی بی ئی ایکس از جمله خرید‌های تسلیهاتی رژیم از امریکا بود، با توجه به چهار برابر شدن بهای نفت در اواخر سال 52 بودجه نظامی ایران در فاصله سال‌های 51-56 به 600 درصد می‌شود. بودجه دویست هزار دلار در سال 42 به چهار صد و ده هزار دلار در سال 56 می‌رسد؛ از نظر محمدرضا شاه تنها شاخص تعیین کننده قدرت، شاحص نظامی است که با خرید و انبار کردن جنگ افزارهای پیشرفته است آن را تحقق می‌بخشد و کمتر به ابعاد آموزشی و انسانی آن توجه می‌شود، در واقع آسیب اصلی ارتش ایران فلسفه وجودی ارتش در این دوران است، جدایی از مردم و فقدان مدیریت جامع و کارآمد وابستگی لجستیکی و آموزشی و تبعیض از مشکلات اصلی آن است.

هدف اصلی از تشکیل آن تامین منابع انگلیس و امریکا و حفاظت از رژیم پهلوی در مقابل جنبش‌های مردمی است که از آن‌جمله می‌توان به سرکوب قیام 15 خرداد 1342 و 17شهریور 1357 اشاره کرد.

شاه عمدا ترتیبی داد تا گروه افسران به عنوان یک قشر برجسته مجزا شوند، آن‌ها حق تماس با خارجیان به خصوص وابسته‌های نظامی سفارت خانه‌های دولت‌های دیگر در ایران را نداشتند و تنها افراد خاصی برای دلالی اسلحه انتخاب می‌شدند؛ ساخت فرماندهی ارتش ایران غیر متمرکز و فاقد کارایی لازم بود، شاه از لحاظ سیاسی چنین عدم تمرکزی را در فرماندهی یک ضرورت می‌دانست تا بدین وسیله از توطئه افسران که رژیم را تهدید می‌کردند، جلوگیری به عمل آورد، فرمانده هر یک از نیروهای سه گانه همیشه ملاقات جداگانه‌ای با شاه داشتند؛ از سوی دیگر انتصاب نزدیکان و خانواده شاه در راس امور وضعیت را بغرنج‌تر می‌کرد، ژنرال خاتمی شوهر خواهر شاه تا لحظه مرگ فرمانده نیروی هوایی بود، شهریار شفیق پسر اشرف قائم مقام فرماندهی اسکادران نیروی دریایی را به عهده داشت و روشن بود که فرمانده آینده نیروی دریایی است، از طرف دیگر امرای ارتش شخصیت‌های پرقدرتی نبودند. یک سوم نیروهای مسلح افراد وظیفه بودند که در جریان انقلاب از همان ابتدا به مردم پیوستند.[8]

ب ـ دستگاه‌های امنیتی – اطلاعاتی

بعد از وقایع سال 42، تغییرات گسترده‌ای در قسمت سرکوب ابزاری به وجود آمد، حسن پاکروان از ریاست ساواک برکنار و سپهبد نعمت‌الله نصیری فرماندار نظامی تهران به جای او رییس ساواک شد و سرلشگر حسن مبصر که در اجرای مجازات‌های فردی، تندرو بود به سمت فرماندار نظامی تهران انتخاب شد، سرهنگ عبدالعظیم ولیان که با پلیس مخفی مرتبط بود به عنوان رییس اصلاحات ارضی معرفی شد.[9]

واحد‌های امنیتی و اطلاعاتی به منظور حفظ امنیت داخلی و خنثی کردن طرح‌های براندازانه در کشور تاسیس شد و عامدانه به تبلیغ رعب و وحشت می‌پرداخت تا کشور را در فضای از بدبینی و ترس از ساواک فرو ببرند؛ در دهه 40 و 50 که به این اقدامات با شکنجه‌های روحی و جسمی با وسایل مختلف الکتریکی و فیزیکی، کابل برق، وسایل مافوق صوت، آویزان کردن مخالفان، و غیره تشدید شد و کشور در فضایی نیمه امنیتی قرار گرفت. شاه در مصاحبه با مایک دالاس که در مورد شکنجه در ایران سوال کرده بود، گفت: البته شکنجه با متدهای قدیمی مثل پیچاندن دست و یا کارهای از این قبیل را انجام نخواهیم داد؛ چون در حال حاضر روش‌های هوش‌مندانه‌تری برای وادار کردن زندانی به پاسخ‌گویی وجود دارد.[10] این یک مزه‌پرانی صرف سیاسی نبود، شدت سیاست‌های سرکوب گرایانه رژیم به گونه‌ای بود که کمیسیون بین‌المللی داوران در گزارشی تشریح کرد، تردیدی نیست که طی سال‌ها شکنجه سیستماتیک علیه افراد مظنون به ضدیت با دولت که تحت بازداشت ساواک هستند، اعمال شده است.[11]

اعدام محکومین از روش‌های متداول بود، خانواده معدومین اجازه برگزاری مراسم عزاداری نداشتند که این خود باعث رنجش بیشتری از رژیم می‌شد. رژیم پهلوی آمار زندانیان سیاسی را حداکثر 2500 نفر اعلام کرده بود؛ در حالی که "سایروسن" وزیر امور خارجه امریکا 25000 نفر زندانی سیاسی را در ایران تخمین زده بود.[12]

ساواک

ساواک مولود شرایط حاکم بر سال‌های اولیه دهه 30 است؛ پس از کودتای 28 مرداد 1332 فرماندار نظامی تهران به ریاست تیمور بختیار عهده‌دار وظیفه حفظ امنیت بود؛ اما ادامه وضعیت حکومت نظامی به مدت زیاد امکان‌پذیر نبود، آمریکا پیشنهاد کرد، برای مبارزه با مخالفان رژیم و ممانعت از رشد کمونیست در منطقه دو سازمان جداگانه امنیت و اطلاعات به وجود آید؛ اما شاه تنها با یک سازمان برای هر دو منظور موافقت کرد؛ لایحه تشکیل این سازمان توسط هیئت دولت تنظیم و در سال 35 در سنا و مجلس شورای ملی تصویب شد، ساواک که مخفف کلمه سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود کار خود را رسماً در سال 36 آغاز کرد. ساواک وابسته به نخست وزیری بود که ریس آن از معاونین نخست وزیر محسوب می‌شد و از طرف شخص شاه منصوب می‌شد؛ بحث در مورد فعالیت‌های ساواک به طور علنی نقض قانون سری بودن ارتش محسوب می‌شد، محکومین ساواک در دادگاه‌های نظامی محاکمه می‌شدند و تنها سازمانی که از نظر رده‌بندی سازمانی از ساواک بالاتر بود سازمان بازرسی شاهنشاهی بود و عملاً رییس ساواک تنها در برابر شخص شاه پاسخ‌گو بود.

سازمان ساواک به سه بخش تقسیم می‌شد: الف- ادارات کل ب - ساواک تهران ج - ساواک استان‌های کشور[13]

اداره رکن دوم ارتش:

تا قبل از کودتای 28 مرداد 32 بیشتر به وضع تدارکات و ظواهر ارتش رسیدگی می‌کرد و گزارشات به دست فرمانده لشگر می‌رسید، بعد از کودتای 28 مرداد 32 به سازمان اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش تبدیل شد و برعکس روال گذشته فرمانده واحد ولشگر را مطلع نمی‌کردند و فقط به مرکز اطلاع می‌دادند تا کنترل بیشتری روی ارتش داشته باشند.

کمیته مشترک ضد خرابکاری

در سال 50 با اوج‌گیری مبارزات علیه رژیم برای مقابله با ترورها و جلوگیری از اقدامات مسلحانه گروه‌های مختلف مبارزکمیته مشترک ضد خراب‌کاری با هم‌کاری ساواک و شهربانی تشکیل شد. هدف از تشکیل این سازمان افزایش کارایی دستگاه‌های امنیتی در امر مبارزه با تروریسم و عملیات‌های خرابکارانه بود، در واقع عدم هماهنگی و بی‌نظمی موجود در دستگاه‌های امنیتی کشور سبب ایجاد تشکیلات جدید امنیتی شده بود؛ در سال 52 سازمان جدید کمیته ضد خرابکاری شامل سه واحد اطلاعاتی، اجرایی، و پشتیبانی تشکیل شد، رییس این کمیته از امرای ساواک انتخاب می‌شد و بولتن‌های آن از طریق ساواک به عرض شاه می‌رسید، محل استقرار کمیته در شهربانی بود و اعتبارات مالی آن از بودجه نخست وزیری تامین می‌شد.

سازمان بازرسی شاهنشاهی

در سال 37 بعد تشکیل ساواک، سازمان جدیدی بازرسی شاهنشاهی برای تسلط بیشتر بر امور سیاسی و اقتصادی، اجتماعی تشکیل شد که بودجه این سازمان در سال 55- 56 هشت ملیون دلار بوده است. این سازمان از آغاز تشکیل فقط دو رییس داشت، سپهبد مرتضی یزدان پناه که در سال 51 فوت کرد و بعد از او سپهبد حسین فردوست به ریاست این سازمان رسید.

دفتر ویژه اطلاعات

در سال 38 به توصیه ازمان جاسوسی انگلیس سازمانی برای دریافت گزارشات و تلخیص آن برای رویت شاه تشکیل شد.[14]

مقاله

نویسنده فاطمه كرم پور
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS