1 اردیبهشت 1395, 23:1
بسیاری، گمان میکنند، عمل به دین سخت است، لذا دنبال آن نمیروند و هرچه میشود، از آن فرار میکنند، عدهای هم با اینکه قدری، اعمال دین را انجام میدهند، باز دین را محدود کننده تلقی میکنند و صرفاً بخاطر اینکه از عواقب گناهان میترسند، به دین پایبندند. آیا واقعا دین سخت است؟ یا باید جور دیگری اندیشید؟ قرآن میفرماید: « در دین، سختی برای شما قرار داده نشده است.» در حالی که ما میبینیم، جهاد و قصاص و دیات دارای سختیهایی است.در جواب ممکن است عدهای اینگونه بیان کنند که اگر جهاد و... انجام نشود، جامعه به سختیهای فراوانتری دچار میشود، لذا سختی موقت ومقطعی جهاد و... در مقابل آن مفاسد و بدبختیها [مانند تسلط اشرار]، آسانی و راحتی میباشد.این جواب، جواب غلطی نیست، اما آیا در ذات خود جهاد و...، هیچ آسانی وجود ندارد؟ پس چطور عدهای برای شهادت، روزشماری میکنند؟به نظر میآید باید بگوییم: اگر انسان تحت تربیت صحیح دینی قرار بگیرد، هیچکدام از دستورات الهی برایش سخت نبوده بلکه شیرین و لذت بخش است. البته نه اینکه سختی در کار نباشد، بلکه سختی در عین آسانی و آسانی در عین سختی است.درک این مطلب بهوسیله شنیدن و گفتن ایجاد نمیشود. چطور ممکن است، چیزی هم سخت باشد و هم آسان، در حالی که صریح قرآن است، که بعد از سختی آسانی است[الشرح/6]، خداوند متعال نمیفرماید، بعد از سختی آسانی است، بلکه میفرماید، همراه سختی، آسانی است.نمیشود گفت سختی نیست، اگر سختی نباشد، لیاقت و تلاش انسانها معلوم نمیشود. اما مشکل اینجاست که شیطان ونفس اماره فقط سختی کار را به ما نشان میدهند، و ما را ناامید و بیعلاقه میسازند، در حالی که قرآن به آسانی در عین سختی اشاره کرده و ما را تشویق به ورود در جرگه اهل تقوا مینماید.بنابراین سختی، خیالی است نه واقعی. چون آنچه در واقع اتفاق میافتد، آسانی همراه با سختی است نه سختی تنها. لذا آن سختی با توجه به این آسانی شیرین وقابل تحمل میشود بلکه اهل معنی دنبال این سختیها میگردند تا خود را به معشوق خود نشان دهند و عنایات او را جلب کنند، مانند آنچه در زمان جنگ تحمیلی از رزمندگان مشاهده شد، که به هر نحوی میخواستند در خط مقدم وعملیاتها شرکت کنند. درک شیرینی این کار فقط مخصوص کسانی است که با خدا هستند و بقیه از آن شیرینی بیبهرهاند چون این شیرینی پاداش دنیوی عمل صالحان است و در آخرت هم آنچه خدایشان برایشان آماده کرده بسی والاتر وبالاتر است. بعضی فکر میکنند دین آمده که ما را عوض کند در حالی که دین آمد ما خودمان باشیم. ریا یعنی خودت نیستی کس دیگری هستی، دروغ همین طور، شراب همین طور، زندگی در فضای مجازی و غیر خودی. بله مطلب همین است. دین به ما میگوید خودت باش. چه میشود که فردی(حضرت زینب سلام ا... علیها)، با اینهمه مصیبت ندا دهد: «ما رایت الا جمیلا، جز زیبایی هیچ ندیدم».چه نیکوست، زندگی پاکان که هم در دنیا شادند و هم در آخرت. گاه بسیاری از کسانی که دنبال معنویت هستند با اضطرابات و استرسها و غمهای بیش از حد، بهجای اینکه به خدا نزدیک شوند دورتر میگردند، با اینکه غمهای خود را الهی تصور میکنند. این افراد حاضر نیستند به جای این زحمتهای طاقتفرسا، کمی به واجبات خود اهمیت دهند و گناهانی که دارند را ترک کنند، که این کار بسیار آسانتر است.
صداقت و راستی همیشه و در همه حال بهترین شیوه و سیاست در زندگی بوده و هست و خواهد بود، چرا که دروغ به سرطان شباهت دارد، ابتدا كوچك است و اگر به كلی ریشه كن نشود رشد میكند و توان كنترل آن از دست میرود تا اینكه سرانجام ما را نابود میسازد. صداقت بهترین راه و سیاست برای داشتن روابط خوب و پایدار با دیگران است، زیرا حقیقت و درستی تنها چیزی است كه مؤثر واقع میشود و تنها چیزی است كه بر اساس آن روابط پایا را میتوان بنا كرد. اگر ما انسانها در زندگی نگرش مثبت داشته باشیم، عادتهای خوب در خود ایجاد كنیم، هدف و انگیزه داشته باشیم، نظم و انضباط شخصی داشته باشیم، از زمان به نحو مطلوب استفاده كنیم، اما تا زمانی كه كارمان را صادقانه انجام ندهیم هرگز به موفقیت و آرامش نمیرسیم و هرگز احساس ارزشمندی را درك نمیكنیم مگر آنكه پیرو حقیقت و صداقت در زندگی باشیم.برای آنكه به شخص صادقی تبدیل شویم باید معنای اصالت و رابطه آن را با صداقت درك كنیم. این دو مفهوم را اغلب به جای هم به كار میبرند، اما اصالت مفهوم وسیع تری است. در زمینه ماهیت انسان، اصالت به معنای تمامیت داشتن و كامل بودن است. كسی كه اصالت ندارد انسان ناقصی است، نداشتن صداقت رشد شخصی و اجتماعی ما را كند میكند و مانع از آن میشود كه زندگی را به مفهوم دقیق آن درك كنیم و به آرامش درونی و احساس ارزشمند بودن برسیم و با دیگران روابط سالم و شفافی داشته باشیم.ما نمیتوانیم به زندگی احترام بگذاریم، مگر آنكه دارای سجایای اخلاقی باشیم و در برخورد با دیگران صداقت و درستكاری داشته باشیم. صداقت اصلی ترین ركن زندگی هر انسانی است. همه ما در زندگی بین درست و نادرست درگیر نبرد هستیم، اینها نیروهایی از زندگی هستند كه از آغاز هستی تاكنون وجود داشته اند و غیر ممكن است بتوان در این مبارزه در میانه راه ایستاد. ما همه روزه در میان بد و خوب دست به انتخاب میزنیم.متأسفانه ما در محاصره انواع بی صداقتیها هستیم، از همه اینها بدتر خیلیها رفتار غیر صادقانه دارند و شناسایی نمیشوند. نداشتن صداقت در زندگی بیش از هر چیز دیگر مانع از آن میشود تا به آن شخصی كه میتوانیم و میخواهیم باشیم تبدیل گردیم. دروغ به سرطان شباهت دارد، ابتدا كوچك است و اگر به كلی ریشه كن نشود رشد میكند و توان كنترل آن از دست میرود تا اینكه سرانجام ما را نابود میسازد. نداشتن صداقت زندگی بسیاری از مردم را نابود كرده است.ویلیام جیمز، فیلسوف و روان شناس معروف معتقد بود كه ما در این دنیا جهنم خود را خلق میكنیم. لوئیس اندروز روانشناس معاصر هم با نظر ویلیام جیمز موافق است. او معتقد است كه رفتار ناصادقانه ریشه اغلب مسائل و معضلات روانی است و میگوید باید به رابطه میان ارزشهای خود و سلامت خود نگاه دقیق تری بیندازیم. نداشتن صداقت گران تمام میشود.كسانی كه اصالت و تمامیت دارند و از خود صداقت نشان میدهند زندگی را در سطح دیگری تجربه میكنند و برای آنها زندگی معنی دارتر و رضایت بخش تر است. صادق بودن و صداقت داشتن مزایای مختلفی دارد كه از آن میان به برخی از موارد آن میتوان اشاره كرد: آرامش ذهن؛ صداقت با خود پاداشی درون زاد به همراه دارد. ذهن در صلح با خود به آرامش میرسد، حتی اگر دلیل دیگری برای صادق بودن وجود نداشت همین یك فایده كفایت میكرد. منش و اشتهار؛ عادتهای خوب سنگ بنای منش و اشتهار هستند و هیچ عادتی به اندازه صداقت نمیتواند روی منش و آبروی انسان تأثیر بگذارد. صداقت یكی از بزرگترین خصوصیات انسانی است. روابط خوب؛ بی صداقتی روابط را متلاشی میكند و صداقت آن را به هم پیوند میزند. صداقت در حكم سیمانی است كه اشخاص را به هم جوش میدهد. بزرگترین ركن یك رابطه خوب اعتماد و اطمینان است. این موضوعی است كه در تمام زمینههای زندگی صدق میكند. دوستی، ازدواج، خانواده، كسب و كار، آموزش و مذهب،و...صداقت و اعتماد و اطمینان فضایی ایجاد میكنند كه در آن روابط خوب میتوانند رشد بكنند. سلامت جسمانی و ذهنی؛ اگر نداشتن صداقت ریشه بسیاری از مسائل روانی ماست، صداقت منبع سلامت ذهنی و روانی است. وقتی صادق باشیم از احساس گناه، نگرانی و بسیاری از ناراحتیهای ذهنی خلاص میشویم در این زمان است كه به حرمت نفس و اطمینان خاطر میرسیم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان