اسامی مختلفی میتواند به هر فرقه یا مذهبی اطلاق شود.اما در برخی موارد اطلاق و نامگذاری اسامی، بر اساس دشمنی مخالفین صورت میگیرد. انگیزه دشمنان، تحقیر و توهین به فرقه یا مذهب مذکور میباشد. این شیوه توسط عموم اهل سنت در مورد شیعه بکار رفته و امروزه نیز بکار میرود.
معنای رافضه
رفض به معنی ترک نمودن است.[1]مفرد آن رافضه و جمع این لفظ روافض است. معمولا در مورد کسانی بکار میرود که با اتکاء به حق و حقیقت با جریان عمومی ظالم و حاکم مخالفت نمودهاند و تحت تأثیر جو غالب اجتماع واقع نشدهاند. این معنی از استعمال این کلمه بدست میآید. به حضرت ادریس علیه السلام و یاران مومن او، رافضه اطلاق شده است. زیرا ایشان مومن و موحد بودند و دشمنان ایشان مخالف توحید بودند.[2]هفتاد نفر از برگزیدگان بنی اسرائیل و هفتاد تن از لشگریان فرعون و نیز ساحرانی که با دیدن معجزات الهی به حضرت موسی علیه السلام ایمان آوردند و فرعون و قومش را ترک نمودند ازجمله کسانی هستند که رافضه در مورد ایشان بکار رفته است. خدای متعال به موسی علیه السلام دستورداد تا از ایشان در تورات به رافضه یاد شود.[3]
تمام این استعمالات با معنا و مفهوم ارزشی بکار رفته است. پس رافضه یعنی کسانی که به خیر و حق پایبند بوده و شر و غیرحق را ترک می کنند و به همین مضمون در روایات اشاره شده است.[4]
کاربرد رافضه
این استعمال در لسان اهل سنت بر کسانی اطلاق میشود که شیعه باشند و یا عقائد مخصوصی از شیعه چون حب اهل بیت علیهم السلام، افضلیت امیرالمومنین علی علیه السلام را بر ابوبکر و عمر داشته باشد. اهل سنت با بکار گیری این لغت، قصد تخریب و اهانت به شیعه و حامیان عقائد حقه را دارند. اهل سنت با ایمان کورکورانه به افضلیت و خلافت ابوبکر و عمر، چشم دیدن مخالفین ایندو را نداشتند و برای تحقیر مخالفین از ایشان به رفضه یاد کردند. یعنی کسانی که ولایت یا فضائل ابوبکر و عمررا منکر هستند. در واقع بیشترایشان شیعیان حقیقی امیرالمومنین علی علیه السلام بودند.
در کوفه افراد مختلفی مانند سلمان و أبوذر و مقداد و عمار و ابوهیثم التیهان و جابر بن عبد الله و خدری و البراء و عمران بن حصین و حذیفة و ذو الشهادتین و عبد الله بن جعفر و ابن عباس و حبشی و أبورافع و أبو جحیفة و زید بن أرقم و مجاهد و ابن المسیب و سوید و الحارث و علقمة و الربیع و أویس القرنی و مالک أشتر و محمد بن أبی بکر و فرزندش القاسم به رفضه مشهور بودند.[5]
واضح است که براء بن عازب و زید بن ارقم وخدری و مجاهد از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام نبودند و مانند شیعه ایشان را جانشین بلافصل نمیدانستند بلکه همگی از سران اهل سنت میباشند ولی با این حال چون بیاناتی در فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام داشتند از تحقیراهل سنت و بنیامیه در امان نبودند و به رافضی مشهور بودند.
شافعی نیز با اینکه از امامان اهل سنت است میگوید:[6]
از دست مردمی که محبت به فاطمه سلام الله علیها را رفض میدانند، به خدا وند بیزاری میجویم .
اهانت به امامت شیعه و شیعیان
بطور کلی رافضه بر کسی اطلاق میشد که او را در حد کفر میدانستند[7] و با همین دلیل شیعیان را میکشتند.
بنیامیه از این لقب برای تحقیر یاران امیرالمومنین علی علیه السلام استفاده میکردند درحالیکه به فرموده نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله و سلم یاران امیرالمومنین علی علیه السلام باطل را ترک نمودند و از حق جدا نشدند.[8]
روزی ابوبصیر به امام صادق علیه السلام عرض نمود لقبی بر ما گذاشتند با آن کمر ما را شکستند و دلهایمان به خاطر آن لقب از بین رفت و حکام جور به سبب آن خون ما را حلال شمردند... امام فرمود: رافضه را میگویی. گفت بله.[9]
به همین جهت دیده میشود که عده بسیاری از شیعیان در کنترل و زیر نظر حکومت بودند واگر رافضی بودن و به عبارتی بهتر شیعه بودن ایشان ثابت میشد کشته میشدند. در این میان ائمه اطهار علیهم السلام با دستور به تقیه از خون و جان این افراد محافظت میکردند. بطور مشخص افرادی مانند داود بن زربی[10]و علی بن یقطین[11]زیر نظر منصور دوانقی و هارون بودند تا با دیدن وضوی ایشان، تشیع ایشان ثابت شود و در نتیجه کشته شوند. امام صادق و امام موسی بن جعفر علیهماالسلام بادستور وضوی تقیهای که به مذهب اهل سنت بود از جان یاران خود محافظت نمودند.افراد زیادی ازشیعیان که متهم به رافضی میشدند نیز با تقیه خود را از شر دشمنانشان حفظ میکردند.[12]
قضات اهل سنت مانند ابن ابی لیلا شهادت شیعیان رابه دلیل رافضی بودن، در دادگاه قبول نمیکرد. برخورد او با عمار دهنی و جواب کوبنده عمار به او مشهور است.[13]
ترادف شیعه و رافضه
با گذشت زمان و گسترش تشیع فقط به شیعیان آل محمد علیهم السلام رافضه میگفتند. این استعمال به حدی شایع بود که حتی در حضور ائمه اطهارعلیهم السلام، بخصوص امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام حسن عسگری وامام زمان علیهم الصلاة والسلام، امام رافضه گفته میشد و فقط رافضیان را معتقدان به امامت ائمه اطهار معرفی مینمودند.[14] در اینجا به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
1.سلیمان بن جریر از دشمنان اهل بیت علیهم السلام در کلامی اهانت بار میگوید: امامان رافضه نظریه بداء را برای یارانشان بوجود آوردند. [15]
2.امام صادق علیه السلام نزد منصور دوانقی بود. ابوحنیفه به یارانش گفت: همگی نزد امام رافضه برویم و از او مطالبی بپرسیم که متحیر بماند و نتواند پاسخ دهد. پس از ورود به مجلس، امام صادق علیه السلام به او فرمود: تو به یارانت گفتی نزد امام رافضه برویم و از او مطالبی بپرسیم که متحیر بماند و نتواند پاسخ دهد. اکنون مسائلت را بپرس.[16]
3.وقتی امام موسی بن جعفر علیه السلام شهید شد پیکر پاک ایشان را به بیرون از زندان حمل مینمودند و فریاد میزدند: این امام رافضه است او را بشناسد.[17]
4.احمد بن عبید بن خاقان که یکی از نواصب و عمال دربار عباسی است میگوید: از پدرم احترام زیادی نسبت به شخصیتی مشاهده نمودم. از او پرسیدم ایشان چه کسی است؟ گفت او حسن بن علی بن محمد علیه السلام معروف به ابن الرضا، امام رافضه است.[18]
بار ارزشی رافضه در کلام اهل بیت علیهم السلام
گر چه نظر اهل سنت و امویان از این لفظ، تحقیر و تهدید شیعه بود اما اهل بیت علیهم السلام بارها به شیعیانی که از نامیده شدن به رافضه ناراحت شده بودند یادآور میشدند که رافضه بر افرادی اطلاق شده است که مومن بودند و مذهب کفر را ترک مینمودند.[19]علاوه بر این امام باقر علیه السلام سه بار فرمود: من از رافضه هستم و رافضه از من است.[20]
امام صادق علیه السلام فرمودند :
وَ اللَّهِ رَفَضْتُمُ الْکَذِبَ وَ اتَّبَعْتُمُ الْحَقَّ
به خداقسم که شما دروغ را ترک نمودید و حق را تبعیت نمودید[21]
و نیز فرمودند:
سوگند به خدا که این مردم شما را به رافضه نام ننهادند، بلکه خدا وند شما را به این اسم نامیده است.[22]
پی نوشت:
-
[1] - کتابالعین ج : 7 ص : 29
لسانالعرب ج : 7 ص : 156
-
[2]- علامه مجلسى، محمد باقر ؛ بحار الأنوار، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء ، 1404 هجرى قمرى، 110 جلدی، ج11 ، ص 271 و273
-
نباطى بیاضى، على بن یونس ؛الصراط المستقیم، نجف، چاپ کتابخانه حیدریه ، 1384 هجرى قمرى، 3 جلد در یک مجلد،ج 3 ،ص76
ثقة الاسلام کلینى ,محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365 هجرى شمسى، 8 جلدی، ج8 ،ص 33
امام حسن عسکرى علیه السلام، تفسیر امام عسکرى (ع)،قم، انتشارات مدرسه امام مهدى (عج)، 1409 هجرى قمرىد، یک جلد،ص311
-
[4] - نباطى بیاضى، على بن یونس ؛الصراط المستقیم، نجف، چاپ کتابخانه حیدریه ، 1384 هجرى قمرى، 3 جلد در یک مجلد، ج3،ص 76
-
-
برئت إلى المهیمن من أناس یرون الرفض حب الفاطمیة
-
-
-
[9] - ثقة الاسلام کلینى ,محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365 هجرى شمسى، 8 جلدی، ج8 ،ص 33
-
[10] - وسائلالشیعة ج 1 ،ص 443
-
-
[12] - محدث نورى؛میرزا حسین ؛ مستدرک الوسائل , قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، 1408 هجرى قمرى، 18 جلدی،ج12،ص 266
امام حسن عسکرى علیه السلام، تفسیر امام عسکرى (ع)،قم، انتشارات مدرسه امام مهدى (عج)، 1409 هجرى قمرىد، یک جلد،ص 355و363
-
[13] - امام حسن عسکرى علیه السلام، تفسیر امام عسکرى (ع)،قم، انتشارات مدرسه امام مهدى (عج)، 1409 هجرى قمرىد، یک جلد،ص 310
-
[14] - علامه مجلسى، محمد باقر ؛ بحار الأنوار، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء ، 1404 هجرى قمرى، 110 جلدی،ج 49 ، ص 55 وج 50 ، ص 54 و 141 و 142 وج 52 ص 177وج 65، ص 97
محدث نورى؛میرزا حسین ؛ مستدرک الوسائل , قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، 1408 هجرى قمرى، 18 جلدی،ج12،ص 263 وج 13،ص323
-
[15] - علامه مجلسى، محمد باقر ؛ بحار الأنوار، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء ، 1404 هجرى قمرى، 110 جلدی ج 4 ، ص 122
-
[16] - پیشین ،ج 47 ،ص 130
-
[17] - پیشین ، ج48 ،ص 227
-
[18] - ثقة الاسلام کلینى ,محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365 هجرى شمسى، 8 جلدی،ج 1 ،ص 503
-
[19] - نباطى بیاضى، على بن یونس ؛الصراط المستقیم، نجف، چاپ کتابخانه حیدریه ، 1384 هجرى قمرى، 3 جلد در یک مجلد،ج 3 ،ص76
ثقة الاسلام کلینى ,محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365 هجرى شمسى، 8 جلدی، ج8 ،ص 33
امام حسن عسکرى علیه السلام، تفسیر امام عسکرى (ع)،قم، انتشارات مدرسه امام مهدى (عج)، 1409 هجرى قمرىد، یک جلد،ص311
-
[20] - علامه مجلسى، محمد باقر ؛ بحار الأنوار، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء ، 1404 هجرى قمرى، 110 جلدی ،ج : 65 ص : 97
-
-
[22] - نباطى بیاضى، على بن یونس ؛الصراط المستقیم، نجف، چاپ کتابخانه حیدریه ، 1384 هجرى قمرى، 3 جلد در یک مجلد، ج3 ،ص 76