2 مهر 1397, 0:0
پرسش: اصل «حسن و قبح عقلی» و «عدالت» چه تاثیراتی در شریعت اسلامی دارد؟ لطفا به نحو اجمال توضیح دهید.
پاسخ: اصل «حسن و قبح عقلی» اثر عملی مهمی دارد و آن، دخالت عقل و علم در استنباط احکام اسلامی است. اگر بپذیریم که حقی و عدالتی بوده و حسن و قبح واقعی بوده و شارع اسلام همیشه آن واقعیات را منظور میداشته، قطعا در مواردی که به حکم صریح عقل و علم برمی خوریم که حق چیست و مقتضای عدالت چیست، صلاح کدام است و فساد کدام، ناچاریم این جا توقف کنیم و عقل را به عنوان یک راهنما بپذیریم و قاعدهای را که عدلیه گفتهاند: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع، یا گفتهاند الواجبات الشرعیه الطاف فی الواجبات العقلیه، به کار ببندیم. گیریم ظاهر یک دلیل نقلی خلاف آن باشد، زیرا روی آن مبنا ما برای اسلام روحی و غرضی و هدفی قائلیم، یقین داریم که اسلام هدفی دارد و از هدف خود هرگز منحرف نمیشود. ما به همراه همان هدف میرویم، دیگر در قضایا تابع فرم و شکل و صورت نیستیم. همین که مثلا فهمیدیم ربا حرام است و بی جهت هم حرام نیست، میفهمیم هر اندازه که بخواهد تغییر شکل و فرم و صورت بدهد، باز حرمتش جایی نمیرود. ماهیت ربا، رباست و ماهیت ظلم، ظلم است و ماهیت دزدی، دزدی و ماهیت گدایی و کل بر اجتماع، گدایی است؛ خواه شکل و فرم و صورتش همان شکل ربا و ظلم و سرقت و گدایی باشد یا آن که شکل و قیافه را عوض کند و جامه حق و عدالت بر تن نماید. یک سبب گمراهی مردم جاهلیت این بود که قوه درک خوبی و بدی از آن ها سلب شده بود و هر قبح و زشتی را تحت عنوان دین قبول میکردند و نام امر دینی و شرعی روی آن میگذاشتند، قرآن کریم این جهت را از آنها انتقاد میکند و میگوید شما باید این قدر بفهمید که کارهای زشت در ذات خود زشتاند و ممکن نیست خداوند کار زشتی را تجویز کند. زشتی یک چیز، کافی است برای این که شما بفهمید خداوند به آن امر نمی کند:
«واذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیها آباءنا والله امرنا بها، قل ان الله لایامر بالفحشاء ا تقولون علی الله ما لاتعلمون، قل امر ربی بالقسط».(اعراف- 28)
فحشا و عفاف واقعیت دارند، با امر و نهی خدا فحشا، عفاف نمیشود و عفاف، فحشا نمیشود. خدا هرگز به فحشا امر نمیکند و آن را اجازه نمیدهد. خداوند به عدل و اعتدال و میانه روی امر میکند. این را باید خودتان بفهمید و مقیاس قرار دهید و با این مقیاس تشخیص دهید که خداوند به چه چیز امر میکند و از چه چیز نهی میکند.(بیست گفتار، ص41)
اصل عدل یکی از ارکان کلام و فقه اسلامی است. اصل عدل همان اصلی است که قانون تطابق عقل و شرع را در اسلام به وجود آورده است، یعنی از نظر فقه اسلامی- و لااقل فقه شیعه- اگر ثابت شود که عدل ایجاب میکند فلان قانون باید چنین باشد، نه چنان و اگر چنان باشد ظلم است و خلاف عدالت است، ناچار باید بگوییم حکم شرع هم همین است، زیرا شرع اسلام، طبق اصلی که خود تعلیم داده، هرگز از محور عدالت و حقوق فطری و طبیعی خارج نمیشود.
علمای اسلام با تبیین و توضیح اصل عدل پایه فلسفه حقوق را بنا نهادند. گو این که در اثر پیشامدهای ناگوار تاریخی نتوانستند راهی را که باز کرده بودند، ادامه دهند. توجه به حقوق بشر و به اصل عدالت به عنوان اموری ذاتی و تکوینی و خارج از قوانین قراردادی اولین بار به وسیله مسلمین عنوان شده، پایه حقوق طبیعی و عقلی را آنها بنا نهادند. (نظام حقوق زن در اسلام، ص 156)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان