كلمات كليدي : طنز، كمدي، هجو، مسخره، بذله، خنده، انتقاد، جامعه، سياست
نویسنده : قاسم كرباسيان
واژه "Satire" از ریشه یونانی (Satxyos) و ریشه لاتین (Satura) و (Satira) گرفته شده است. این کلمه در اکثر زبانهای اروپایی بهمعنای انتقادی که بهصورت خندهآور و مضحک بیان شود، بهکار رفته است.
طنز به این معنا در فارسی معاصر و عربی سابقه زیادی نداشته و سابقاً در فارسی هجو بهکار برده میشد؛ که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی داشته و جنبه غیرمستقیم و طنزآمیز بودن (Satire) را نداشته و اغلب هم آموزنده و اجتماعی نبوده است.واژه "طنز" در اصل واژهای عربی است که در لغتنامههای عربی بهمعنای سخریه و مسخره کردن و در فرهنگهای فارسی بهمعنای ناز، سخریه، سخن به رمز گفتن، طعنه و فسوس کردن، افسوس داشتن، عیب کردن، لقب کردن و بر کسی خندیدن آمده است.[1]
طنز در اصطلاح، هنری است که انسان در تلاش برای دگرگون ساختن جهان بهدست میآورد و همیشه بهشکل کنش و واکنش و در نتیجه نگاه وی به محیط و واقعیت (بهطور خاص)نمود پیدا میکند.طنز راستین که از حوادث واقعی زندگی نشأت گرفته و مبتنیبر واقعیتهای زندگی بوده، ضمن دادن تصویر هجوآمیزی از جهات منفی زندگی، معایب و مفاسد حقایق تلخ مختلف فردی و اجتماعی را بهصورتی اغراقآمیز، یعنی زشتتر و بدترکیبتر از آنچه هست نمایش میدهد و از این طریق، تضاد عمیق وضع موجود با اندیشه یک زندگی عالی و مألوف را آشکار میسازد.البته امروزه غالباً به هر امر خندهدار و مضحک، طنز اطلاق شده و معمولاً در بسیاری از موارد، طنز با مطربی، دلقکی، پوزخند، تمسخر، تحقیر و طعنههای زننده یکسان پنداشته میشود و طنز صرف رسانیدن مخاطب به خنده از سریعترین راه و با هر وسیله ممکن دانسته شده است؛ که این تعریف از طنز با مفهومی که از طنز اصیل مورد نظر است، تفاوت دارد.[2]
قدمت طنزپردازی بهمعنای اصیل آن، به زمان آغاز فعالیتهای نمایشی یونان باستان و سپس روم باستان بازمیگردد.در آن زمان، آریستوفان (Aristophnane: 386-446 BC)، شاعر طنزپرداز یونانی با اتخاذ روش هجایی، انواع مسائل روزمره را مورد انتقاد قرار داد. موضوعات وی، اغلب در دفاع از سنّتها و انتقاد از آرمانهای نو (بدعتها) خلاصه میشد. در روم نیز پلوت (Plaute: 254-183 BC) شاعر طنزپرداز، با حدود 130نمایشنامه، در این زمینه، شناختهشده که موضوعات این نمایشنامهها، عموماً با الهام از اندیشه یونانیان انتخاب شده و به نگارش درآمدهاند.در عصر حاضر نیز طنز بهعنوان هنری قائم به ذات، جایگاه خود را در ادبیات غربی یافته و از ادیبان برجسته در این هنر میتوان به چخوف، آناتول فرانس، برناردشاو، گونتر کراس و ادوارد آلبی اشاره کرد. لازم به توضیح است که در قرون وسطی نیز میتوان آثار طنزی را در بعضی از داستانهای "کانتر برن"نوشته "چوسر"و در عصر نهضت در نوشتههای "رابله"و اثر مشهور "سروانتس" یعنی "دن کیشوت" مشاهده کرد.[3]
در ایران نیز گرایش به طنز از زمانهای دور رایج بوده و بیگمان در آثار منثور و منظوم فارسی حضور ارزشمندی داشته که برخلاف طنز سنّتی لاتینی و بهطور کلی اروپایی که وزن و قالب معینی داشت، در فارسی و عربی هجو و طنز منظوم بهصورتها و وزنهای متفاوتی نوشته میشده است.[4]
موضوع و هدف طنز
دامنه طنز بسیار گسترده بوده و ممکن است هر یک از مقولههای اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و ...را شامل شود؛ اما بهطور کلی موضوع طنز میتواند فرد، گروه، فرقه، ملت و یا جامعه باشد؛ که میتواند به معایب و مفاسد هریک از این موارد بپردازد.[5]
هدف طنز بهطور کلی تنبّه و توجه دادن فرد یا جامعه به عیبها و فسادهای خود، تحقیر و کوبیدن رذایل فردی و اجتماعی، رشد دادن فضیلتهای اخلاقی فردی و اجتماعی و در یک کلام، تزکیه، تهذیب و اصلاح و به تکامل رساندن فرد و اجتماع است و اموری نظیر سرزنش و طعنه، عیبجویی، کوبیدن و تحقیر، مسخره کردن همگی در راستای درمان بیماریهای فرد و جامعه بهکار گرفته میشود.[6]
انواع طنز
طنز از جنبههای مختلف، تقسیمات گوناگونی را میپذیرد؛ که در ذیل به آنها اشاره میشود:
الف) از نظر مضمون؛
1. طنز فردی؛ اینگونه طنز، بیشتر بهصورت هجو نمایان شده است؛ اما گاهی درباره مشکلات و دشواریهای شخصی شاعر، نویسنده یا افراد دیگر نیز میآید. نمونه آنرا میتوان در طنزهای فردوسی مشاهده کرد.
2. طنز فلسفی؛ نمونه این طنز را میتوان در برخی از ابیات حافظ مشاهده کرد؛ که چون و چرایی در کار جهان را پیش میکشد.
3. طنز عرفانی؛ اینگونه طنز در آثار عطار نیشابوری و مولوی و برخی دیگر از ادبا به چشم میخورد.
4.طنز اجتماعی؛ این نوع طنز، آنقدر حایز اهمیت است؛ که برخی، طنز را منحصر در آن کردهاند و واژه طنز را متبادر در این نوع طنز میدانند.در کتاب "مقدمه مک گراهیل بر ادبیات"در تعریف طنز میخوانیم:«اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونهسازی، خشم و نقیصه، ضعفها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد میکشد.»
5.طنز سیاسی؛ این نوع طنز، در زمانهای گذشته اغلب از زبان دلقکهای درباری و دیوانهنمایان شنیده میشد و پس از آن نیز در آثار ادبای گوناگون مانند حافظ و عبید زاکانی نمود پیدا کرد.
6.طنز خانوادگی؛ این نوع طنز جدید است؛ که بر اثر توسعه شهرنشینی بهوجود آمده و به سوژههایی مانند روابط میان زن و شوهر، عروس و مادرشوهر، مادرزن و داماد و ... میپردازد.[7]
ب) از نظر نحوه بیان و ارائه؛
1.تفسیری؛ طنزی است که در آن، واقعهها و حقیقتها بهطور مستقیم و صریح و با نگرشی خندهآور بیان و تفسیر میشود.در طنز تفسیری، نگرش و بیان طنزپرداز، حقیقتهایی را که بعضاً نهتنها خندهآور نیست بلکه درواقع تلخ و ناراحتکننده است بهصورت خندهآور نمایش میدهد؛ تا مخاطب را با کمک خنده به عمق حقیقت و واقعیت توجه دهد. در این نوع طنز، خبری از کنایه، تمثیل، قیاس و مبالغه نیست و نفس واقعیت، با دخالت هنرمندانه طنزپرداز به تصویر کشیده میشود.
2.تمثیلی؛ طنزی است که در آن حقیقت و واقعیتی جدی به یک واقعه لطیف و دلنشین تشبیه میشود. در این نوع طنز، طنزپرداز برای بیان مقصود و تشدید تأثیر در مخاطب، با استفاده از قیاس، تمثیل و تشبیهی مناسب و بهجا، ضمن آنکه باعث انبساط روح مخاطب میشود، او را به واقعیّت و حقیقتی عمیق، توجّه و تنبّه میدهد.[8]
ج) از نظر شیوه عرضه
1. طنز نوشتاری؛ طنزی که تنها بهصورت نوشته ارائه میشود.
2. طنز شنیداری؛ طنزی که بهصورت شفاهی ارائه میشود.
3. طنز دیداری؛ طنزی که بیننده تنها از طریق دیدن و پیوند اجزای آن، میتواند از آن بهرهمند شود.
4. طنز شنیداری-دیداری؛ طنزی است که از طریق رسانهای همچون تلویزیون ارائه میشود؛ که در آن، هم صدا و هم تصویر با مشارکت یکدیگر پیام طنز را منتقل میکنند.[9]
د) از نظر شیوه انتخاب نوع کلام
1.طنز رسمی یا مستقیم؛ در این نوع طنز، طنزنویس یا طنزنما، از زبان اول شخص یعنی من یا خودم، طنز را عرضه میکند.در این نوع طنز که به طنز ساده نیز معروف است، راوی وظیفه استخراج و هدایت نظریههای طنزآمیز را بر عهده دارد.در طنز مستقیم، دو نوع اثر در ادبیات غربی معروف است؛ که عنوان آنها از اسم طنزنویسان معروف رومی هوراس (Horace)و جوونال (Juvenal)اخذ شده است:
1)طنز هوارسی؛ این نوع طنز، ملایم، مؤدب و تا حد زیادی اغماضگر بوده و تا حد امکان از سیاستمداران انتقاد نمیکند و خنده ناشی از آن بیشتر از سر دلسوزی است؛ تا تحقیر و تمسخر.
2)طنز جوونال: در این نوع طنز، طنزپرداز به یک معلم اخلاق جدی میماند. سبک و زبانی موقر دارد، مفسده ها و خطاها را که به نظر او کاملا جدی هستند بدون گذشت مطرح میکند و باعث تحقیر و رنجش میشود.
2. طنز غیرمستقیم یا پیچیده؛ این نوع طنز، از سبک روایی و بیان از زبان فرد دیگر -برخلاف طنز مستقیم- بهره میگیرد و شخصیتها نیز بهجای گفتار مستقیم در اعمال و رفتار مضحک مینمایند.[10]
هـ) از نظر چشمانداز بافت کلامی و ساختمان
1. طنز عبارتی؛ فکاهیات تندی که ریشه خندهانگیزی آنها مبتنیبر موضوعات ادبی و بازیهای زبانی است، طنز عبارتی نامیده میشود. اساس این نوع طنز بر بهرهگیری از امکانات واژگانی زبان و در یک کلام، بازی با کلمهها و عبارات بوده و عامل خندهانگیزی در آن، به ساختمان کلمه و کلام (بههم خوردن روال طبیعی و معمول کلام با عبارتهای مشابه، متضاد، چندمعنایی و تقلید از صدا و سبک بازیهای کلامی) مربوط میشود.
2.طنز موقعیتی؛ این نوع طنز، برخلاف طنز عبارتی، ارتباط چندانی به لفظها و کلمات نداشته و مبتنیبر تصویرها و تصورها و مفهومهاست؛ تصویر وضعیتها، وقایع و کردار آدمها بهگونهای که جنبه تمثّل، تطبیق، تقابل و مقایسه داشته باشد.[11]
و) از نظر محتوا و مضمون
1.طنز تلخ یا سیاه؛ نوعی طنز که بیشتر به جنبههای سیماگونه، مشوش و هولناک حیات بشری میپردازد و خنده ناشی از آن لایهای زودگذر بوده که بهدنبال اندک تأملی بهسرعت از لبها زایل میشود.
2.طنز فکاهی یا شیرین؛ این نوع طنز معمولاً از وضوح و صراحت بیشتری برخوردار است و اعمال و رفتار آدمها یا تصویر موقعیتها را بهگونهای بازتاب میدهد که خنده و تفکر در آن بهطور تفکیکناپذیری باهم درمیآمیزند.[12]
شیوههای طنز
برخی از شیوهها و روشهای گوناگون ارائه طنز عبارتاند از:
1. کوچکنمایی؛ در این شیوه، طنزپرداز شخصی را که میخواهد مورد انتقاد قرار دهد، از تمام ظواهر فریبنده عاری ساخته و او را از هر لحاظ کوچک میکند. این کار میتواند بهصورتهای مختلف انجام شده و از لحاظ جسمی، معنوی و یا بهشیوههای دیگر، صورت بگیرد.
2. بزرگنمایی؛ این شیوه در مقابل شیوه کوچک کردن قرار میگیرد.
3. تقلید مضحک و کنایهآمیز؛
4. طعنه با کنایه طنزآمیز؛
5. نقل قول مستقیم؛ در این روش، مضحکترین حرفهای شخصیت مورد انتقاد، بهصورت مستقیم نقل میشود.
6. بهکارگیری ضربالمثل در جای دیگر؛ مثل فلانی سگش بهتر از خودش است.
7. دستکاری در اشعار و ....[13]
مختصات برنامههای طنز
1. دارای هدف؛ طنز دارای طبع انتقادی است، بنابراین طنز بیهدف، طنز نیست.
2.مبتنیبر واقعیتهای اجتماعی؛موضوع نشأتگرفته از خیالپردازیهای طنزپرداز نهتنها موفقیتی کسب نمیکند، بلکه موجب ناباوری مردم و لطمه به اصل هدف خواهد شد.اصولاً کار طنز شبیه کاریکاتور است که در آن اصول حقیقت حفظ شده اما در اجزای آن حقیقت (تصویر اصلی)، دخل و تصرفاتی صورت میگیرد.
3. مبالغه؛ مبالغه کردن نیز از مختصات لازم در طنزپردازی بهشمار میرود.
4. دارای نوعی ابهام؛
5. عدم اشتمال بر کلمات رکیک.[14]
کارکردهای طنز
برخی از کارکردهایی که میتوان برای طنز برشمرد عبارتاند از:
1. شادیبخشی به افراد؛
2. هوشیار ساختن افکار عمومی نسبت به مسائل اجتماعی و ارتقای شعور اجتماعی؛
3. ایجاد همبستگی و انسجام، بهواسطه قرار دادن مردم در اوقات مشخصی (اوقات دیدن یا شنیدن برنامههای طنز) در کنار همدیگر؛
4. ایجاد تغییر در یکنواختی زندگی؛
5. پویایی روابط خانوادگی، بهواسطه قرار گرفتن افراد خانواده در کنار همدیگر.[15]
تفاوت طنز و کمدی
در طنز از پس هر خنده، هدف و فلسفهای نهفته است؛ اما در کمدی، خنده برای خنده است؛ پس میتوان گفت که طنز وسیلهای جهت رسیدن به هدف است نه خود هدف؛ اما کمدی خود هدف است. وجه اشتراک این دو مقوله را باید در این امر جست که هر دو منتهی به خندیدن میشوند.[16]