كلمات كليدي : فرافكني، فرافكني مستقيم، فرافكني غلو شده، درون فكني
نویسنده : سمانه خالدی
«فرافکنی در معنای تحتاللفظیاش بر پرتاب کردن رو به بیرون یا رو به جلو دلالت دارد و به فرایند یا اسلوبی اشاره دارد که افراد به مدد آن، ایدهها، تصویرها و امیال را بر محیط بیرونیشان تحمیل میکنند. این بیرونیسازی مشتمل است بر دریافت(ادراک) فعالیت عقلی، دریافت تصویرها و نشانهها به عنوان واقعیت(مثلاً در رؤیا و خیالات) و یا مکانیابی انگیزهها و امیال موجود در درون "خود" در محدوده عینها(ابژه)، مردم و یا رویدادهای دیگر».[1]
در روانشناسی هرگاه وضعیت عاطفی فردی، بدون خودآگاهی در تفسیر و تعبیر او از محیط اطرافش انعکاس یابد این حالت "فرافکنی" گفته میشود.
فرافکنی در وسیعترین معنی خود ناظر به نسبت دادن صفات یا انگیزهها از جانب شریکان در موقعیتی است که متضمن برهمکنش است. همه افراد در رؤیاها به فرافکنی میپردازند و تنها پس از بیداری است که بر نقش آرزوهای خصوصی، هراسها و یا احساسات انتقامجویانهشان در مواقع رویارویی آگاه میشوند.
کاربرد فرافکنی
کاربرد اصلی این واژه، کاربردی روانکاوانه است که در آن فرافکنی یکی از مکانیسمهای دفاعی علیه اضطراب محسوب میشود. در این معنی خواستهها و انگیزههای غیر قابل پذیرش که بازشناخت آنها در "خود"، ممکن است موجب ناراحتی شود، به دیگران نسبت داده میشود.
«این وسیله دفاعی کاملاً در جهت عکس درونفکنی میباشد و اساس آن از این قرار است که فرد میکوشد تا تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت دهد و در نتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص بداند و خود را از احساس گناه، برهاند. با این وسیله دفاعی، فرد در مورد دیگران با مقیاس خویش قضاوت میکند. مثلاً فرد خسیس دیگران را متهم به خسیس بودن میکند. انتقاد و سرزنش مداوم از دیگران و نسبت دادن صفات و خصوصیاتی به افراد دیگر، غالباً ناشی از وجود این کیفیات در فرد نسبتدهنده است. اینگونه فرافکنی، اساساً نوعی دلیلتراشی است. پسری که در حال دعوا و کتککاری با دیگری است، معمولاً او را برای شروع دعوا مورد سرزنش قرار میدهد. هرچند فرافکنی بسیار متداول بوده و بیشک در کاهش دادن تنشها در فرد ناراحت و ناکام مؤثر است؛ اما استفاده مداوم از آن برای فرد، خنثی میشود؛ زیرا در درجه نخست هیچگونه کمکی به حل مشکل اساسی فرد نمیکند و در درجه دوم، استفاده مداوم از این وسیله دفاعی ممکن است فرد را در اوهام و تخیلات فرو ببرد».[2]
«آدورنو در بررسی پیشداوری و اقتدارگرایی به موضوع فرافکنی پرداخته و معتقد است، افراد پیشداوریها، انگیزهها و صفتهای ممیزه خودشان را به برونگروهها(گروه غیرخودی) نسبت میدهند و در همان حال حاضر نمیشوند بپذیرند که همین جنبهها در مورد درونگروه(گروه خودی) مصداق دارد.»[3]
کاربرد اول فرافکنی در مطالعات روانکاوانه بود و کاربرد دوم آن در تحلیل برهمکنشی و ارتباط است. فرافکنی جزئی از «پاسخ کلی پیشبین» انگاشته میشود، که مستلزم ادراک و ارزیابی حرکتهای دیگری در راهنمایی اعمال خویشتن است. «پیشبینی واکنشهای احتمالی دیگران، متضمن پذیرش "نقش اشخاص دیگر" است. به این ترتیب که مردم خود را در دیدگاه دیگران «فرافکنی» کنند. در اینجا فرافکنی به دو معنی به کار میرود. در وهله اول فرافکنی عبارت است از نسبت دادن انگیزهای انتزاعی یا انتظار انجام رفتاری به دیگران که با یک نقش متناسب باشند؛ در وهله دوم فرافکنی عبارت است از فرافکندن «خود» در دیدگاه «دیگری» به معنایی که کنشگر محتوای نقش را انجام داده که انگیزه داده شده ممکن است خوب یا بد باشد. در قسمت دوم یعنی فرافکندن خود در دیدگاه دیگری، گاهی افراد به پذیرش نقش یکدیگر میپردازند که به نوعی همدلی است و یا تلاش دارند با این کار تصدیق یا تأیید طرف مقابل(که مورد توافق دو جانبه باشد) را دریافت کنند.»[4]
انواع فرافکنی
آلپورت بین فرافکنی مستقیم و فرافکنی غلوشده تمایز قائل است. در فرافکنی مستقیم صفت یا انگیزه نسبت داده شده، به هیچ وجه از جمله خصوصیات شخصی که صفت به او نسبت داده میشود، نیست؛ در حالی که در فرافکنی غلوشده، صفتی که نسبت داده شده، از جمله صفات شخصی است، که به او نسبت داده میشود؛ اما نه تا به آن حد که بیان میگردد. به عنوان مثال نسبت دادن تنبلی به سیاهان، فرافکنی مستقیم است؛ یا نسبت دادن کودن به کودکی که در جنبهای از کارهایش دچار کم استعدادی است، فرافکنی غلوشده میباشد.