25 مهر 1396, 2:28
نوشتاری از استاد شهبازی درباره پیامدهای توطئه انگلیسی قتل تزار
گروه اندیشه
در کتاب «زرسالاران یهودی و پارسی و استعمار بریتانیا و ایران» درباره پیوندهای حاج ابراهیم کلانتر شیرازی (ابراهیم خان اعتمادالدوله، صدراعظم آقامحمدخان و فتحعلیشاه) با استعمار بریتانیا سخن گفتهام و درباره رابطه ماجرای معروف قلعوقمع او و خاندان و بستگانش، با مأجرای لشکرکشی پاول، تزار روسیه، به هندوستان چنین نوشته ام: «در چنین فضایی(تصمیم تزار برای تصرف هند و گسترش امپراتوریاش تا دریاهای گرم)، به ناگاه پاول قربانی دسیسهای مرموز شد و به دست گروهی از درباریانش به قتل رسید. طراح این توطئه، کنت پانین، اولین وزیر خارجه پاول بود که در سال ۱۷۹۸، پاول او را برکنار و کنت راستوپچین را به جای وی منصوب کرده بود. پانین، برخلاف راستوپچین، به جناح «انگلوفیل» دربار روسیه تعلق داشت. سایر عوامل این توطئه، عبارت بودند از: گرانددوک آلکساندر (پسر و ولیعهد پاول)، کنت پتر فن پاهلن(حاکم سنپترزبورگ)، ژنرال لئونتی لئونتیوویچ و کنت فن بنیگسن. به نوشته مورخین انستیتوی تاریخ آکادمی علوم اتحاد شوروی، چارلز ویتورث، سفیر بریتانیا در روسیه، نیز در توطئه شرکت داشت. توطئهگران، با موافقت ولیعهد، در نیمه شب ۲۳ مارس ۱۸۰۱، مخفیانه وارد قلعه میخائیلوفسکی، مقر تزار، شدند و سحرگاه، پاول را در رختخوابش خفه کردند. قشون اعزامی پاول، پس از گذر از رود ولگا (۱۸ مارس)، در راه هند بود که خبر قتل تزار و لغو مأموریت را شنید. بدین سان، اولین و آخرین تهاجم واقعی روسیه به مستعمرات بریتانیا در هند، در نطفه خفه شد.» (زرسالاران، ج ۴، صص ۴۳۲- ۴۳۳)
در کتاب «افگانستی» (۲۰۱۱) و برخی منابع دیگر نیز، به قتل تزار پاول در توطئه چارلز ویتورث، سفیر بریتانیا و ولیعهد (آلکساندر اول، تزار بعدی) و رجال انگلوفیل، در پی دستور حمله پاول به ژنرال اورلف برای لشکرکشی به هند، اشاره شده است. سِر رودریک بریثویت، نویسنده این کتاب، سفیر بریتانیا در شوروی، در زمان حمله نظامی شوروی به افغانستان بود. سیاست خصمانه پاول، تزار روسیه، علیه بریتانیا و گرایش او به فرانسه ناپلئونی، از اوت ۱۸۰۰ آغاز شد و در اکتبر، به اخراج چارلز ویتورث، سفیر بریتانیا، دست زد. ویل و آریل دورانت مینویسند: «هنگامی که بریتانیا از تسلیم مالت به او، به عنوان استاد اعظم شهسواران مالت خودداری ورزید، پاول از شرکت در اتحادیهای علیه فرانسه کنارهگیری کرد و شیفته ناپلئون شد. بعد از آنکه ناپلئون با اشارات حاکی از حسننیت، عکسالعمل نشان داد، پاول هرگونه تجارتی را با انگلستان ممنوع کرد و به ضبط کالاهای بریتانیایی در انبارهای روسیه پرداخت. سپس، با ناپلئون مشغول مذاکره به منظور اخراج انگلیسیها از هندوستان شد» (ویل و آریل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۱۱، ص ۸۵۹) اوج تهدید پاول علیه بریتانیا، از ۱۲ ژانویه ۱۸۰۱ آغاز شد. در این زمان بود که به ژنرال اورلف، فرمانده نظامی منطقه دن، دستور داد برای تصرف مستملکات شرقی بریتانیا، به هند حمله کند. در نتیجه، در ۲۷ فوریه، 22 هزار و 507 نفر نیروی قزاق، راهی شبه قاره هند شدند. در صورت تداوم حکومت پاول، این سیاست جدید روسیه، پیامدهای بسیار مهلکی برای انگلستان، هم در اروپا و هم در شرق، دربرداشت. حرکت قشون پاول به سوی هند، اندکی پس از پایان دادن به تهدید تیپو سلطان و زمان شاه افغان و در زمانی است که هنوز مواضع بریتانیا در منطقه متزلزل بود. درست در این موقع حساس، پاول قربانی کودتای درباری شد که ولیعهدش، تزار آلکساندر اول بعدی، سفیر اخراج شده بریتانیا (چارلز ویتورث) و گروهی از رجال انگلوفیل دربار روسیه در آن شرکت کردند.
سعید نفیسی به اجمال به تحرکاتی در ایران به سود لشکرکشی پاول به هند و حمایت ناپلئون از این طرح اشاره می کند: «ناپلئون نقشه حمله به هندوستان را از راه قفقاز و ایران با پاول، امپراتور روسیه، طرح کرده و با او در این کار هم پیمان شده و پاول به عهده گرفته بود که پنجاه هزار سرباز به ایران بیاورد و با دستیاری دولت ایران از راه هرات ... به هندوستان حمله کند». (سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران: بنیاد، ۱۳۷۲، ج ۱، ص ۱۲۲) درست در همان زمان که طرح پاول برای لشکرکشی به روسیه آغاز شد (ژانویه ۱۸۰۱)، ابراهیم خان اعتمادالدوله، پیمانهای مهم سیاسی- نظامی را با سِر جان ملکم، فرستاده ریچارد ولزلی، فرمانفرمای کل هند بریتانیا، منعقد کرد. با این حال، کمتر از یک ماه پس از قتل پاول در روسیه، در یک روز (چهارشنبه، اول ذیحجه ۱۲۱۵ ق./ ۱۵ آوریل ۱۸۰۱ م.) ابراهیم خان صدراعظم خلع، مجازات و تبعید شد و خویشان و وابستگان متنفذ او در سراسر کشور قتلعام شدند. نحوه قتلعام خاندان ابراهیم خان اعتمادالدوله، که هر کدام حاکم بخشی از ایران و شبکهای بسیار مقتدر بودند، نشان میدهد که فتحعلی شاه و رجال معتمد او، طبق نقشه بسیار دقیق و سنجیده و به شدت پنهان، به نحوی که از چشم و گوشهای فراوان کانون فوق، از جمله در دربار و حرمسرا پنهان ماند، همزمان و در یک روز (غره ذیحجه ۱۲۱۵ ق.) در نقاط مختلف و پراکنده ایران، شبکه خاندان و وابستگان ابراهیم خان را متلاشی کردند. به گزارش اعتمادالسلطنه، سخن از توطئه عظیمی، مستند به اسناد و مکتوبات سری، در میان بود، به آن گونه که اگر فتحعلی شاه کوتاهی میکرد، اساس سلطنت قاجار بر باد میرفت: «چند نوشته به حضور حضرت خاقان مغفور آوردند و توضیح کردند که حاجی ابراهیم خان با جماعتی بزرگ معاهده کرده، عزم خیانت و قصد جنایت نموده است. تا آن که خاقان مغفور دیدند اگر بیش از این در حمایت و رعایت این وزیر، استبداد رأی به خرج دهند، هر آینه جان جهانپناهی و ملک پادشاهی در سر این کار زوال خواهد پذیرفت.» (اعتمادالسلطنه، صدرالتواریخ، صص ۳۱- ۳۲) طبق این گزارش، نحوه اجرای طرح متلاشی کردن شبکه ابراهیم خان اعتمادالدوله اینگونه بود: «چون حاجی ابراهیم خان بستگان و اقربای زیاد داشت و هر یک از فدویان و همعهدان خود را در یک دیار گماشته بود، لهذا احتمال داشت که قلع و دفع او باعث شوریدگی سایر بلدان(شهرها) گردد. وزرای کارآگاه و امنای دربار چنان صلاح دیدند که به حکم شاه، جمعی در طهران و سایر بلدان مأمور شدند که در روز معینی، تمام آن حکام، که وابستگان حاجی ابراهیم خان بوده، گرفته و به کیفر و عقوبت آرند» که به همین نحو عمل شد. سپس، اعتمادالسلطنه جزئیات این واقعه را شرح داده است. «به مأمورین ولایات، که به دفع و قمع کسان حاجی ابراهیم خان رفته بودند، از جانب اعلیحضرت پادشاهی چنان اشاره شده بود که تا در غره شهر ذیحجة الحرام اساس زندگانی حاجی ابراهیم خان را برهم خواهیم زد، شما هر یک در کاشان و اصفهان و بروجرد و شیراز و سایر بلاد باید در روز اول ذیحجه هر یک از بستگان حاج ابراهیم خان را که مرجع مشاغل دیوانی هستند از پای درآورید و اگر زودتر از این تاریخ به مقر مأموریت خودتان رسیدید، به ملایمت و سلامت نفس حرکت کنید تا غره ذیحجه بیاید و موقع انجام مأموریت شما دررسد. به هر یک از این مأمورین فرمانی به جهت قلعوقمع بستگان حاجی ابراهیم خان داده شد ولی در ظاهر به جهت اخفای این امر و آگاه نشدن مردمان از برای وسیله ورود و نفوذ به آن بلاد به هر یک فرمانی داده شد که به فلان عمل ولایتی یا فلان مشغله دولتی رسیدگی نمایند و آن امر را به پایان آرند.» (صدرالتواریخ، ص ۳۳)
گزارش خاوری شیرازی، مورخ هوادار حاج ابراهیم خان شیرازی (اعتمادالدوله صدراعظم)، نیز نشان میدهد که توطئه گسترده و خطر جدی و کشف آن، مستند به اسناد بود و تمامی افراد فوق، در روز معین، همزمان و طبق نقشه بسیار سنجیده و استتارشده، در سراسر ایران قلع و قمع شدند: «نوشتهجاتی چند به مهر حاجی مستمند ابراز شد که به نواب حسینقلی خان و برخی از امرای ایران نوشته بود که تحریک لوای فساد را ساعی باشند و به ناخن مخالفت چهر مخالصت را خراشند. علاوه بر این نوشته جات، چند نفر از سرکردگان معتبر عراق(اراک) و دارالمرز طبرستان و غیره، از قبیل آقاخان کتول و ایمان خان فراهانی و حاجی ربیع خان کزازی و چند نفر دیگر، در خلوت خاص به خاک پای مبارک عرضهای خلاف نمودند و جناب معزیالیه را در اظهار سازش با خود و خیال فساد در مملکت متهم کردند. اگر چه صحت و سقم آن نوشتهجات و این شهادات را خداوند دانا آگاه بود، ولی معامله حاجی با لطفعلی خان زند، این مدعیات را ثابت نمود. چون برادران و پسرانش هر یکی در ولایتی حکمران بودند، اولیای دولت قاهره چنین خیال نمودند که شاید از بروز سیاست درباره حاجی، فتنه در آن ولایات حادث شود، لهذا بر حسبالامر اعلی چنین تدبیر کردند که در روزی معین، حاجی و متعلقانش، که در هر ولایت هستند، اسیر بند و گرفتار کمند قهر خاقان ظفرمند شوند.» (تاریخ ذوالقرنین، ج ۱، ص ۱۴۹) نحوه خنثی کردن طرح ابراهیم خان اعتمادالدوله، عملیات اطلاعاتی بسیار دقیقی را نشان میدهد که در واژگان امروز «عملیات ضد کودتا» نامیده می شود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان